70 سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، وابستگی ایران به خارج شرایطی را به وجود آورده بود که در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، دربست در اختیار غربیها و به ویژه آمریکاییها باشد و این باور فرهنگی غلط بر متولیان نگهداشت صنعت نفت، گاز و پتروشیمی تحمیل و حتی تصور روزی که بتوان به توانایی ساخت تجهیزات تولیدی آمریکا در ایران رسید، به یک رویا تبدیل شده بود. اما در شرایطی که نبرد سنگین و حقیقی میان تولیدکنندگانی که از یک سو با چالشهای خارجی و از سوی دیگر با ابرچالشهای داخلی روبهرو بودند، وجود داشت، محدودیتها و مشکلات نه تنها بخش خصوصی را از پای درنیاورد بلکه سرعت چرخش موتور محرک این بخش را تندتر کرد؛ تا جایی که اکنون شاهدیم بیش از 80 تا 85 درصد نیاز ایران در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی در داخل تامین میشود.
حضور همهجانبه بخش خصوصی و تعاونی در بخش نفت و گاز ایران موضوعی بود که اخیرا در دیدار 2500 تن از تولیدکنندگان، کارآفرینان و فعالان اقتصادی با مقام معظم رهبری ضروری خوانده و تاکید شد که باید مشکل برخی قوانین مجلس نظیر قانونی که اخیراً در زمینه صنایع پایین دستی نفت و گاز مصوب شده و معطل آییننامهها میماند، سریعاً حل شود تا فعالیتهای تولیدی سرعت بگیرند.
از سوی دیگر، تجربه مبادلات تجاری و اقتصادی با کشورهای خارجی طی سالهای گذشته نشان داده که کشورهای خارجی هیچگاه حاضر به انتقال کامل فناوریهای اساسی بهویژه در بخش نفت و پتروشیمی به ایران نیستند؛ بنابراین ضروری است که دستگاههای دولتی بهدنبال استفاده از تواناییهای داخلی برای رسیدن به این فناوریها باشند، زیرا همان فکر و اندیشه دقیقی که میتواند بدون هیچ کمکی به فناوری پیچیده و نادر سلولهای بنیادی یا فناوری غنیسازی اورانیوم دست پیدا کند، قطعا میتواند به فناوری مانند استحصال بهتر و بیشتر از چاههای نفت دست یابد و در نتیجه باید از این ظرفیت بیبدیل داخلی استفاده حداکثری وجود داشته باشد.
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در راستای انعکاس وسیع و مناسب موفقیتهای تولیدکنندگان نمونه و برای بازگویی کارهای انجام شده برای مردم بهویژه جوانان و معرفی ظرفیتها به مشتاقان فعالیت تولیدی، مطالبات منطقی فعالان اقتصادی را نیز پیگیری کرده تا مسئولان بیشتر به آنها توجه داشته باشند. به همین دلیل در سال حمایت از کالای ایرانی، پای صحبتهای سیروس تالاری، یکی از تولیدکنندگان موفق تجهیزات صنعت نفت و رئیس انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت نشستیم تا نگاهی ویژهتر به توانمندیها، موفقیتها و مشکلات تولیدکنندگان صنعت نفت داشته باشیم. متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
- انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت از کی و با چه اهدافی شکل گرفت؟
بنده نماینده شرکتی هستم که عضو انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت ایران است و از اوایل دهه 70 مانند صدها صنعتگر دیگر وارد ساختوساز نیازمندیهای نفت و گاز و پتروشیمی در کشور شد. اما در مجموع درباره نحوه شکلگیری انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت باید بگویم که صنعتگران پس از یک دهه فعالیت به این نتیجه رسیدند که باید صنفی داشته باشند و در چارچوب آن صنف اهداف و حقوق قانونی خود را مطالبه کنند تا بتوانند به دستاوردهای قابل قبولی در سطح ملی دست یابند.
به همین دلیل در سال 1379 یک مجمع موسسی با حضور 70 تولیدکننده تشکیل و اساسنامهای برای انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت تهیه و در حوزه کارفرمایی وزارت کار و امور اجتماعی ثبت شد، درواقع انجمن از آن زمان هویت قانونی پیدا کرد تا به عنوان یک انجمن صنفی کارفرمایی بتواند از حقوق اعضا خود دفاع کند. این انجمن با 70 عضو تشکیل شد و اکنون 700 عضو دارد البته بدین معنا این نیست که در سال 1379، 700 سازنده داشتیم بلکه در آن زمان حداقل 200 سازنده وجود داشت که به مرور زمان طی دهه 80 و 90، سازندگان دیگری شکل گرفتند و وارد عرصه ساخت و ساز و عضو انجمن شدند و اکنون تعداد اعضا به 700 نفر رسیده است.
- چه شد که وارد این عرصه شدید؟
بنده به عنوان یک عضو از زمان شکلگیری انجمن سازندگان تجهیزات صنعت نفت ضرورت ایجاد آن نهاد را درک کرده و به شدت موافق ایجاد انجمن بودم، به همین دلیل از همان سال ابتدای تشکیل انجمن، یکی از مدیران برجسته شرکتم را مامور همراهی با این انجمن کردم و پس از اینکه این فرد را از دست دادیم، بنده به خاطر دغدغهای که به انجمن داشتم خودم به شخصه وارد آن شدم و اکنون 15 سال است که در حوزههای مختلف انجمن افتخار خدمترسانی دارم. دو دوره رییس انجمن بوده و اکنون نیز دو سال این افتخار را دارم که به عنوان رییس هیات مدیره سوم انجمن باشم.
شرکت ما نیز یکی از 700 شرکتی است که در زمینه تولید و تحویل کالا به صنایع نفت و گاز و پتروشیمی کشور فعالیت میکند، درواقع در انجمن، 10 گروه کالایی داریم که مجموعه نیازمندیهای نفت و گاز و پتروشیمی کشور را تشکیل میدهد و شرکت ما در حوزه کامپوزیت و شیمیایی فعال است.
- ارزیابی شما از صنعت نفت و سازندگان تجهیزات صنعت نفت چیست؟
همانطور که در جریان هستید هفته گذشته خدمت مقام معظم رهبری بودیم که بنده یک تبیین مبسوطی از دستاوردهای سازندگان طی سه دهه گذشته در آنجا ارائه کرده و مطرح کردم که طی سه دهه گذشته یعنی 70، 80 و 90، کاری که توسط سازندگان در کشور در حوزه تامین نیازمندیهای تجهیزات، کالاها و مواد مورد مصرف در صنایع نفت و گاز و پتروشمی شکل گرفته است، بیشتر شبیه یک رویا و خواب و خیال بود. ما نیز گمان نمیکردیم بعد از سه دهه فعالیت به این نقطه برسیم. دلیل اول اینکه صنعت نفت و گاز و پتروشیمی جزو صنایع پیچیده و هایتک دنیاست.
ما زمانی وارد این قضیه شدیم که بیش از 70 سال قبل صاحب صنعت نفت و گاز بودیم بدون آنکه یک سوزن تهگرد مورد نیاز مجموعه نفت و گاز را کسی در داخل تولید کرده باشد؛ یعنی عمر وابستگی همهجانبه به معنای مطلق کلمه وجود داشت. در چنین فضایی وارد ماجرا شده و ادعا کردیم که میتوانیم توربین، پمپ، کمپرسور، کاتالیست و چیزهایی از این قبیل را بسازیم و اینها بیشتر شبیه یک رویا بود و کارفرمایان نیز گمان میکردند که تحقق این امر امکانپذیر نیست.
ضمن اینکه 70 سال قبل از انقلاب اسلامی نیز وابستگیهایی داشتیم که اتفاقا تا دهه 70 نیز یدک کشیده شد، بحث جنگ نیز به میان آمد و موضوعات سازندگی نیز مطرح شد و تمام امکانات کشور بسیج شده بود تا بتوانیم از جنگ پیروز بیرون بیاییم. بر این اساس فعالیت این بخش از دهه 70 آغاز شد.
زمانی که 70 سال وابستگی به یک مقوله را تجربه میکنید، به این نتیجه میرسید که این مرحله باید ادامه داشته باشد و کار دیگری نمیتوان انجام داد. صحبت من این است که آن وابستگی ما به خارج از کشور به ویژه غربیها شرایطی را به وجود آورد که ما دربست در اختیار غربیها به ویژه آمریکاییها در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی باشیم. این باور فرهنگی بر متولیان نگهداشت صنعت نفت، گاز و پتروشیمی کشور تحمیل شد و این داستان که ما میتوانیم روزی به این نقطه برسیم که تجهیزاتی را که در آمریکا میسازند، در ایران بسازیم به یک رویا تبدیل شده بود.
با تمام این ناباوریها، صنعتگران توانستهاند در دهه 70 حداقل هویت قانونی پیدا کنند؛ یعنی شرکتها جواز تاسیس و پروانه بهرهبرداری بگیرند، ثبت و جزو تامینکنندگان وزارت نفت شوند و دهه 70 به این روال گذشت. در دهه 80 اما با یک چالش بزرگتری مواجه شدیم؛ قیمت نفت در سطح جهانی افزایش یافت و کشور منابع خوبی از محل فروش نفت به دست آورد و دروازه واردات به خصوص در پروژهها باز شد، بهگونهای که تقریبا پروژههایی که در دهه 80 شکل گرفتند، متشکل از سازندگان داخلی نبوده و نقش داخلیها بسیار کم رنگ شده بود.
تا اینجا شرایط به گونهای رقم خورد که در دهه 80 با مشکلی تقریبا سهمگینتر از مشکل تفکری و فرهنگی دهه 70 روبهرو شدیم که مبارزه کردن با آن کار راحتی نبود، زیرا کسی به حرف ما گوش نمیداد اما به هر طریقی که بود، دهه 80 را نیز با این کیفیت پشت سر گذاشتیم و وارد دهه 90 شدیم.
