مقدمه
قرآن می فرماید: (قَدْ جَاءَکُمْ بصَائِرُ منْ رَبکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِی فَعَلَیهَا وَ مَا أَنَا عَلَیکُمْ بِحَفِیظٍ)؛ «به راستی رهنمودهایی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است، پس هر که به دیدۀ بصیرت بنگرد، به سود خود اوست و هر کسی از سر بصیرت ننگرد، به زیان خود او، و من بر شما نگهبان نیستم.»
از آموزه های مورد تأکید در ادبیات دینی ما «بصیرت» است. در قرآن کریم این واژه و مشتقات آن همچون: بصیر، مبصّر، ابصار، بصائر و... فراوان آمده است. بصیرت به معنای نگاه ژرف و عمیق است که با کنار زدن حجابها و پرده ها حاصل می شود و در اصطلاح، علمی که باور انسان را به گونه ای شکل دهد که گویی حقیقت را بی هیچ واسطه ای می بیند و درمی یابد.
معصومین(ع) نیز در ضرورت کسب بصیرت سخن گفته، در کلام علمای صالح و رهبران انقلابهای اسلامی نیز بر بینا بودن بسیار تأکید شده است. امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب(حفظه الله)، افزون بر توصیه های عمومی دربارۀ کسب بصیرت، به گونه ای خاص بارها بر بصیرت سیاسی پافشاری می کنند. این همه تأکید و اصرار در آیات و روایات و سخنان رهبری(حفظه الله) از اهمیت و نقش برجستۀ بصیرت در زندگی انسان حکایت دارد. روشن است کسب آگاهی های سیاسی و درک پشت پردۀ حوادث، در دشمن شناسی بسیار نقش آفرین است؛ زیرا با بصیرت است که حضور به هنگام در صحنه برای پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن میسر می شود.
کتاب «راهبردهای بصیرت» اثر آیت مظفری که به همت پژوهشکدۀ تحقیقات اسلامی تهیه شده است؛ در فصل اول به تعریف بصیرت، مراتب و انواع آن و سپس مفهوم بصیرت در قرآن و روایات و سیرۀ معصومان(ع) و همچنین عوامل و موانع بصیرت پرداخته است. فصل دوم به ضرورت و فایده های بصیرت سیاسی از دیدگاه مقام معظم رهبری(حفظه الله) و پیامد های فقدان بصیرت از دیدگاه ایشان اختصاص یافته است. فصل سوم به مبانی بصیرت سیاسی از دیدگاه معظم له پرداخته است که طی آن به ایمان و تقوا، قرآن کریم، آگاهی های سیاسی، معنویت و ولایتمداری توجه شده و فصل چهارم به راهبرد های بصیرت سیاسی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) اختصاص دارد.
آنچه پیش روست برشهائی از این کتاب است که تقدیم می گردد.
مراتب بصیرت
بصیرت بر مبنای مراتب آن به سه دسته تقسیم می شود:
الف) بصیرت سطحی
این نوع از بصیرت، زمانی که انسان در مراحل آغازین بصیر شدن قرار دارد، درجات پایین آن را شامل می شود و چه بسا افرادی در همین درجات پایین توقف کنند و متناسب با تلاش اندک خود به لطف الهی حقایقی از اشیاء را درک کنند، همچون کسی که وقتی حادثه یا رخدادی را می بیند، حلقۀ اول عوامل آن را درک کند؛ اما حلقه های بعدی یا کارگردانان آن را نبیند؛ یا کسی، نوشتار حاضر را به قلم نسبت دهد، یا در مرحله ای بالاتر، آن را کار دست نویسنده تلقی کند، به یقین چنین فردی از درک حقایق بالاتر عاجز خواهد بود. این نوع بصیرت را می توان بصیرت ضعیف یا نازل نیز نام داد.
ب) بصیرت میانه
کسی که به درجاتی از بصیر شدن رسیده و از مراحل اولیۀ آن عبور کرده است، حقایق اشیاء را بهتر از دیگران درک می کند؛ اما هنوز به سطح متعالی و درجۀ عمیق بصیرت نرسیده است. مانند کسی که در مثال قبل، نوشته را به بازو و جسم انسان نسبت می دهد یا کسی که دربارۀ یک رخداد سیاسی، حلقۀ دوم عوامل آن را نیز درک می کند.
ج) بصیرت عمیق
این مرتبه، بصیرتی عالی، عارفانه و مخصوص کسانی است که به جایگاه بالایی از معنویت رسیده اند. آنان در برخورد با یک حادثه، افزون بر ظاهر امور، لایه ها و پرده های درونی را درک می کنند. این درجه از بصیرت، ویژۀ انسانهایی است که خداگونه اند و مراتب بالای عرفان و سیر و سلوک را طی کرده اند، به گونه ای که اگر پرده و حجاب از روی اشیاء و امور عالم برداشته شود، چیزی بر یقین آنان افزوده نمی شود، همان گونه که امام علی(ع) می فرمایند: «لَوْ کشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْت یقِیناً؛ اگر تمام پرده ها کنار روند، چیزی به یقین من اضافه نمی شود.» از جمله کسانی که می توانند به این درجه از بصیرت دست یابند، آنانند که گذشته از فرایض دینی و انجام وظائف دینی به مستحبات یا نوافل نیز عمل می کنند و از مشتبهات دوری می جویند.
چنین کسی با نور قدسی و الهی هم می شنود، هم می بیند و هم سخن می گوید. آینۀ وجود او در افکار، احساسات، گرایشها و اعمالش، سراسر نور الهی را می نمایاند و به تعبیر حافظ شیرازی:
گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد
بالله کز آفتاب فلک خوب تر شوی
قدم گذاشتن در وادی بصیرت میانه و حرکت به سوی قله که همان بصیرت عمیق است باید مدنظر همۀ دلسوزان انقلاب اسلامی باشد.
انواع بصیرت
بصیرت را بر اساس موضوع یا متعلق آن، می توان به موارد زیر دسته بندی کرد:
الف) بصیرت دینی:
منظور، قوه و تشخیصی است که انسان را در درک حقایق دین و دستیابی به معارف عمیق وحیانی توانا می سازد. چنین انسانی با توجه به سطح بصیرت خود، افزون به ظواهر شریعت، به حقایق و بواطن آنها دست می یابد؛ خواه مربوط به عقاید یا باورها باشد، خواه مربوط به احکام الهی یا اخلاقیات.
همچنین، از آنجا که در نظر ما دین اسلام جامع و کامل است، بصیرت دینی شامل تمام ابعاد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و اجتماعی است و این امور از یکدیگر جدا نیست.
ب) بصیرت سیاسی:
چنان که گذشت، در نگاه ما این نوع بصیرت نیز جزیی از بصیرت دینی است و منظور از آن، فهم عمیق و درک دقیق حقایق عالم قدرت و سیاست است. فردی که از بصیرت سیاسی برخوردار است، در تحلیل حوادث سیاسی به عمق حقایق و باطن امور پی می برد، پس در قیل و قال سیاستمداران و جاذبه و دافعۀ جریانهای سیاسی دچار حیرت نمی شود، فریبها را به خوبی درک می کند، افراد صالح را از انسانهای فاسد به درستی باز می شناسد و وقتی پدیده یا رخداد سیاسی یا سخنی از یک دولت مرد داخلی یا خارجی می شنود یا صحنه ای از یک رخداد سیاسی را مشاهده می کند، عوامل اصلی و فرعی، کارگردانان، انگیزه و هدف گوینده را به خوبی درک می کند.
رسیدن به این نوع بصیرت سیاسی نیز علاوه بر تهذیب نفس، خود مستلزم علم و تجربۀ سیاسی است. مَثل اعلی از انسانهای با بصیرت در عصر حاضر، امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(حفظه الله) است.
ج) بصیرت فرهنگی، اقتصادی و...
با قیاس مطالب پیش گفته، بصیرت فرهنگی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و اجتماعی؛ یعنی انسان در هر یک از این ابعاد زندگی صاحب تشخیص شود و علاوه بر ظواهر، بخش پنهان و درون این امور را درک کند و در این امور دچار حیرت و سرگردانی نشود. مثلاً کسی که از بصیرت اقتصادی برخوردار است، در دخل و خرج زندگی از روی تدبر، عقل و آینده نگری اقدام می کند و می داند که سرمایۀ خود را کجا به کار بگیرد تا هم برای دنیای خود بهره گیرد و هم توشه ای برای آخرت داشته باشد.
چنین کسی حتی مال خود را با بصیرت انفاق می کند و تأمل و دقت لازم را دارد تا با نیت خالص و بی ریا به دیگران کمک کند. مؤمنان با بصیرت اقتصادی، مشمول این آیۀ شریفۀ قرآنند که می فرماید: (و مَثَلُ الَّذینَ ینفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وَ تَثبیتًا مِن اَنفُسِهِم کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبوَةٍ اَصابَها وابلٌ فأتَت اُکلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَلٌّ واللهُ بِما تَعمَلونَ بَصیر)؛ «و نمونۀ کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت روح خود انفاق می کنند، همچون باغی است که در نقطۀ بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد و میوۀ خود را دو چندان دهد و اگر باران درشت به آن نرسد، بارانی نرم به آن می رسد؛ و خداوند به آنچه انجام می دهید، بصیر است.»
عوامل بصیرت
برای پاسخ به این پرسش که چگونه بصیرت یابیم، لازم است به عوامل ایجاد بصیرت متوسل شویم. در این زمینه با بهره گرفتن از کلام وحی به برخی از مهم ترین آنها اشاره می کنیم:
الف) تفکر
اندیشیدن و خردورزی، از بزرگ ترین عوامل بصیرت است. انسان در هر موضوعی که نیازمند شناخت و آگاهی از حقیقت امر و عمق مطلب است، باید فکر و اندیشۀ خود را به کار اندازد و با اندیشیدن در خلقت خود، جهان هستی، حوادث و رخداد های سیاسی، به گوهر های نابی از معرفت برسد که بدون آن، رسیدن به آنها ناممکن می باشد. پس شنیدن و دیدن بدون تفکر، بر بصیرت انسان نمی افزاید. امام علی(ع) می فرمایند: «لَا بَصِیرَةَ لِمَنْ لَا فِکرَ لَه؛ کسی که نمی اندیشد، بصیرت نمی یابد.»
ب) تدبر در قرآن کریم
عامل بنیادین دیگر در این باره، تدبر در آیات قرآن کریم است؛ کتابی که روشنگر و هادی می باشد: (وَ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمینَ).
ج) تقوا و اخلاص
عامل دیگر بصیرت یابی، تقوا و اخلاص است. قرآن کریم به صراحت بیان می دارد که اگر تقوا پیشه کنید، خداوند قوه ای برای جدا ساختن حق از باطل در اختیار شما قرار می دهد: (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یجْعَلْ لَکم فرْقَانًا)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید برای شما وسیله ای برای جدائی حق از باطل قرار می دهد (و روشن بینی خاصی که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت)»
د) ذکر خدا
ذکر به معنای یادآوری است و منظور از آن، یاد کردن چیزی است که در فطرت و ضمیر ما ذخیره شده است و پس از اینکه از آن غفلت ورزیده ایم، یا از نظر و فکر ما غایب شده است، دوباره آن را حاضر کنیم. این نکته، عامل مهمی در ایجاد روشن بینی است. امام علی(ع) می فرمایند: «مَنْ ذَکرَ اللَّهَ اسْتَبْصَر؛ کسی که خدا را یاد کند، بینا می شود.»
ﻫ) همنشینی با علما
مجالست با انسانهای دانشمند، متخصص و باتقوا که در حوزۀ علوم خود صاحب تخصص و تجربه اند، از عوامل دیگر بصیرت یابی است. امیرالمؤمنین علی(ع) می فرمایند: «جَاوِرِ الْعلَمَاءَ تسْتَبْصِر؛ همنشین دانشمندان باش تا بینا شوی.»
