سرویس سیاست مشرق- بحران بیدستاوردی دولت روحانی، به ویژه در حوزه اقتصاد، چنان گریبان حامیان دولت، یعنی اردوگاه اصلاحات را گرفته، که با هر چه نزدیکتر شدن به انتخابات مجلس یازدهم، سردرگمی این طیف در اتخاذ خط مشی و مواضع و شعارهای انتخاباتی بیشتر می شود.
تحرکات سیاسی جریان اصلاحات، از یک سال مانده به انتخابات، یعنی از اواسط زمستان سال گذشته کلید خورد و در سیر خود تا به امروز، یک نوع تحرکات سینوسی و رفت و برگشتی و حتی آشفتگی در این اردوگاه مشاهده میشود.
به نظر می رسد که در وهله نخست، با توجه به روشن شدن افول چشمگیر محبوبیت روحانی که از نیمه دوم سال 97 متجلی شد، اولین محور تحرک انتخاباتی که از سوی طیف اصلاحطلیان رادیکال(طیف مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب که به طور خاص در حزب اتحاد ملت تمرکز یافتهاند) در دستور کار قرار گرفت، عملیات تبلیغاتی و رسانهای با هدف فاصلهگیری از دولت اعتدال و حسن روحانی بود. البته این فاصلهگیری مخالفان قدرتمندی هم در درون اردوگاه اصلاحات دارد که حزب کارگزاران و متحد آن(حزب اعتدال و توسعه) شاخص ان هستند و تا به امروز هم این زاویه بر سر ماندن با روحانی یا عبور از او، بین این دو طیف درونی اصلاحات وجود دارد. اما با این حال، طیف رادیکال، مانور عملیاتی خود را از زمستان سال گذشته، با هدف ایجاد فاصله بین اصلاحات و اعتدال شروع کرد.
از همین رو، در 14 آبان سال گذشته، علیرضا علویتبار (عضو محفل امنیتی اصلاحات)، در مصاحبه با نشریه اندیشه پویا سخنانی نسبتا تندی را علیه روحانی مطرح کرد:
" آقای هاشمی صاحب جایگاه بود و از موضع قدرت این طور بود. اما آقای روحانی چنان موقعیتی نداشت. اطرافیان آقای هاشمی بعضاً آدمهای قوی بودند، اما اطرافیان آقای روحانی چه بگویم؟ بهتر است چیزی نگویم. در نگاه ما که روحیه انقلابی مان را هنوز داشتیم، ایشان کمی هم خوشگذران بود و سبک زندگی لوکسی داشت. ما برای پروژهها بودجه کم داشتیم، اما برای درست کردن استخر بودجه کم نبود. اگر نان کنجدی و پنیر و گردو و سبزی آماده نبود، جلسه تشکیل نمیشد. به نظر ما اینها خیلی لوکس بود. آقای روحانی یک چهره امنیتی بود با ظاهری که راست محافظه کار بود، اما در باطن به چیزی اعتقاد نداشت[1]
در ادامه همین خط، سیدمحمد موسوی خوئینیها، از رهبران فکری اردوگاه اصلاحات و معروف به «مرد خاکستری» ، که اصولا مدتها در سکوت رسانهای بود، در مصاحبهای تفصیلی با خبرگزاری دولت(به بهانه سالگرد درگذشت مرحوم هاشمی)، حتی نزدیکی فکری اصلاحات با مرشد معنوی روحانی، یعنی هاشمی رفسنجانی را هم زیر سوال می برد و حتی مدعی می شود که هاشمی در سال 76 موافق انتخابات مهندسی شده به نفع علی اکبر ناطق نوری بود!
چند روز بعد از انتشار این مصاحبه، محسن آرمین، یکی دیگر از اعضای حلقه رادیکال اصلاحات، در مصاحبهای به بهانه مرور عملکرد، وجه «عدالتخواهی» جریان چپ را مطرح کرد و از مخالفت این جریان با سیاستهای بازار آزادی هاشمی گفت. [2]
اما ظاهرا اختلافات درونجریانی در اردوگاه اصلاحات و سردرگمی درباره تعیین خط مشی در نسبت با دولت روحانی، موجب شد که این خط رسانهای از سوی اصلاح طلبان مدتی مسکوت بماند. حتی در اواخر اسفند سال گذشته، از درون حزب اتحاد ملت خبر رسید که قرار است شعارهای «معیشتی» و «عدالتخواهانه»، به واسطهی عدم پذیرش در پایگاه اجتماعی اصلاحات و فاصلهگیری چندین ساله چپها از این شعارها، کنار گذاشته شود و دوباره شعارهایی با محوریت «آزادیهای اجتماعی» و عملیات رسانهای-تبلیغاتی با هدف «دوقطبیسازی» با نظام در دستور کار قرار گیرد. این دستور کار، دوباره طیف رادیکال اصلاحات را با دولت همراستا و همجهت می کرد.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
اما مدتی است که دوباره همان تلاش طیف تندروی اصلاحطلبان، برای ایجاد هویت «مستقل» و با تاکید بر شعارهای «عدالتخواهانه» با کد «احیای چپ اسلامی» ، از سر گرفته شده است. در این رویکرد، قرار است چهرههای شناختهشده اردوگاه اصلاحات که به «چپروی» در دهه شصت شهره بودند، با هدف پررنگکردن وجهه «عدالتخواهی» جریان اصلاحات، تحرکات رسانهای خود را افزایش دهند و با بهرهگیری از مناسبتها و ادبیات مذهبی، مدعی شوند که اصولا «عدالت خواهی» و «فسادستیزی» جریان انقلابی، بدلی و پوپولیستی است و رویکردهای عدالتطلب واقعی مربوط به اصلاح طلبان است که همان «چپ» های دهه 60 هستند!