- تحریم چطور منافذ نفس کشیدن صنعتگران را میگیرد؟
اما در دهه جاری، دو تحریم بر ما اعمال شد که شاید علیه هیچ کشوری در تاریخ اعمال نشده است؛ تحریم وقتی اعمال شود، جاهای نفسکشیدن و منافذ نفس کشیدن صنعتگران را میگیرد؛ به ویژه باتوجه به اینکه صنعتگران مثل دولت، ابزارهای منطقهای، تبادلات بینالمللی و رسمی ندارند و توان آنها بسیار کم است، با چالشهای زیادی روبرو شدند، اما در همه این ادوار اتفاق خوبی افتاد و ما را به وضعیت امروز رساند و آن، همکاری بسیار خوب با صنعتگران در حوزه نگهداشت و بهرهبرداری از صنایع نفت و گاز و پتروشیمی بود.
زمانی که یک پروژه انجام میشود، یک شرکت مانند توتال پروژه را میسازد و آن را به بهرهبردار تحویل میدهد و از اینجا به بعد دیگر به عهده بخش بهرهبرداری است تا کار این پروژه تمام شود. در این حوزه، مدیران میانی صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، همکاریهای بسیار خوبی با ما داشتند و به عنوان یک ایرانی ما را درک کردند و علیرغم همه محدودیتهایی که بر مدیران میانی اعمال شده بود، ما را زیر پروبال خود گرفتهاند و در را به روی ما باز کردند و ما نیز حداقل استفاده را از این ظرفیت کردیم.
بر این اساس در سال 1390 علیرغم همه مشکلاتی که داشتیم، مجموعه صنعتگران به این نتیجه رسیدند که باید بیشتر در سه حوزه دانش و فناوری، بومیسازی تجهیزات و مهندسی معکوس برای رسیدن به تکنولوژی ساخت تجهیزات خارجی و یا افزایش ظرفیت کار کنند که در این حوزه نیز بسیار موفق بودند و اکنون در دهه 90 علیرغم همه تحریمها دستاوردهای ما بیش از دو برابر دو دهه قبل بوده است.
در شرایطی که در سال 1390، حتی یک شرکت دانشبنیان وجود نداشت، امروز بیش از 150 شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد و دانش، فناوری، تکنولوژی تمام این شرکتها بومی است. خدا را شکر که اکنون به سطحی از توانمندی رسیدهایم که میتوانیم به راحتی 80 تا 85 درصد از نیازهای ملی را در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی در حوزه تجهیزات، کالا، خدمات و مواد تامین کنیم و این دستاورد بسیار بزرگی است که امروز به تحقق پیوسته است.
- یکی از گلایههای بخش خصوصی از دولت، توجه به بخش خصوصی خارجی و تفاوت قائل شدن بین بخش داخلی با خارجی بوده است که از جمله آن، عدم دریافت مالیات از خارجیها برای ورود کالا و درج شرایط سخت برای بخش خصوصی داخلی بوده است، آیا تغییری در نگاه دولت نسبت به این مسائل صورت گرفته است؟ و تا چه میزان عرصه فعالیت برای داخلیها باز شده است؟
به طور اساسی بزرگترین مشکل ما این است که اختلاف نگاه و یا اختلاف فرهنگی با دستگاه کارگزاری دولت پیدا کردهایم؛ معنی آن این است، زمانی که یک جمع بزرگی از تولیدکنندگان و صنعتگران 20 سال در کنار یکدیگر کار میکنند، صاحب یک فرهنگ، دیدگاه مشترک، دردها و دغدغههای مشترک میشوند که مجموع آنها یک فرهنگ را میسازد اما حوزه کارگزاری ما که مربوط به دستگاه کارگزاری دولت است، با ما درد مشترک، اصول حرفهای مشترک، مشکلات مشترک و نه حتی اهداف مشترک ندارند. اینجا است که دو فرهنگ متفاوت شکل میگیرد؛ بر این اساس، اصلیترین مشکل ما این است و تا زمانی که این فرهنگ در بین آحاد ملت ما شکل نگیرد که به محصول داخلی به عنوان یک فرهنگ مشترک نگاه شود، چالش خواهیم داشت که این مساله نیز مربوط به زمان خاصی نمیشود و در تمام طول تاریخ روال همینگونه بوده است.
واژه ایرانی و ملت ایرانی برای ما یک فرهنگ است و با توجه به اینکه دغدغه ایران را داریم، باید به کالای ایرانی توجه کنیم. اگر تولید ملی، کالای ایرانی در ذهن آحاد مردم ایران بنشیند، کسی نمیتواند آن را محدود کند. باید توجه داشت هر کشوری که توسعه یافته به این دستاورد رسیده است؛ باید گفت اولا تا زمانی که این اشتراکات ملی بین صنعت، مردم و دولت به وجود نیاید، همیشه با چالش روبهرو هستیم. باید همه بپذیریم که در کنار یکدیگر میتوانیم به محصولات باکیفیت داخلی دست یابیم.
- دلایل پیچیدگی صنعت نفت و گاز ایران چه بود؟
دومین مشکل ما، بحث واردات است؛ واردات ریشه در تاریخ 100 ساله صنعت نفت و گاز ایران دارد. قبل از انقلاب اسلامی، شرکتهای خارجی در ایران، چه در حوزه تجهیزات، کالا، مواد و خدمات فنی و مهندسی دفتر نمایندگی فروش داشتند. این نمایندگیها یک شبکهای را ایجاد کرد و جالب است که این شبکه در طول این سه دههای که ما فعال بودیم، به موازات توسعه ما، پیچیدگیهای زیادی را پیدا کرد.
میتوان دو دلیل برای این پیچیدگی عنوان کرد؛ این مساله یک شبکه درهم تنیده را به وجود آورده که آن را با برخی از وسوسههای ناصواب مجریان پروژهها، کارفرمایان، متولیان طرحها و حتی دولتیها و بخش خصوصی آمیخته کرده و تا به امروز در مقابل ما مقاومت کردند. اکنون که با این همه مشکلات در حوزه تامین ارز، انتقال ارز، واردات مواد اولیه روبرو هستیم، مشاهده میکنیم که آنها نسبت به تحریمها خیلی فعالتر شدهاند، چون میدانند که مملکت دچار نقطهضعف است و هم ارز به این راحتی ندارد که بخواهد مواد اولیه بیاورد و هم نقل و انتقال ارز برای ما مشکل است.
بنابراین با این اهرم مالی که برای ما به وجود آمده و در این شبکه وجود دارد، دغدغههای زیادی را ایجاد میکنند و یکی از مزاحمتهای جدی در بازاری که برای جوانها و ملت ماست، ایجاد کردهاند. در حال حاضر بیش از 10 نامه اعضاء روی میز من است که اشاره دارند این تجهیزاتی که وارد کشور میشوند، بیش از 30 سال است که در داخل کشور تولید میشوند.
- با وجود تمام این تفاسیر آیا نگاهها نسبت به گذشته کمی تغییر کرده و آنطور که مسوولان دولتی اعلام میکنند، حضور بخش خصوصی داخلی پررنگتر شده است؟
در پاسخ به این سوال باید گفت که دلیل اول آن این است که ما یک جایگاه قانونی خیلی محکم در اختیار داریم و آن قانون استفاده حداکثری از توان ملی است که آخرین نسخه آن مجلس شورای اسلامی در خردادماه امسال مصوب کرد و باتوجه به اینکه صنعتگران، بخش خصوصی و تولیدکنندگان در آن اظهارنظر کردهاند، یک قانون بسیار خوبی درآمده است.
این قانون تقریبا راه ورود کالاها و تجهیزاتی که در داخل سابقه ساخت دارند را بسته و هرکسی که اکنون کالا و تجهیزاتی را وارد کند که در داخل آن کالا تولید شود، عملا کار غیرقانونی انجام داده است و ما به راحتی میتوانیم از آن شخص در هر مقامی که باشد، شکایت کنیم و صراحتا اعلام میکنم که این طرح را با جدیت دنبال خواهیم کرد.
- تاکنون شکایتی هم در این راستا داشتهاید؟
تاکنون این اتفاق نیفتاده و کار به شکایت نرسیده اما اگر این مزاحمتها به طور جدی ادامه پیدا کند، ما راهکار قانونی را به کار خواهیم گرفت. به جز این اهرم، رهبر معظم انقلاب هم طی 12 سال گذشته، تمام دغدغهها را روی حمایت از کالای ملی گذاشته و واقعیت هم همین است و ما از این منظر نیز بسیار سپاسگذاریم و این همان سیاستهایی است که در راستای فرهنگسازی ملی برای کالای ایرانی است.
اگر بخواهم مثالی بیاورم باید بگویم که 90 درصد مردم ایرانی دنبال پوشک ایرانی هستند و تنها 10 درصد، اصلا از بازار داخلی خرید نمیکنند. 20 سال پیش این ظرفیت در کشور وجود نداشت اما اکنون تولید داخلی پیشرفت بسیار خوبی داشته است. فرهنگ ملی برای خرید کالای ایرانی یک مصداقی است که در سطح عوام جامعه دیده میشود. در نتیجه، این سیاستهای رهبر انقلاب، به ما اهرم دفاع میدهد و ما از این دو سنگر نهایت بهرهبرداری را خواهیم کرد.
- به نظر شما دلیل اینکه طی دولتهای مختلف پس از انقلاب اسلامی، یک وزیر بسیار موافق استفاده از تجهیرات داخلی بود اما وزیر دیگر در دولت دیگر، این اعتقاد را نداشته، چیت؟
دقیقا همینطور است، شاید یک وزیر این باور را داشته باشد و یک وزیر چنین تفکری نداشته باشد؛ به اعتقاد من اکنون وزرای ما باید مسئولیتهای سازمانی را به مشاوران و معاونان خود واگذار کنند و خودشان به دنبال مشاهده عینی و بررسی شرایط موجود در بخشهای مختلف باشند. معتقدم وزرا باید مرتبا در حال بازدید از ظرفیتهای ملی باشد؛ زمانی که وارد این مقوله شوند، به مرور میزان آشنایی آنها افزایش مییابد و آگاهی، اعتقاد و باور پیدا میکنند و در این نقطه است که به نظرگاه بخش خصوصی نزدیک خواهد شد.
