مجموعه مقالههای پراکنده کارنامه استادانی میشود که اگر پرسش شود به کدام اندیشه، نظریه یا رویکرد جدید شناخته شده است، پاسخی دریافت نمیشود. مقالهنویسی بلای دانشگاهها و پژوهشگران شده است؛ به نحوی که ابتدا موج مجلات فارسی و اکنون تب مقالهنویسی انگلیسی رواج یافته است. سنت مقالهنویسی دهههای اخیر اگر به همین سبک ادامه یابد، کارآیی و اثربخشی دانشگاهها را از بین خواهد برد.
موج مقالهنویسی، سنت آموزشی و فرهنگی دانشگاه را از میان برده است. سنت آموزشی و به خصوص توجه به دانشجویان کارشناسی به علت تب مقالهنویسی، به حاشیه رفته است. آموزش و تربیت دانشجویان لیسانس و وقت گذاشتن برای فعالیتهای علمی و فرهنگی آنها عامل اساسی در کاهش کیفیت رفتار دانشجویان شده است. از سوی دیگر دانشجویان تحصیلات تکمیلی نیز احساس میکنند مورد ستم واقع شدهاند و دستاوردهای آنان به اسم راهنما و مشاوران ثبت میشود. رویه مقالهنویسی به علت غلبه جریان کمیگرایی تئوریک رابطه خود را با واقعیت از دست داده است و دانشگاهها به خصوص زمانی که برای مجلههای خارجی مینویسند از فهم و تبیین مشکلات محلی و ملی عبور میکنند. آسیبها و نیازهای دولت و جامعه به دانشگاه ارتباط پیدا نمیکند و آنچه منتشر میشود فایدهای برای شهروندان و سیاستگذاران ندارد. مسوولیتپذیری و اثربخشی اجتماعی در فرآیندهایی که مقالهنویسی را نتیجه داده، حذف شده است.
حتی در مقالههای منتشرشده ایده و اندیشه جدیدی وجود ندارد. از عهد مشروطه تا کنون مجلههای زیادی همانند آینده، کاوه، ایرانشهر، دانشکده تا مدرسه، مهرنامه، اندیشه پویا و سیاستنامه منتشر شده است که اثرگذاری و میزان مخاطب و ایدههای آنها از نشریات دانشگاهی بیشتر بوده است. نشریات دانشگاهی به خصوص در چند دهه اخیر دارای ایده و اثرگذاری نیستند و اگر به سایت آنها رجوع شود مخاطبان اندک آنهم برای رفرنسدهی مشاهده میشود. در حالی که نشریات حوزه عمومی که خلاقانه و انتقادی بودهاند جریانساز، اثرگذار و دارای مخاطب بودهاند. مجلههای دانشگاهی جهت و محتوای مشخص ندارند؛ چرا که اعلام میکنند بیطرف هستند و موضوعات مختلف با زاویه دیدهای گوناگون همین که ظاهر علمی و شکل استاندارد داشته باشند، منتشر میشوند. مقالهها نیز یکدست، تکراری و با دایره واژگان محدود هستند. در حالی که مقاله باید اندیشه و ایده جدیدی داشته باشد که برآمده از تفکرات و مشاهدات پژوهشگر است و خلاصه آن برای سایر رشتهها و شهروندان منتشر میشود. مقاله باید روشنگرانه باشد و مجلهها اغلب خلاق و زاویه دید داشته باشند. مقاله برآیند تفکرات جدید و اندیشههای منتقدانه و خلاق اندیشمندان است؛ اما اکنون شکلگرایی ظاهری و بیمحتوایی، پژوهشگران و مجلات دانشگاهی را محاصره کرده است.
شکلگرایی یکدست و ملالآوری که در نشریات دانشگاهی وجود دارد عامل اساسی مرجعیتزدایی از علم و تبدیل پژوهشگران به ماشینهای تولید داده است. مقالهها نیز برای انتشار، سطوح عمیق و انتقادی ندارند، بلکه در حال تکمیل دایرهالمعارفها و مجموعه اطلاعاتی هستند که در رابطه قدرت و دانش، ممالک مرجع را روایتدار میسازند. دانشگاه از یکسو باید مرجعیت علمی داشته باشد که کتابهای تالیفی و طرحهای پژوهشی نقش محوری در آن ایفا میکنند. مقاله چکیده کتاب و طرح پژوهشی است که برای ارتباط با سایر رشتهها و حتی شهروندان به قصد روشنگری نوشته میشود. آنچه اکنون شایع و رایج است نابودی ارتباط دانشگاه با جامعه و دولت و ایجاد روبنایی کاذب که تنها برای گزارش دادنهای کمی فایده دارد. ایدهمحوری در دانشگاههای شبکهای، مسوولیتپذیری اجتماعی و اثربخشی دانشگاه برای وطن که شکلدهنده دانشگاه ملی است در رقابت بیمعنای مقالهنویسی فراموش شده است.
*روحاله اسلامی، رئیس گروه مطالعات و برنامهریزی فرهنگی اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد است.