فیضالله عربسرخی، از نیروهای تحت امر بهزاد نبوی در جناح چپ سازمان مجاهدین انقلاب در دهه 60، اخیرا در مصاحبه با اعتماد، در رویکردی جدید(که سالها جای چندانی در اظهارات و مواضع چهرههای اصلاحطلب نداشت)، از لزوم توجه به «محرومان» و توجه به بحث «عدالت» گفت:
" هسته مرکزی پروژه اصلاحات، دموکراتیک کردن نظام و تحقق سازوکارهایی است که طی آن مشارکت واقعی و نهادینه اقشار مختلف جامعه در فرآیندهای تصمیمگیری و تصمیمسازی فراهم شود. تحققق چنین هدفی با وجود فساد ساختاری و نابرابریهای فاحش اقتصادی ممکن نیست. فساد گسترده و ساختاری یعنی تغییر کارکرد نهادهای قانونی کشور به سوی تامین منافع پنهان و نامشروع گروه یا گروههای خاص و بیعدالتی و نابرابری اقتصادی و این یعنی جامعهای متشکل از اقلیتی برخوردار از همه رانتهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... و اکثریتی که کمرش زیر بار فقر و هزینههای سرسامآور زندگی چنان خم شده که هیچ دغدغهای ندارد، مگر گذران زندگی. "[3]
لازم به ذکر است که آقای عربسرخی که در دهه 60، مسوول حراست وزارت ارشاد بود، طبق مدعای عبدالله علیخانی، تهیهکننده سینما، شخصا او را به اتهام داشتن فیلمهای خارجی در آرشیو دفتر سینمایی، در زیرزمین وزارت ارشاد با شلاق تعزیر کرده بود! [4]
اما چهرهی دیگری که برای پیشبرد همین خط تبلیغاتی به میدان آمده، هادی غفاری کسی است که در دهه شصت به نماد «رادیکالیسم» جریان چپ اسلامی تبدیل شده بود و حتی بنا بر روایتی با لنگه کفش بر سر مهندس معینفر در مجلس اول زده بود و حتی چهرهای چون مرحوم «آیت الله مهدوی کنی» (از اعاظم جناح راست) را به غیرانقلابی بودن متهم می کرد.
غفاری در آن زمان آن چنان ذوب در میرحسین موسوی بود که علنا هر کسی را که اندک زاویهای با موسوی داشت، «ضدانقلاب» و «ضدولایت فقیه» می خواند! غفاری که در فتنه سال 88، برای تحریک آشوبگران در خیابان حاضر می شد و حتی در آن مقطع، یک انبار اسلحه در مسجد تحت تولیت او کشف شد، [5] به داشتن ادبیات کینهورزانه و حتی هتاکانه علیه نظام شهره است.
اما هادی غفاری در نخستین شب از مراسم سوگواری دهه پایانی ماه صفر در هیات عشاق الائمه حزب مردم سالاری(2 آبان)، خواستار توجه به پیام عدالت طلبی و حق طلبی امام حسین(ع) شد و گفت "ما علنا می گوییم که اصلاح طلب ریشه دار هستیم و آن را پنهان نمی کنیم. "
نماینده اسبق حزب مردم سالاری، پیام واقعی امام حسین(ع) وعاشورا را مبارزه با بی عدالتی و نابرابری در جامعه دانست و گفت:
"ما فقط به تشنگی امام حسین(ع) و یارانش در عاشورا توجه میکنیم و پیام واقعی قیام او که همان مبارزه با بی عدالتی و نابرابری است به فراموشی سپرده شده است؛ به طوریکه صدای پیام عدالت طلبی و ظلم ستیزی در جامعه، کمتر از صدای طبل و سنج و موسیقی است. این می تواند هشداری برای انحطاط جامعه شیعی در ابعاد گوناگون آن باشد.