اعتقاد ما این است که در داخل ظرفیتهای زیادی وجود دارد و نیازی به واردات محصولاتی که در داخل کشور تولید میشود، نیست، اما متاسفانه وزرای ما به خصوص در حوزه اقتصادی و صنعتی وقتشان محدود است، با این وجود ما اعتقاد داریم که باید وزیران، امور جاری را به بقیه واگذار کنند و به دنبال مشاهده عینی ظرفیتهای ملی باشند.
- آیا اینکه برخی وزیران آنطور که باید ظرفیتهای ملی را ندیدهاند، به دلیل همان مسائل فرهنگی است که ذکر شد یا علت دیگری دارد؟
بر این اساس تا آنجا که بنده در جریان هستم، در سطح مدیریت کلان وزارتخانههای مربوطه، شاید تا به امروز طی سه دهه گذشته، وزیرهای ما، 100 کارخانه را نیز از نزدیک ملاقات نکرده باشند، در حالی که به اعتقاد من نه تنها این 700 کارخانه زیرمجموعه انجمن، بلکه باید همه سازندگان این حوزه را میدیدند و از هر حوزه 10 کارخانه برجسته را بازدید میکردند و به این اعتقاد و باور میرسیدند که مردم در حال فعالیت هستند. یا حداقل باید کارخانههایی که در تهران و استان البرز وجود دارد، مورد مشاهده وزرا قرار میگرفت.
این گلایههای ما از وزرای کشور و از تصمیمسازان اقتصاد کلان کشور ماست چراکه اگر اقدامات، فعالیتها و ظرفیتها دیده میشد، از نظر ذهنی تفاهم بیشتری به وجود میآمد و دفاع از تولید ملی بسیار آسانتر میشد.
در دوره قبل که بهدنبال برجام، یک قرارداد جدیدی نفتی بینالمللی به نام آی پی سی طراحی شد؛ به محض اینکه برجام به نتیجه رسید، توتال شش میلیارد دلار در ایران قرارداد منعقد کرد. ما نمیگوییم که نباید توتال وارد ایران شود، چراکه نیاز به جذب سرمایه وجود دارد و آرزومندیم که یک روز شرایط فراهم شود که ظرفیت جذب سرمایه خارجی افزایش پیدا کند.
هیچکس مخالف این قضیه نیست چراکه اقتصاد ما به این مساله نیاز دارد، اما به محض اینکه توتال وارد ایران شد، ما وارد حاشیه شدیم؛ به طوری که توتالیها اعلام کردند که ما به شما آموزش میدهیم که استانداردهای ما چیست و بعد شما استانداردهای ما را اجرا کنید؛ همچنین گفته شد ما توانمندیهای شما را بررسی کنیم تا ببینیم با شما چه خواهیم کرد! این مساله برای ما یک توهین بود.
نبرد سنگین و حقیقی سه دهه گذشته، ما هم با چالشهای خارجی و هم با ابرچالشهای داخلی بوده است. کالاها، تجهیزات و مواد 60 تا 65 درصد ارزش پروژهها را تشکیل میدهد؛ یعنی هر کسی که پیمانکار پروژه یک میلیارد دلاری شود و هزینه آن را پرداخت کند، اگر بخواهد آن را بسازد، 600 تا650 میلیون دلار را باید برای خرید کالا و مواد صرف کند که این بسیار وسوسهانگیز است. 30 تا 35 درصد دیگر به حوزه طراحی، مهندسی، ساختمان نصب مربوط میشود.
اما اصل ماجرا برروی مواد و تجهیزات است؛ هر کسی که وارد ایران میشود و میخواهد متولی یک پروژه باشد و پول آن را میآورد؛ دولت ما را دچار یک پارادوکس میکند، چراکه دولت هم نیازمند جذب سرمایه خارجی است و هم سرمایهگذار خارجی؛ نتیجه این میشود که میخواهد اهداف خود را بر ما تحمیل کند.
- بحث شما و با دولت در این بخش برروی چه مواردی بوده است؟
معنی این قضیه این است که دولت در تعامل بین نیاز به جذب سرمایه و الزام به حفظ اشتغال در کشور، با یک تضاد برخورد میکند که نمیتواند این تضاد را مدیریت کند؛ تمام دعوای ما سر همین مساله است چراکه اگر سهم ما 10 درصد از یک پروژه بود، این میزان دعوا وجود نداشت و اصلا شرکتی مانند توتال، نگاهی به این 10 درصد نداشت اما زمانی که بحث 60 درصد اجرای ارزش پروژه مطرح میشود، به چالش کشیده میشویم.
اساسیترین نقطه ضعف ما در آن زمان، در حوزه آی پی سی و یا کل دستگاه کارگزاری در جذب سرمایهگذاری خارجی در همین مساله است که چگونه این دو مساله را کنار هم بگذاریم که هم فضای کسب و کار و اشتغال در داخل تحت الشعاع قرار نگیرد و هم به جذب سرمایهگذار خارجی دست یابیم.