و) پیروی از ولایت
از مهم ترین عوامل بصیرت یابی و بصیرت افزایی، پیروی از ولایت است. منظور از ولایت در اینجا «ولایت الله، رسول(ص)، انبیاء و ائمه اطهار(ع) و در عصر غیبت امام زمان (عج)، ولایت فقیه عادل و جامع الشرائط است؛ زیرا قرآن می فرماید: (هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلی بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی)؛ «بگو: این راه من است، با بینش به سوی خدا می خوانم من و پیروانم را.»
البته عوامل بصیرت منحصر به موارد یاد شده نیست و می توان آن را به دو دستۀ مادی و معنوی نیز تقسیم کرد. بهره گیری صحیح از حواس پنجگانه، سیر و سفر در طبیعت و درس گرفتن از احوال گذشتگان، غذای پاک و حلال، حضور در مکانهای پاک، درک مکانها و زمانهای مقدس، صبر، عبادت و بندگی و مانند را نیز می توان از جمله عوامل بصیرت زایی یاد کرد.
موانع بصیرت
منظور از موانع بصیرت، پرده هایی است که جلوی دید قلب را می گیرند؛ گاه مؤمنی چشم بصیرت دارد؛ ولی مانع یا موانعی جلوی چشم دل او را گرفته، مثل پرده یا دیواری که جلوی چشم باشد، وی را از تصمیم همراه با بصیرت دور ساخته، راه بصیرت را گرفته باشد. همین طور است اگر کسی خود را در تاریکی قرار دهد و به محیط روشن و نورانی وارد نشود.
موانع چشم باطن غیر از موانع ظاهری است؛ غفلت، حب دنیا، تقلید کورکورانه، کفر، بی اعتنایی به تفکر و تعقل، استبداد، تکبر، خودخواهی، حب نفس، دنیاطلبی، فساد، هواپرستی، نفاق، انحرافات عقیدتی و فکری، تحجر، انفعال، خودباختگی، غلبۀ احساسات بر عقل، قساوت قلب، مادی گرایی، جهل، پیروی از شیطان و مانند آن، از موانع مهم بصیرت انسان هستند. در این میان، برگشت برخی موانع به یک چیز است که آن حب نفس باشد. این مانع بسیار مهم همچون پرده ای بسیار ضخیم جلوی بصیرت را می گیرد.
البته ممکن است مراحل سیر و سلوک برای گروهی عامل بصیرت و برای گروه بالاتر، حجاب و مانع باشد؛ چه اینکه گفته اند: «حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَیئَاتُ الْمُقَرَّبِینَ»؛ در این میان، اگر بخواهیم بر برخی از موانع بصیرت بیش تر تأکید کنیم، می توانیم از عدم بهره گیری صحیح از حواس، فقدان تعقل و تدبر در آیات الهی، عدم پیروی از ولیّ امر، غفلت از یاد خدا و آخرت، همنشینی با افراد فاسد و اهل لهو و لعب، نبود اخلاص و تقوا، پیروی از هوا و هوس و شهوات یاد کنیم. سعدی شیرازی می گوید:
حقیقت، سرایی است آراسته
هوا و هوس، گرد برخاسته
نبینی که هرجا که برخاست گَرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد
پیامدهای بی بهره گی از بصیرت، از دیدگاه مقام معظم رهبری (حفظه الله)
شاید بتوان گفت: هر اندازه که کسب بصیرت سیاسی و دینی مفید و کارساز است، به همان میزان و در واقع بسیار بیش تر، فقدان بصیرت مضر بوده، اغلب ضربات جبران ناپذیری به فرد، گروه و جامعه می زند.
از نظر رهبر انقلاب اسلامی(حفظه الله)، بلاهایی که بر ملتها وارد می شود و نیز خطاهای افراد، بر اثر فقدان بصیرت است:
«اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید... بلاهایی که بر ملتها وارد می شود، بسیاری از موارد بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند... بر اثر بی بصیرتی است. خیلی هایش، نمی گویم همه اش.»