نکته بسیار مهم در سخنان غفاری که این سناریوی پیش گفته را لو می دهد، اینجاست که او با تاکید بر ضرورت وجود امنیت در جامعه گفت:
" علنا میگوییم اصلاح طلب ریشه دار هستیم و آن را پنهان نمیکنیم. هر که و هر چه بنده خداست باید امنیت داشته باشد و امنیت حرف اول دین است. "
وی ادامه داد:
"حاکمان نباید بگویند ما برای نان قیام نکردیم. مردم نان و زندگی و امنیت و آرامش میخواهند. حتی حضرت ابراهیم پس از ساخت خانه خدا گفت خدایا این سرزمین را سرزمین امن قرار بده و به ساکنانش نان بده. "[6]
گفتنی است که همین آقای غفاری، که زمانی نماد دیکتاتوری جریان چپ در دهه 60 بود، بر سر مدیریت کارخانه جوراببافی مشهور «استارلایت» ، حرف و حدیث بسیار پشت سر خود دارد. [7]
یا در مراسم سوگواری 28 و 30 صفر در منزل غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران، حجتالاسلام عبدالمجید معادیخواه، از چهرههای شاخص جریان چپ در دهه شصت و مدتی وزیر ارشاد در دولت اول موسوی، درباره لزوم پرداختن به «عدالت» سخنانی گفت که همین وجه را روزنامه سازندگی تیتر گزارش خود از این مراسم سوگواری کرد.
اما سخنان دبیرکل حزب بدیل حزب منحله مشارکت را هم باید در همین پازل دید. علی شکوریراد، دبیرکل حزب «اتحاد ملت» (که در حال حاضر فعالترین حزب جریان اصلاحات است و برنامه و تدارکات گستردهای هم برای انتخابات دارد)، در نشست مطبوعاتی خود(29 آبان) چنین گفت:
" اصلاحات یک واژه کلی است برای اینکه احساس عمومی این بود که آرمانهای و ارکان هایی که بر اساس آن انقلاب 57 شکل گرفت آن ارکانها در ریل خود نیست.
وی ادامه داد:
"دوم خرداد 76 نو شدن دوباره آن آرمانها بود و مردم تحقق همان آرمانها را میخواستند، علت این انگیزه هم عملکردها و رویکردهایی بود که از ارمان ها فاصله گرفت. "
این فعال سیاسی با اشاره به اینکه اصلاح اصلاحات معطوف به توجهات جدیدی است که لازم بود اصلاحطلبان داشته باشند، گفت:
" مشخصا مطالبات مردم را میگویم که از آن غفلت شده بود. گفتمان اصلاحات بسته و محدود نیست و این گفتمان سیال بودن خاص خود را دارد. "[8]
در واقع، شکوریراد در حال زمینهچینی برای طبیعی جلوه دادن شیفت ملایم شعارهای این اردوگاه از «آزادی» به مفهوم «عدالت» است و از همینرو، از «سیال» بودن گفتمان این جریان و رجوع به شعارهای سال 57 می گوید.
این که چرا طیف اصلی اصلاح طلبان، به این نتیجه رسیدهاند که باید قالبهای قدیمی خود را تا حدی احیاء کنند و دوباره نقبی از «اصلاح طلبی» به «چپ اسلامی» بزند، قطعا با برآوردهای آنان از دغدغههای واقعی جامعه و مطالبات اصلی تودهها، ارتباط عمیق دارد. حقیقت آن است که نزدیک به 6 سال حاکمیت دیدگاههای نولیبرال بر قوه مجریه(که در آراء و تفکرات امثال آخوندی و نوبخت و نیلی متجلی است) و همسویی مجلس تحت کنترل متحد حسن روحانی در مجلس، یعنی علی لاریجانی، نه تنها به طبقات متوسط و محروم، ضربات سنگینی وارد کرد، که اعتبار و جایگاه اصلاحطلبان را (که خود را تمام قد خرج انتخاب روحانی و متحدان او) کردند، به شدت تخریب نمود.
آنچه از حال و هوای کلی جامعه و روح مطالبات مردمی قابل درک می نماید (که قطعا با نظرسنجیها و ارزیابیهای دقیق هم قابل احصاء است) این است که در این مقطع از تاریخ جمهوری اسلامی، «عدالتخواهی» و «فسادستیزی» پارادایمهای اصلی حاکم بر روح جمعی است و توفیق جریانهای سیاسی در انتخابات پیش رو، به نسبت هر یک از این جریانات با این دو فاکتور، پیوند وثیق دارد.
حال اصلاحطلبان که سالهاست دیگر نه نشانی واقعی از «چپ» (در مفهوم دقیق آن در اقتصاد سیاسی) دارند و نه پیوندی با «خط امام»، و سالهاست که به مدیحهسرایان «لیبرالیسم» تبدیل شدهاند، در هول و ولا افتادهاند که با مانورهای تبلیغاتی چون «احیای چپ اسلامی»، نسبتی با پارادایمهایی چون «عدالتخواهی» و «فسادستیزی» پیدا کنند، غافل از این که آب در هاون می کوبند و ماهیت حقیقی اصلاحطلبی در حدّ اعلی در عملکرد «دولت اعتدال» متبلور است و خود بزرگترین معیار در تصمیمگیری رای دهندگان خواهد بود.
[1] https://www.fardanews.com/fa/news/889833
[2] https://www.irna.ir/news/83176116
[3] https://www.magiran.com/article/3965259
[4] https://www.mashreghnews.ir/news/787311
[5] https://www.asriran.com/fa/news/99402
[6] https://www.mardomsalari.ir/news/117105
[7] https://www.parsnews.com/fa/tiny/news-221232
[8] https://www.irna.ir/news/83524672