متاسفانه پیمانکاران خارجی در برخی از پروژهها، حتی پا را از این فراتر گذاشته و گفتهاند که ما باید نیروی کار را نیز خودمان بیاوریم؛ اکنون نیز پروژههایی در کشور داریم که به همین شکل است اما خوشبختانه تعدادشان محدود است. این در شرایطی است که ما در این حوزه نیازمند خارجیها نیستیم و نباید چنین اتفاقی محقق شود. درواقع در این نقطه است که دولت نمیتواند این پارادوکس را مدیریت کند و بین این دو مقوله باقی میماند که هم نیاز به جذب سرمایه خارجی و هم نیاز به حفظ اشتغال در داخل دارد. اینجاست که دستگاه کارگزاری ما دچار ضعف میشود.
- اکنون تعاملات بخش خصوصی با وزارت نفت چگونه است؟
درباره تعامل با وزارت نفت باید بگویم که تمام دستاوردهای بینظیری که داشتهایم و یک انقلاب صنعتی در سه دهه گذشته محسوب میشود، به دلیل تعامل با مدیران صنعت نفت بوده است و از این نظر از مدیران اجرایی صنعت نفت که همکاری بسیار خوبی با ما داشتند، سپاسگزارم؛ بنابراین تعامل با تمام نهادهای دولت با تمام سازمانها و نهادهای دولت به خصوص وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت نفت جزو وظیفه، مرام و اساسنامه ماست. تعامل لازمه حل نیازهای کشور است، بنابراین در تمام دولتها طی 30 سال گذشته، با هر شخصی که در صدر بوده، حداکثر تعامل را داشته، داریم و خواهیم داشت، چراکه همین تعاملات موجب شده که بسیاری از مشکلات ما برطرف شود.
- آیا سازندگان تجهیزات و تولیدکنندگان برای تامین سرمایه با مشکل مواجهند؟
یکی از اساسیترین مشکلات ما صنعتگران، تامین نقدینگی مورد نیاز برای گردش کار و چرخش تولید است. متاسفانه عموم کارفرمایان در مناقصات پیش پرداخت را حذف کردهاند. کالا را نسیه از ما میخرند و ما باید به دنبال پول خود بدویم. اکنون اعضایی داریم که هنوز مطالبات چهار و پنج ساله خود را دریافت نکردهاند. اگر تولیدکنندهای، سه سال پیش 100 میلیون تومان طلبکار بوده، اکنون ارزش این مبلغ کاهشی زیاد یافته و به همین دلیل در زمینهی نقدینگی و سرمایه در گردش بسیار تحت فشار هستیم.
علاوه بر این، منابع بانکی نیز حتی اعتبارات لازم را به ما نمیدهد و اگر هم بدهد، با اصل و فرع هزینههایی که دارد، 24 درصد هزینه دارد و نمیشود یک تولیدکننده 24 درصد سود بانکی بدهد و بعد کالای نسیه بفروشد و مشکلی نداشته باشد. در این شرایط نیز اگر تولید کنندهای نتواند اقساط را پرداخت کند، جرائم آن ماهی 2.5 درصد میشود که ظرف شش ماه صنعتگر را از پای درمیآورد. به همین دلیل به شدت با مشکل نقدینگی و سرمایه در گردش روبهرو هستیم.
- قرار بود لیستی از شرکتهای توانمند ساخت تجهیزات صنعت نفت تهیه و اعلام شود، آیا این لیست آماده است؟
در هر صنف و هر طبقهای، یک رتبههای مختلفی در بین فعالان وجود دارد؛ اکنون نیز انجمن مجوز لازم را اخذ کرده که بتواند اعضای خود را رتبهبندی کند. در همین راستا با سازمان علمی و پژوهشی کشور قراردادی منعقد کردهایم که به عنوان ناظر بیطرف، اعضای ما را در 10 گروه کالای مختلف رتبهبندی کند. با این نگاه میشود اعضاء را با یکدیگر تفکیک کرد؛ برای این مهم نیز چهار مورد در نظر گرفته شده که شامل دانش بومی، تکنولوژی بومی، فن بومی و مواد اولیه بومی میشود و شرکتی که این چهار خاصیت را داشته باشد، رتبه برتر را دریافت خواهد کرد.
در واقع شرکتی که این چهار ویژگی را داشته باشد، وابستگی نخواهد داشت و خدمات خوبی ارائه خواهد داد، اما به طور کلی باید بگویم که تمام اعضای ما توانمند هستند اما رتبههای مختلفی دارند که امیدواریم ظرف یکسال آینده این رتبهبندی انجام شود.