مضرات فقدان تحلیل سیاسی و بی بصیرتی تا آنجاست که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) به جوانان می فرمایند: «آنچه که من می توانم به شما جوانان سفارش کنم این است که جوان اولاَ باید احساس مسئولیت کند... ثانیاً با ایمان حرکت کند... ثالثاً بصیرت و آگاهی داشته باشد... در خودتان بصیرت ایجاد کنید؛ قدرت تحلیل در خودتان ایجاد کنید؛ قدرتی که بتوانید از واقعیتهای جامعه یک جمع بندی ذهنی برای خودتان به وجود بیاورید و چیزی را بشناسید. این قدرت تحلیل خیلی مهم است. هر ضربه ای که در طول تاریخ ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود. در صدر اسلام هم، ضرباتی که خوردیم، همین طور بوده، که حالا اینها بحث های تفسیری زیادی دارد. در دوره های گوناگون دیگر هم همین طور است. نگذارید که دشمن از بی بصیرتی و ناآگاهی ما استفاده بکند و واقعیتی را واژگونه در چشم ما جلوه دهد.
در ادامه، برخی پیامد های نبود بصیرت و تحلیل سیاسی را از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی(حفظه الله) بیان می کنیم:
1. حضور در جبهۀ باطل
از مهم ترین پیامد های فقدان بصیرت، محرومیت انسان از حضور در جبهۀ حق و قرار گرفتن جزء یاران جبهۀ باطل است. در این صورت، آگاهانه یا ناآگاهانه به مقابله با حق می پردازد و چه بسا بی آنکه بداند، ضربات جبران ناپذیری بر پیکر جبهۀ حق، انقلاب اسلامی و اسلام وارد می کند.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) با اشاره به درسهای عاشورا در این خصوص می فرمایند: «عاشورا پیامها و درسهایی دارد. .. درس می دهد که در ماجرای دفاع از دین از همه چیز بیش تر برای انسان، بصیرت لازم است. بی بصیرتها فریب می خورند؛ بی بصیرتها در جبهۀ باطل قرار می گیرند، بدون آنکه خود بدانند. همچنان که در جبهۀ ابن زیاد کسانی بودند که از فسّاق و فجّار نبودند؛ ولی از بی بصیرتها بودند.»
2. فریب خوردن
پیامد دیگر بی بصیرتی، فریب خوردن است. از ابزار های مهم صاحبان قدرت باطل در سلطه بر انسانها، فریب و نیرنگ است. آنان با استفاده از تبلیغات رنگین و شبیه سازی باطل به حق، حق را با باطل آمیخته، با شیوه های مختلف احساسات افراد را به کنترل خود در می آورند.
امروزه قدرتمندان و مستکبران با کمک ابزار های صوتی - تصویری، ماهواره، اینترنت، شبکه های اجتماعی و سایر رسانه ها، با وارونه سازی حقایق، بسیاری از انسانهای سالم را نیز فریب می دهند. در این زمانه، تنها بصیرت است که می تواند در کنار تقوا، عامل نجات انسان باشد.
مقام معظم رهبری (حفظه الله) با اشاره به نقش بصیرت و صبر در موفقیت مبارزات امام خمینی(ره) و ملت ایران، می فرمایند: «امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست تا مطلب روشن و صف بندی ها مجزا و جدای از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویی و تزویر و شعارهای توخالی و دروغ زنی ها و لاف زنی ها است که بلندگوهای استکبار در همۀ انحای عالم پر کرده است. بسیاری دم از طرفداری از حقوق بشر می زنند و دروغ می گویند. بسیاری دم از اسلام می زنند و دروغ می گویند. اسلام آنها باب طبع و میل سردمداران استکبار است. بسیاری دم از مساوات و برابری انسانها می زدند و می زنند و دروغ می گفتند و می گویند. بنابراین، مبارزه در دوران کنونی، مبارزه ای دشوار است؛ هم به خاطر قدرت زر و زور استکبار و هم به خاطر قدرت تبلیغاتی و توجیه گر دروغ گویی ها و نفاقهای استکبار و ایادی اش.»
معظم له دربارۀ پیامد بی بصیرتی در چنین اوضاع و احوالی هشدار می دهد: «انسانهای بی بصیرت، زود فریب می خورند. همین امروز هم در دنیا آدمهای دلسوزی هستند که فریب خورده اند؛ دشمن را نشناخته و صف را تشخیص نداده اند. در ایران امام عظیم الشأن ما به برکت بصیرت مردم – که با صبر و مقاومت آنها همراه بود – این راه را طی کرد و به موفقیت رسید. خود او در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگ ترین مؤثر بود. هر جا در انحای عالم مبارزه ای صورت می گیرد، حرکتی می شود، انسان دلسوزی در پی نجات توده های مردم حرکت می کند، باید بداند که این راه با هوشمندی و بصیرت و نیز با صبر و مقاومت طی شدنی است، و لاغیر.»
بر همین اساس، معظم له بر رسیدن به تحلیل و بینش سیاسی تأکید دارند و خطاب به دانشجویان، دانش آموزان و جوانان می فرمایند: «البته شما باید قدرت تحلیل سیاسی پیدا کنید. اگر جوانانی و ملتی بینش سیاسی نداشته باشند، فریب می خورند؛ آنها را از صحنه خارج می کنند و با ابزار دین آنها را کنار می زنند. مثل خیلی از کسانی که متظاهر به دین و مقدس مآب هستند و بینش سیاسی ندارند و خیلی راحت اینها را بر می دارند، کنار می گذارند. هنوز هم در گوشه و کنار، یک عده وجود دارند که خودشان را دیندار و متدین می دانند و با این انقلابی که بر اساس دین است، سر سازگاری ندارند، پس بینش سیاسی لازم است؛ اما همه چیز نیست. اصل قضیه، آن ایمان الهی معنوی است که باید در دلهای شما باشد؛ خودتان را دینی بسازید!»
3. زیانهای فردی و اجتماعی
بی بصیرتی انسان را از آگاهی به امور زمان محروم می کند. فرد، گروه یا ملت بی بصیرت، شناخت درستی از جریانها، جناحها و بازیگران سیاسی در سطح منطقه و بین الملل ندارند. بنابراین، نمی دانند در چه موقعیتی قرار دارند و جبهه یا جریان حق و باطل کدام است. در این موقعیت، قدرت تصمیم گیری و موضع گیری درست از آنها سلب می شود. در نتیجه، ضربات و زیانهای جبران ناپذیر فردی و اجتماعی بر آنها تحمیل می گردد.
رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) می فرمایند: «بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عاملی - چه اعلم العلماء باشد و چه کسی در یک محله احکام دین را به چند نفر تعلیم می دهد - ضروری است؛ منتها هرچه مقام بالاتر باشد، آگاهی های بیش تر و وسیع تری مورد لزوم است.
ما در طول تاریخ تشیع، به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا، خیلی ضربه خوردیم، به خصوص در دویست سال اخیر که دنیا شکل جدیدی پیدا کرد و استعمار پدید آمد و سیاستها عوض شد و دولتهای اروپایی وارد میدان سیاسی جهانی شدند و به کشور های اسلامی تعرض کردند. هرگاه ما عالم دین متقی و باهوش و زرنگ و دقیقی مثل میرزای شیرازی و شیخ انصاری (ره) داشتیم، از شرّ دشمن محفوظ می ماندیم و برنده بودیم؛ ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است، ضرر می کردیم که آن ضربه به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمی شد؛ بلکه در برخی موارد اثرش تا پنجاه سال تمام، جامعۀ اسلامی را تحت فشار قرار می داد. دیگر نباید تسلیم ناآگاهی ها شویم. باید آگاهی و بصیرت را در خودمان تقویت کنیم.»
4. کمک به دشمن
پیامد دیگر کوردلی و ندیدن حقایق، کمک به دشمن است؛ البته این کمک، گاه آگاهانه و عمدی است و گاه ناخودآگاه. روشن است کسی که بصیرت ندارد و نمی تواند تحلیل درستی از حوادث داشته باشد، در بسیاری موارد دشمن شناس نیست و حتی گاه ممکن است دوست را به جای دشمن بگیرد. در این صورت، این فرد یا گروه یا ملت، بدون اینکه خود بداند و بخواهد، در زمین دشمن بازی کرده، همکار دشمن شده، نقش ستون پنجم آنها را بازی می کند.
