ماهان شبکه ایرانیان

دیگو مارادونا diego maradona &#۸۲۱۱; نگاهی دقیق به زندگی این اسطوره فوتبال در مستند ساخته آصف کاپادیا

داستان زندگی دیگو مارادونا یک کلیشه است، داستان گذشتن از فقر و سختی و رسیدن به موفقیت و شهرت. پسر فقیر و با استعدادی که پس از رسیدن به شهرت، رو به نزول رفت

داستان زندگی دیگو مارادونا یک کلیشه است، داستان گذشتن از فقر و سختی و رسیدن به موفقیت و شهرت. پسر فقیر و با استعدادی که پس از رسیدن به شهرت، رو به نزول رفت.
آصف کاپادیا که برای فیلم «امی» برنده جایزه اسکار شده است، مستندی دیگر در مورد هنرمند با استعدادی که در طول زندگی هنری خود درگیر مشکلات زیادی بود، این مستند را در مورد اسطوره فوتبال ساخته است. در این مستند به نام دیگو مارادونا diego maradona، کاپادیا سعی دارد دیگوی واقعی را، فارغ از مارادونای افسانه‌ای معرفی کند. این مستند پس از اکران در آمریکا، توسط شبکه اچ‌بی‌او در شبکه خانگی در دسترس قرار گرفته است.
آمریکا دلش برای قهرمانش تنگ شده است. قهرمانی که شهرتش پس از تست مواد مخدر در جام جهانی 1994،‌ کم‌رنگ شد. پس از آن اتفاق تعداد کمی هنوز به او باور داشتند، من هم یکی از آ‌ن‌ها بودم. به عنوان یک نوجوان آرژانتینی مهاجر در آمریکا در اوایل قرن بیست و یکم، و در تلاش برای شناخت فرهنگ جدید و هویتم، بیشتر به دیگو مارادونا وابسته شدم.

مستند دیگو مارادونا

او یک آرژانتینی اصیل بود، و من در شخصیت او تمام جواب‌هایی که به دنبالش بودم را یافتم. او شخصیت بزرگ و با اهمیتی بود. شخصیت او همان چیزی بود که من نوجوان در مورد ورزش و مردانگی در ذهن داشتم (نترس باش و سخت کار کن و کنترل زندگیت را در دست بگیر).
درست است، هر ورزشکار موفقی می‌تواند به الگوی جامعه تبدیل شود، اما دیگو مارادونا همه ویژگی‌های یک الگو به همراه خضوع یک وطن‌پرست را داشت. موفقیت او، موفقیت آرژانتین و در نتیجه موفق من بود. گل‌های فوق‌العاده او، استعداد باورنکردنیش و جوایز زیادی که برده بود، من را با فرهنگی که از آن دور بودم مرتبط می‌کرد و این عشق و وابستگی را با تنها آرژانتینی هم‌سن خودم که در محله ما زندگی می‌کرد، که بیشتر ونزوئلایی و کلمبیایی بود، شریک بودم.
در نوجوانی توجهی به اعتیاد او به مواد مخدر و درگیریش با مافیا نداشتم. اما حالا واقعیت زندگی دیگو مارادونا به صورت تاثیرگذاری که کاپادیا به تصویر کشیده است، انکارناپذیر است. با این‌حال می‌توان گفت وضعیت حال مارادونا سوالات بیشتری را برمی‌انگیزد.

مستندی ساخته آصف کاپادیا

پس از یک دهه غیبت، دیگو به آرژانتین برگشته است، تا فصل دیگری از زندگیش را آغاز کند. او مدیریت باشگاه جیمناسیا لاپلاتا را برعهده دارد. این اتفاق برای طرفداران این باشگاه خبری فوق‌العاده است. اما برخلاف حرف‌های او که اظهار می‌کند برای کار کردن به آرژانتین برگشته است، دلایل برگشتن او مبهم به نظر می‌رسد. برخی معتقدند که دیگو مارادونا با این کار سعی دارد توجه‌ها را به سمت این باشگاه جلب کند، کاری مرسوم در آرژانتین در زمان‌های بی‌ثباتی سیاسی.
جیزل فرنندز، خواهر کریستینا فرنندز د کیرشنر، نماینده سابق و نامزد فعلی جبهه مخالف فرنته پارا تودوس، تسبیحی به او هدیه داد که درون گردن‌بند کوچک آن تصویر مادرش قرار داشت. دیگو مارادونا یکی از طرفداران جنبش کیرشنر و فرنندز یکی از طرفداران قدیمی باشگاه جیمناسیا است.
رابطه خانواده فرنندز با باشگاه جیمناسیا مشخص نیست، با این‌حال نوتیکیاس، مجله هفتگی آرژانتینی، در مطلبی اعلام کرد که این باشگاه در این فصل 3 میلیون دلار از اسپانسرهای خود دریافت خواهد کرد.

مستند دیگو مارادونا

10 روز پس از اعلام این خبر، این باشگاه لباس‌های ورزشی زیادی (به ارزش 105000 دلار) به طرفداران خود فروخت.
فوتبالیستی که باعث شد کشورم را دوست داشته باشم، احتمالا در سرگرم‌ کردن مردم در فصل انتخابات حساس آرژانتین دست دارد. و یا شاید باشگاه جیمناسیا واقعا باور دارد که مارادونا در سمت مربی می‌تواند به اندازه زمان جوانیش موفقیت و شهرت به این باشگاه بیاورد. کاپادیا در این مستند به ما جنبه دیگری از دیگو مارادونا را نیز نشان می‌دهد. مردی که اجازه داد شهرتش تمام زندگیش را تحت‌شعاع قرار دهد و در نهایت باعث نابودی او شود. آیا مارادونا بار دیگر وارد بازی اشتباهی می‌شود تا نیازش به دیده شدن و دوست داشته شدن را برطرف کند و در نهایت به سمت نابودی می‌رود؟ آیا اصلا متوجه این خطر است؟
با همه این‌ها، هنوز هم درس‌هایی که از دیگو مارادونا گرفته‌ام برایم ارزشمند هستند: انگیزه و مقاومتش. ویژگی‌های منفی دیگرش را کنار گذاشته‌ام و فقط به این دو فکر می‌کنم. با گذشت زمان افسانه مارادونا نیز تصویر جدیدی به خود می‌گیرد. تصویری که از مارادونا در ذهن مانده مانند تمام سوژه‌های دیگر نقاشی‌های اندی وارهول از جمله مرلین مونرو و الویس است: یک تصویر خیالی. می‌توانیم از زندگی این شخصیت درس بگیریم و یا فقط بر روی نکاتی که دوست داریم تمرکز کنیم.

این مطلب از نوشته فرانچسکو ناواس در سایت The Guardian گرفته شده است.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان