به گزارش ایسنا، محمد الهیاری ـ مدیر کل دفتر موسیقی ـ که شب دوشنبه (27 آبان ماه) در برنامه تلویزیونی «شب شعر» در شبکه چهار سخن میگفت، درباره وضعیت ترانه اظهار کرد: در حوزه موسیقی که کمتر با شعر و ترانه و بیشتر با کلام مواجه هستیم، از سوی کارشناسان خبره حوزه ادبیات، شعرای پیشکسوت و حتی از سوی خوانندههای نسلها اول و دوم بعد از انقلاب نیز شاهد انتقادهایی هستیم مبنی بر اینکه کیفیت ترانه افت کرده است.
او ادامه داد: در این میان برخی با این مقوله اینگونه برخورد میکنند که این موضوع ناشی از تغییرات نسلی است و ممکن است مخاطب امروز چنین محتوایی را طلب کند. اما واقعیت این است آنچه در موسیقی امروز میشنویم، بیشتر کلامی است که بر بستر ریتم و نه حتی ملودی، استوار است. این درحالی است که در گذشته موسیقی بیشتر کلاممحور بود، اما الان تلاش میشود تا تمام اشکالات ساختاری یک قطعه با ملودی و ریتم جبران شود.
مدیرکل دفتر موسیقی خاطرنشان کرد: سالانه حدود 19 هزار به دفتر موسیقی میآید که باید در شورای ترانه ارزیابی شوند و اگر استانداردهای لازم را داشتند در قالبهای مختلف عرضه شوند. در حال حاضر وضعیت ترانه نسبت به دهههای 60 و 70 تغییر کرده و شاید به طور کلی در عموم ترانههایی که سروده میشود، 200 یا 300 کلمه زبان فارسی را ببینید که مدام تکرار میشوند.
الهیاری همچنین با بیان اینکه «نباید ترانه را به تنهایی ارزیابی کرد» و یادآوری این نکته که زبان محاورهای در بخشهای مختلفی همچون تبلیغات شهری و تلویزیونی نمود پیدا کرده است، اظهار کرد که ترانه را نیز نمیتوان از این موضوع مستثنی دانست.
او همچنین درباره لزوم ایجاد تغییرات در شورای شعر و ترانه، اظهار کرد: در هر حوزهای لازم است با توجه به افکار جدید، ترکیب و تلفیق پیشکسوتان و افراد جوان میتواند موثر باشد. بر همین اساس هم در این مدتی که در دفتر موسیقی هستم، تلاش کردهایم افراد جوانتر را نیز به دفتر موسیقی اضافه کنیم و الان سه نسل از کارشناسان این حوزه را در دفتر موسیقی داریم.
مدیرکل دفتر موسیقی اظهار کرد که در حال حاضر شرایط بهگونهای شده است که انگار ترانهسرایی کار بسیار ساده و آسانی است. الان بسیار دیده میشود که ترانهسرا، آهنگساز و خواننده یک نفر هستند.
الهیاری همچنین ضمن برشمردن آسیبهای حوزه ترانهسرایی، گفتوگو با ترانهسریان، برگزاری کارگاههای گروهی توسط اساتید و افزایش کارهای کیفی را از جمله راهکارهای دفتر موسیقی عنوان کرد.
همچنین سپیده موسوی، مدرس زبان و ادبیات فارسی در سخنانی ضمن ارائه توضیحاتی درباره پیشینه و تاریخ ترانه و ترانهسرایی در ایران، در سخنانی بر اهمیت توجه به این مقوله تاکید و اظهار کرد: هر قطعه موسیقی برآیند یک همکاری میان خواننده، شاعر و آهنگساز است که همه آنها باید در حد قابل قبولی کار خودشان را انجام دهند.