با توجه به این حقیقت، رهبر انقلاب(حفظه الله) به ملت بصیر ایران توصیه می کنند: «مواظب باشید بصیرتتان را از دست ندهید! دشمن را بشناسید و دشمنها و ترفند های او را درست تشخیص بدهید.»
معظم له در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، می فرمایند: «این طور نیست که همۀ کسانی که به دشمن کمک می کنند، کسانی باشند که دشمن را شناخته اند و نقشۀ کلی و مهندسی کلان او را نسبت به نظام داشته اند و عالماً و عامداً به او کمک می کنند؛ نه، عده ای هم هستند که اگر به آنها گفته شود: شما دارید به دشمن کمک می کنید، حاضرند یقۀ خودشان و شما را بگیرند و پاره کنند و بگویند: این حرفها چیست؟! اینها واقعاً هم با دشمن مخالف و بدند. اگر شما مهندسی کلی و کلان نظام را در نظر داشته باشید، از این پرهیز خواهد شد. هر کسی متوجه و مراقب خود و رفتارش باشد، از اینکه نادانسته و ناخواسته کمک دشمن باشد، پرهیز خواهد کرد.»
ایشان این نوع اقدام و حرکت بدون شناخت و بصیرت را به اقدام کسانی تشبیه می کنند که ناخودآگاه، خانه ای یا پازلی از جدول کلی دشمن را پر می کنند؛ زیرا چنین کسانی دید جزیی داشته، کلان نگر نیستند، و عملکرد خود را درست می پندارند، غافل از اینکه در زمین دشمن و بازی طراحی شدۀ او و به نفع آنها حرکت می کنند:
«وقتی حروف کلمه و یا جمله ای در جدول گذاشته می شود، باید عبارتی درست شود. بعضی ها نمی دانند حرفی که دارند در این خانه می گذارند، مکمل آن عبارت است. تمهیداتی فراهم می شود و اینها می آیند این حرف را در این خانه می گذارند: (وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعًا)؛ "با اینحال می پندارند کارِ نیک انجام می دهند!" دلیل و استدلالی هم برایش درست می کنند؛ اما توجه ندارند که این حرف، آن کلمه یا جملۀ پانزده حرفی، جدول را یک قدم به تحقق نزدیک کرد. درست مثل یک پازل که جاها معین است و چه قطعه ای کجا باید گذاشته شود. نادانسته از منِ نوعی می خواهند که این قطعه را اینجا بگذارم، من هم فکر می کنم اشکالی ندارد، غافل از اینکه وقتی این جزء با آن نود جزء همراه باشد، آن شکل، ظاهر می شود و من کمک کننده به تشکیل آن بوده ام! بعضی این طوری عمل می کنند.»
فرماندۀ معظم کل قوا (حفظه الله)، برای بصیرت افزایی و جلوگیری از غفلت خودی ها، ضمن دعوت به بصیرت و روشن بینی، مثال دیگری نیز در بیانات خود دارند و با اشاره به ابزار های نفوذ استکبار در درون ملتها، علاوه بر رادیو های بیگانه، صرف پول و سرمایه گذاری و بهره گیری از رسانه های جمعی، به دوستان نادان و غافل اشاره می کنند و با تمثیل از جبهۀ جنگ، از این گروه می خواهند ذهن خود را باز کنند و خرد خویش را به کار گیرند:
«البته همۀ کسانی که در این میدان کار خلاف می کنند، دشمن نیستند؛ این هم معلوم باشد. بعضی هم دوستان نادانند. بعضی، خودی های غافلند. من از خودی ها مصرّاً می خواهم قدری ذهن خودشان را باز کنند و فکر خودشان را به کار بیندازند، بفهمند امروز دشمن کیست، چه می خواهد و چه می کند و نقشۀ دشمن چیست؛ عقل این است. شما در جبهۀ جنگ باید بدانید که آیا این جهتی که دارید تیراندازی می کنید، دارید بمباران می کنید، همان جایی نیست که دشمن می خواهد بمباران بشود؟ چرا شما کار دشمن را به عهده می گیرید؟ چرا جادۀ دشمن را هموار می کنید، برای اینکه بتوانید نیروهای خودی را دور بزنید؟ مسئله این است. تأکیدی که ما همیشه می کنیم برای اینکه افراد قدرت تحلیل سیاسی داشته باشند، برای این است که اینگونه اشتباهات را نکنند.»
