به گزارش ایسنا، همزمان با برگزاری هفته فرهنگی آلمان در شیراز، هفتاد و چهارمین نشست از سلسله نشستهای «بر خوان سعدی» توسط انجمن فرهنگ و ادب شیراز و با همکاری مرکز سعدیشناسی، شهرداری شیراز، سفارت جمهوری فدرال آلمان در تهران و مرکز اسناد و کتابخانه ملی فارس در سرای سخن برگزار شد.
در این نشست، استفان ریتز - کاردان فرهنگی سفارت آلمان - در ایران با ابراز خرسندی از برگزاری این مراسم گفت: بسیار خوشحالیم که به مناسبت 200 سالگی دیوان «غربی ـ شرقی» گوته، شاعر بزرگ آلمان و دوستدار حافظ و سعدی و مولانا و عطار و... امروز در شهر شیراز و در نزد شما شعردوستان از این شاعران بزرگ میشنویم و میآموزیم.
در ادامه، محمود حدادی - مترجم و استاد زبان و ادبیات آلمانی - با بررسی تاریخچه دوران زیست گوته در آلمان و زندگی و آثار این شاعر آلمانی، در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: گوته شاعر نامآوری است که از برخی از شاعران و نویسندگان برجسته جهان در آثارش تأثیر پذیرفته است. او به باور نزدیکی فرهنگها در جهان کوشیده است تا عصاره و چکیده اندیشه و جهانبینی این دانشمندان و عالمان انساندوست را در آثار خویش بازتاب دهد؛ چنانکه مثلاً در «دیوان غربی ـ شرقی» خود ردپای اندیشه و جهانبینی شاعران بزرگ ایرانی همچون حافظ، سعدی، مولانا، عطار و.... را میتوان بازیافت.
او افزود: بنیاد دیوان گوته بر مبنای گفتوگو است و هر آنچه بتواند جهان هستی انسانها را به سمت و سوی درست هدایت کند. او خود بر این امر تأکید میکند که دانایان همه تاریخ، دوستان من هستند و از اینرو است که با رویکردی شاعرانه و ادیبانه اما خردورزانه به سراغ آثار برجسته ادبی و فلسفی در جهان میرود و آن را در آثار خود بازتاب میدهد. مثلاً از زمانی که به واسطه ترجمه آدام اولئاروس با گلستان سعدی آشنا میشود، بسیاری از مضامین آن را به گونه مستقیم یا غیرمستقیم در آثار خود بازتاب میدهد.
محمود حدادی در ادامه سخنان خود با خواندن شعرهایی از گوته بیان کرد: دفتر اول «طلسمات پنجگانه» از «دیوان غربی ـ شرقی» با این گشایش پرشکوه آغاز میشود: «از آن خداست مشرق!/ از آن خداست مغرب!/ دیاران شمالی و جنوبی/ در صلح دستان او آرمیدهاند» و گزارههای دلپذیری از پی آن میآیند که از آن جمله است این گزاره وحدت وجودگرایانه، که از یکصد نام خدا، اسماءالحسنی، در گامی دیگر، در پایان زلیخانامه به هزار جلوه الهی وجود در شعر «به هزار جلوه» گذار میکند: «او، آن عادل یگانه/ برای همگان داد میخواهد./ پس از اسماء صدگانه او،/ داداریش ستوده باده، آمین!» چنین طلسمات پارسایانهای را مسلمانان بر عقیق و یشم حک میکردند و بر لباس میآویختند.