علیرضا بهرامی، شاعر و روزنامهنگار نیز در بخش نقد این برنامه از وضعیت ترانههای آهنگها سخن گفت. او اظهار کرد: زمانی اختیار موسیقی پاپ به جهت اینکه تا حدودی در کشور محدود شده بود، در خارج از مرزها تعیین شد. آن زمان به انحطاط عجیب و غریبی در کلام و متن رسیدیم. پس از آن تصمیم گرفتیم در بازگشتی دوباره به موسیقی پاپ، اقبال نشان دهیم و یکی از سیاستگذاریهای فرهنگی در آن دوره این بود که صداهای آن طرف آبی را شبیهسازی کنیم و تقریبا معادل وطنی هر صدای معروفی را ایجاد کردیم و بازاری برای آن قرار دادیم. خیلی از کارشناسان بر این باورند که از همین زمان انحرافها شروع شد و در واقع از همین رویکردها.
او ادامه داد: پس از آن فعالیتهای اقتصاد موسیقی به سمت و سویی رفت و رشدهایی پیدا کرد که به مرور از حضور «مافیا» در این حوزه یاد شد. از آنجا که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم همیشه مسائل مالی داشته است، شرکتهای بزرگ موسیقی معمولا اسپانسرهای بسیاری از برنامههای موسیقی این وزارتخانه از جمله جشنوارههای موسیقی فجر، شدند. بحثهای بلیطفروشی آنلاین جشنواره موسیقی فجر یک نمونه قابل بررسی است. مباحثی مربوط به انحصارها، ارتباطها و شایعههایی که منجر به تغییرها و برکناریها شد ـ در سالهایی که آقای الهیاری نبودند ـ پرسشهایی است که هنوز هم نزد اهالی رسانه باقی مانده است.
بهرامی بیان کرد: سوال این است که آیا موارد اینچنین میتواند در روند استعفای اعضای شعر و ترانه نقش داشته باشد؟؛ در اعتراض به روندی که به عنوان مثال اینکه گفته میشد «ما به ترانهای رأی نمیدهیم، اما کمی بعد متوجه میشویم آن اثر تولید و به دست مخاطب رسیده است؛ اتفاقا توسط همین شرکتهای بزرگ موسیقی». سال گذشته نیز در ماجرای یک آلبوم موسیقی با وجود نظر صریح شورا به جهت اظهارنظرهای آن خواننده، رئیس آن دوره از دفتر موسیقی نظر اعضای شورا را زیر پا گذاشت و به آن آلبوم مجوز داد؛ بدون اینکه او صاحب صلاحیت لازم در حوزه فنی شعر و ترانه باشد.
او خاطرنشان کرد: شاید به نظر عجیب برسد که سیاستگذاریهای فرهنگی در سمت و سوی متن ترانهها نیز تاثیرگذار باشد، اما ما حتی در تخصیص سالنها نیز میتوانیم تصمیماتی داشته باشیم که بر تعیین سرنوشت شعر و ترانه تاثیرگذار باشند؛ به عنوان مثال در همه جای دنیا سالنهای خوب و فاخر به گروههای موسیقی سطح یک اختصاص پیدا میکند و موسیقیهایی که مردمپسند هستند را اغلب در ورزشگاهها اجرا میکنند؛ اما در کشور ما چنین نیست و سالنهای درجه یک و رسمی، بهراحتی و به سبب برخی فعل و انفعلات اقتصادی در اختیار شرکتهای بزرگی قرار میگیرد که چندان دغدغه مردمی ندارند و نگاه آنها به ترانه سودمحورانه است و ترانهای را میپسندند که بتواند بازار بیشتری را جذب کند. در نتیجه اختلافی است میان توقع ما و آنچه آنها به عنوان موثران حوزه موسیقی در زمینه ترانه، تاکید دارند.
محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانهسرا در تماس تلفنی با برنامه در بخشی از صحبتهای خود، اظهار کرد: ترانههای ما بسیار ضعف بیان دارند که این موضوع شایسته موسیقی نیست. در حال حاضر بسیاری از ملودیها و ترانهها شایسته هم هستند، چراکه هر دوی آنها ضعیف هستند و حتی صدایی که میخواند هم ضعیف است. در این میان مخاطبان آنها نیز بسیار بیشتر از کسانی هستند که میخواهند ترانههای خوب بشنوند.