روشن است که بی بصیرتی در مرحلۀ اول نتیجه ای جز حیرت و سرگردانی ندارد و در مرحلۀ بعد، انسان فریب دشمن را خورده، همکار و یاور دشمن می شود و در نهایت ضربات سنگینی به خود و جامعه می زند. برای روشن تر شدن مطلب، به مصادیقی از تحلیل نادرست و نبود بصیرت اشاره می کنیم:
1. تحلیل غلط محمدرضاشاه پهلوی ساواک و سازمان سیاه (CIA ) از جریان انقلاب اسلامی ایران؛
2. بی بصیرتی و تحلیل غلط صدام حسین معدوم و بعثی ها در حمله به ایران و انقلاب اسلامی و همچنین، حمله به کویت؛
3. تحلیل غلط بنی صدر از کسب یازده میلیون رأی؛
4. تحلیل غلط برخی اصلاح طلبان از حماسۀ دوم خرداد 1376؛
5. تحلیل غلط نامزد های اصلاح طلب انتخابات دهم ریاست جمهوری از آشوبها و حوادث پس از انتخابات 22 خرداد 1388؛
و....
در مجموع، از مباحث کتاب نتایج زیر حاصل می شود:
- بصیرت، فهم و درک عمیق است که زمینۀ تشخیص حق از باطل و انتخاب راه درست از غلط را برای انسان فراهم می کند؛
- بصیرت درجاتی دارد که مراتب آن، بسته به سعی و اخلاص انسانها متفاوت است. بصیرت برخی سطحی و در عده ای متوسط است و بعضی نیز از بصیرت عمیق، عالی و عارفانه برخوردارند؛
- بصیرت به یک زاویۀ انسان اختصاص ندارد؛ بلکه می تواند ابعاد مختلف اعتقادی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی را در برگیرد. بر این مبنا بصیرت انواعی دارد؛
- از قرآن و روایات به دست می آید که در پیشگاه خداوند، انسان روشن ضمیر و کوردل برابر نیستند و هر کسی که بینا شود، به سود خود اوست و هر که کور باطن بماند، خود زیان دیده. هر کس در این دنیا کور باطن باشد، در آخرت نیز چنین خواهد بود؛
- عوامل و موانع بصیرت بسیار است که می توان آنها را به دو دستۀ مادی و معنوی تقسیم کرد. بهره گیری صحیح از حواس پنجگانه، تفکر، تدبر در قرآن کریم و آیات الهی، اخلاص و تقوا، یاد خدا، همنشینی با علما و پیروی از ولایت، از عوامل مهم بصیرت به شمار می روند و هواپرستی، حب دنیا، غفلت از خدا، عدم تعقل، نفاق، انحرافات فکری و عقیدتی، جهل، عدم بهره گیری از حواس، تقلید کورکورانه و مانند آن، از موانع بصیرت به حساب می آیند؛
- کسب بصیرت، فایده های فراوانی به دست می دهد که از آن میان می توان به: تبیین حقایق، حل مشکلات، شناخت حق از باطل، استقامت در راه حق و ولایت الهی و دشمن شناسی اشاره داشت؛
- نبود بصیرت، پیامدهای فردی و اجتماعی خطرناکی دارد. همچون: فریب خوردن، همکاری با دشمن و حضور در جبهۀ باطل؛
- بصیرت بر اصول محکمی مانند: ایمان و تقوا، قرآن کریم، آگاهی های سیاسی، معنویت و امام محوری یا ولایتمداری و... استوار است؛
- راهبردهای بصیرت عبارتند از: دوست و دشمن شناسی، آشنایی با تاریخ، جریان شناسی، جبهه شناسی، قدرت تحلیل سیاسی، تکلیف شناسی، موقع شناسی و آینده نگری.