- چندی پیش 110 شرکت کوچک و متوسط اروپایی برای همکاری با شرکتهای ایرانی اعلام آمادگی کرده بودند، این مساله اکنون در چه مرحلهای قرار دارد؟
متاسفانه مسوولان مملکت در برخی از حوزهها کار عمیقی انجام نمیدهند؛ سازمان ملل زیرمجموعهای دارد که وظیفه جهانی آن بهبود فضای کسب و کار شرکتهای کوچک و متوسط است. این بخش شرکتهای کوچک و متوسط در دنیا را شناسایی میکند و در سطح منطقه و ملی و بینالمللی ارتباط میدهد و این شرکتها نیازمندیهای خود را تهاتر میکنند.
به عبارت بهتر، این سازمان ساختاری را در کشورها ایجاد میکند که میان شرکتهای کوچک و متوسط، یک شبکه جهانی ایجاد شود و در تعامل تنگاتنگ اقتصادی، تجاری، فنی، دانش و تکنولوژی با یکدیگر قرار میگیرند.
علاوه بر این، در داخل کشور، فقط 700 عضو انجمن، حدود 2500 شرکت زنجیره تامین در داخل کشور دارند اما متاسفانه اکنون شرکتهای کوچک و متوسط ایرانی با یکدیگر در ارتباط نیستند البته شرکت شهرکهای صنعتی ایران اکنون طرحی را تهیه کرده و دنبال این قضیه است و اگر شرکتهای کوچک و متوسط در سامانه ملی اطلاعرسانی شوند، تمام شرکتها میتوانند برای رفع نیازهای خود به شرکتهای ایرانی مراجعه کنند که در این شرایط بسیاری از مشکلات برطرف میشود.
اما متاسفانه در حال حاضر نهتنها در سطح بینالمللی، بلکه در سطح داخلی نیز این تعاملات وجود ندارد و این در شرایطی است که اگر این کار تاکنون در ایران انجام شده بود، به تمام شرکتهای کوچک و متوسط دنیا متصل بودیم و شاید مشکلات ما 100 برابر کمتر از مشکلات فعلی بود.
باتوجه به اینکه شرکتهای کوچک و متوسط اروپایی هیچ کاری با آمریکا ندارند، بنابراین میتوانند به راحتی با ما فعالیت کنند و در یک معامله تهاتر اقدامات بزرگی را انجام دهیم اما این کارها نیازمند زیرساخت است و من نمیدانم چرا مسئولان ما به راحتی از آن میگذرند. ما ظرفیتهای زیادی داریم اما زمانی که کشورهای دیگر با ما وارد مذاکره میشوند، به دلیل نبود زیرساختهای لازم ارتباطات به نتیجه مطلوب نمیرسد.
- به نظر شما کالاهای ایرانی به ویژه در حوزه صنعت نفت از نظر کیفیت چقدر این توانایی را دارند که مورد استفاده قرار بگیرند و آیا همه تولیدکنندگان به آن سطح از استانداردهای جهانی رسیدهاند که بهراحتی وزارتخانههای صمت و یا نفت، با اطمینان کامل از تولیدات داخلی از آن در بخشهای مختلف استفاده کنند و یا اینکه این موضوع تنها منوط به بخش های خاصی میشود؟
اگر فرهنگ در جامعه اصلاح شود، این باور به وجود میآید که کالاهای خارجی هم در گذشته کیفیت فعلیشان نداشتهاند. به طور مثال، چین در گذشته اصلا در بازار وجود نداشت اما اکنون توانسته موقعیت خوبی را برای خود به دست آورد. این فرصتها، لازمهی این است که دولت در کنار فرهنگ درست مصرف ملی، زیرساختها و زمینهی رشد را به وجود آورد و در کنار آن، نگاه ملی مردم نیز تغییر کند.
قبل از انقلاب اسلامی، کالاها و تجهیزات مصرفی در ایران انگلیسی یا آمریکایی بودند و تنها دو یا سه کشور غربی در بازار ایران حضور داشتند. ظرف 40 سال گذشته ژاپن، کره جنوبی و چین وارد بازار ایران شد و باید به این مساله توجه کرد که این کشورها از روز اول برند نبودند و من در این نقطه، به فرهنگ تاکید میکنم، چراکه دولت پای صنعتگران این کشورها ایستاد و آنها را حمایت کرد.
- مشکل فرهنگی و مانع اصلی در این موضوع چیست؟
اما مشکل اصلی و اساسی ما بحث فرهنگی است، هیچ کشوری در ابتدای امر و به عنوان یک پدیده اتفاقی، صاحب صنعت، کیفیت، تولید، رقابت و برند جهانی نشده و برای رسیدن به این نقطه یک مسیری را طی کرده است. علاوه بر این، مقایسه سابقه ما با غربیها بیانگر این است که آنها بالغ بر یک قرن است که در تجهیزات صنعت نفت وارد شدهاند و ما تنها 30 سال است که با وجود این همه مشکلات، وارد این عرصه شدهایم و چه در رقابت با شرکتهای خارجی و چه با بیسیاستیهای دولتمردان داخلی و این نیز یکی از چالشهای ما بوده است، اما با همه این مشکلات، تولیدات ما قابل مقایسه با محصولات چینی نیست. چراکه تجهیزات صنعتی ایران در مرز تکنولوژی اروپاست.
