سازمانهای مختلف در سراسر دنیا در حال تغییر دادن شیوهی رهبری خود برای افزایش دادن میزان کارایی و بهرهوری هستند. نویسندههای مختلف در مقالات گوناگون بارها دربارهی این موضوع صحبت کردهاند و درنهایت همهی آنها به این نتیجه رسیدهاند که یک رهبری مؤثر و کارآمد نیازمند برقراری رابطهی خوب با کارمندان شرکت است. اما چگونه و با انجام دادن چه کارهایی میتوان این رابطه را تقویت کرد؟
1- گوش دادن
گوش دادن در اول این لیست قرار گرفته است؛ زیرا از اهمیت بالایی برخوردار است و اکثر مدیران فاقد این ویژگی هستند. یک رهبر واقعی برای حل مشکلات باید ابتدا بهخوبی به آنها گوش دهد. افرادی که با دقت به حرف دیگران گوش میدهند، میتوانند قدرت و توانایی دیگران افزایش دهند. یک رهبر موفق باید قبل از صحبت کردن، در حین صحبت کردن و بعد از آن به حرفهای طرف مقابل گوش دهد. این کار مخصوصا قبل از تصمیمگیریهای مهم به شدت توصیه میشود. و شاید در ابتدا کمی سخت باشد اما به مرور زمان تبدیل به عادت میشود.
2- همدلی کردن
همدلی کردن یکی دیگر از ویژگیهایی است که باعث افزایش کارایی میشود. درواقع همدلی کردن درنتیجهی گوش دادن به صحبتهای طرف مقابل ایجاد میشود. رهبران موفق سعی میکنند شرایط طرف مقابل خود را بهخوبی درک کنند و بهنوعی خودشان را در موقعیت آنها قرار میدهند. رهبرانی که این ویژگی را دارند، بدون قضاوت کردن به صحبتهای کارمندان خود گوش میدهند. درواقع آنها به کارمندان خود به چشم یک کارگر نگاه نمیکنند؛ بلکه به آنها احترام میگذارند و بابت زحماتشان از آنها قدردانی میکنند. این کار باعث افزایش احترام یک رهبر نزد کارمندانش میشود.
3- کمک کردن
رهبرانی که خدمت کردن به دیگران را در اولویت قرار میدهند، سعی میکنند مشکلات کارمندان خود را حل کنند. زیرا میخواهند کارمندانشان بتوانند بدون احساس ترس از شکست، مهارتهای خود را توسعه دهند. همچنین انجام این کار باعث شکل گرفتن یک فرهنگ دوستانه در شرکت میشود.
4- آگاهی داشتن
رهبران موفق همیشه میدانند چه اتفاقاتی در اطرافشان در حال وقوع است. آنها همیشه به دنبال سرنخ هستند و به دلیل داشتن دانش بالا، هیچ موقع نمیتوان آنها را فریب داد.
5- تشویق کردن
یک رهبر خوب و خدمتگزار از موقعیت شغلی خود برای تعریف شنیدن از دیگران استفاده نمیکند. درواقع آنها برای متقاعد کردن دیگران سعی میکنند با کارهایی که انجام میدهند، میزان نفوذپذیری خود را افزایش دهند. آنها میدانند چگونه باید رضایت طرف مقابل را از طریق تأثیرگذاری و تشویق کردن دیگران جلب کنند.
6- درک کردن
درک یک مسئله زمانی حاصل میشود که فردی فراتر از واقعیات بدیهی به آن موضوع فکر کند. معمولا رهبران درک خوبی از مسائل مرتبط با شرکت خود دارند و حتی برای مشکلاتی که هنوز رخ ندادهاند نیز راه حل مناسبی در ذهنشان دارند. آنها چیزهایی فراتر از محدودیتهای کسبوکار خود را میبینند و بر اهداف بلند مدت خود تمرکز میکنند.
7- دوراندیشی کردن
دوراندیشی توانایی پیشبینی کردن شرایط است. این کار نیازمند درس گرفتن از گذشته، داشتن درک صحیح از زمان حال و در نظر گرفتن عواقب یک تصمیم در آینده است.
8- نظارت کردن
یک رهبر خوب نهتنها باید نیازهای دیگران را در نظر بگیرد، بلکه باید بتواند مشکلات سازمان خود را نیز حل کند. این کار اعتماد کارمندانتان را به شما بالا میبرد.
9- متعهد بودن به رشد دیگران
این کار میتواند از طریق در نظر گرفتن بودجهای برای وام دادن به کارمندان، گوش دادن به ایدهها و پیشنهادات دیگران، تشویق دیگران به مشارکت در تصمیمگیریها و حتی کمک کردن به یک کارمند برای پیدا کردن یک کار بهتر انجام شود.
10- ساختن یک محیط دوستانه
رهبران خدمتگزار افراد دلسوزی هستند. آنها از کارهای دیگران قدردانی میکنند و افراد بخشندهای هستند. آنها میدانند چه چیزی کارمندانشان را خوشحال میکند و سعی میکنند با ساختن یک محیط دوستانه بهرهوری آنها را بالا ببرند. ساختن این محیط تنها با شناختن کارمندان و برقراری رابطهی دوستانه با آنها امکانپذیر است.
3 بخش اصلی ویژگیهای رهبران موفق
اگر شخصیت یک رهبر موفق را کالبدشکافی کنید، متوجه میشوید که از 3 بخش اصلی تشکیل شده است:
- بخشی که یک رهبر را تبدیل به یک فرد خدمتگزار میکند شامل 3 ویژگی گوش دادن، همدلی و کمک کردن به دیگران است.
- بخش رهبریِ شخصیت آنها شامل آگاهی داشتن، تشویق و درک کردن دیگران است. هر رهبر باید این ویژگیها را داشته باشد و بتواند بهطور کارآمد از آنها استفاده کند.
- درمیان دو بخش ذکرشده، قسمت دیگری وجود دارد که شامل 3 ویژگی دوراندیشی، متعهد بودن به رشد دیگران و ساختن یک محیط دوستانه میشود.
اگر میخواهید تبدیل به یک رهبر کامل و موفق شوید، باید سعی کنید تمام این ویژگیها را در خودتان پرورش دهید.