به عنوان مثال در پالایشگاه ستاره خلیج فارس که اکنون نماد پالایشی منطقه است، سه فاز تاکنون اجرا شد که 70 درصد از تجهیزات آن داخلی است. تا به امروز بنده به عنوان مسئول انجمن، گزارشی دال بر اینکه ساخت ایران بیکیفیت بوده و خسارتی به جایی وارد شده است، دریافت نکردهام. کیفیت تولیدات اعضای ما اکنون در سطح رقابت با استانداردهای اروپایی است.
- مهمترین مانع برای تولید کالاها و تجهیزات صنعت نفت چیست؟ و چه موضوعی موجب شده تا حمایتهای ویژهای از این بخش صورت نگیرد؟
اگر بگویم بزرگترین مشکل ما سنگاندازی در تجهیزات ساخت داخل است، بیانصافی است؛ اکنون به هر دلیلی یا فشارهای تحریم و یا یک وجه مشترک با حوزههای کارفرمایی، نظرها بسیار نزدیک شده است و به این نتیجه جمعی در سطح ملی رسیدهایم که ظرفیتهای بسیار خوبی و توان بسیار بالایی در کشور وجود دارد و کسی کمر نبسته که از داخلیها خرید نکند.
به همین دلیل نمیتوانم بگویم که عمدهترین مشکل ما عدم خرید از تجهیزات داخلی است. اکنون ما به عنوان یکی از بزرگترین پیمانکاران کشور در سطح ملی به این نتیجه رسیدهایم که یک پالایشگاه و یک پتروپالایشگاه صددرصد داخلی ایجاد کنیم.
- اما در شرایط حاضر بزرگترین مشکل ما بحث ایجاد تحرک در بازار است؛ زمانی که تحریم میشویم و تولید نفت کاهش پیدا میکند نیاز صنعت نفت نیز کاهش مییابد، به همین دلیل بزرگترین مشکلی که اعضای ما با آن دست و پنجه نرم میکنند، ظرفیت خالی ساخت است چراکه میانگین ظرفیت تولیدکنندگان ما زیر 50 درصد است.
این مساله بزرگترین چالش ماست؛ به همین دلیل یکی از درخواستهای ما که در حضور مقام معظم رهبری هم مطرح شد، تزریق 10 میلیارد دلار به پروژهها در سال بود که بتوان این دستاوردها را از خطرهای پیشرو نجات داد و از این چالشها موفق عبور کرد. به طور کلی، میتوان گفت که مشکل ما ظرفیتهای خالی سازندگان است. علاوه بر اینکه در بازار رکود پیدا شده بحث نقدینگی نیز بسیار مهم است. و به طور کلی میتوانم بگویم که عمدهترین مشکلات، ما اکنون بحث نقدینگی، کاهش ظرفیت بازار است.
- چرا تاکنون در مبحث صادرات کالا و تجهیزات وارد نشدهاید؟
در حوزه صادرات تاکنون به دلیل مسائل زیرساختی به آن پرداخته نشده و هیچ کشوری در دنیا صادرکننده محصولات، خدمات نشده است مگر با حمایت دولت! به اعتقاد من، زیرساخت این کار باید از 15 سال پیش انجام میشد اما اکنون علیرغم اینکه صندوق ضمانت صادرات و بانک توسعه صادرات در کشو داریم اما کاری برای توسعه این مساله انجام نشده است، لذا لازم است تا وزارت اقتصاد و دارایی و وزارت صنعت، معدن و تجارت، ما را پیشتیبانی کنند تا بتوانیم صادرات داشته باشیم.
صادراتی که اکنون داریم، تحت حمایت دولت نیست و در نتیجه کالای صنعتی چندانی از ایران صادر نمیشود و باید بگویم این اتفاق نیز محقق نمیشود، مگر اینکه دولت از این بخش حمایت کند و برای آن برنامه داشته باشد. دولت باید بداند که در حوزه صادرات هزینه کند، در واقع سرمایهگذاری کرده است. اکنون اعضای ما ظرفیت خالی بسیاری دارند و این در شرایطی است که ما میتوانیم صادرکننده تجهیزات در منطقه باشیم که اگر این اتفاق بیفتد، ما در 10 گروه کالایی صاحب 10 برند خواهیم شد.
- چرا جلسات مشخصی با دولتیها در این باره برگزار نمیشود که بتوانید نقطه نظرات خود را به آنها اعلام کنید؟
یکی از درخواستهای ما به مقام معظم رهبری این بود که باتوجه به اینکه دولت راه را بر ما بسته است، راهکاری را تدبیر کنند. چرا سرنوشت ما در اتاقهای در بسته گرفته میشود؟ اما باید سرنوشت صادرات و تولید را بخش خصوصی تعریف کند و دولت مجری باشد، چرا نباید یک کرسی در اختیار صنعت و تولید کشور قرار بگیرد؟
در پایان باید بگویم اعتقاد دارم که ایران یک کشور بینظیر است که ظرفیتهای بالقوه و بالفعل خدادادی بسیاری در آن وجود دارد و لازم است که نهایت بهره از این ظرفیتها برده شود.