جودی Judy روایت آخرین سال زندگی جودی گارلند است و به داستان واقعی یک اسطوره میپردازد و در طول مسیر خود، تغییرات اندکی را نیز اعمال میکند. ستاره فیلم رنی زلوگر است که با نقش جودی پس از سالها به هالیوود بازگشته است و این فیلم ملهم از مکالمات کاملاً جدیدی است که در مورد زندگی و میراث جودی گارلند مطرح شده است.
گارلند یکی از سمبلهای واقعی و بیچونوچرای صنعت فیلمسازی است؛ چهرهای که بهسرعت قابل تشخیص است، با صدایی بیهمتا، که در یکی از محبوبترین فیلمهایی که تاکنون ساخته شده، یعنی «جادوگر شهر اُز» The Wizard of Oz، نقشآفرینی کرده است.
همچنین بخوانید:
جودی Judy – رنی زلوگر در نقش یکی از چهره های قرن بیستم میدرخشد
زندگی گارلند پشت صحنه به مراتب غمانگیزتر از روی صحنه است و افسانه زندگی او برای نشان دادن یک داستان واقعی هالیوودی از شهرت و تراژدی به اینجا آمده است. بازیگران زیادی در بازخوانیهای مختلف زندگی وی نقشآفرینی کردهاند. جودی دیویس برای اجرایش در فیلم شبکه تلویزیونی ABC، «زندگی با جودی گارلند: من و سایههایم» Life with Judy Garland: Me and My Shadows، برنده جایزه امی شد. با این حال، با توجه به سطح بیکران او در ستارگی و تاثیرگذاریاش در صنعت، فیلمهای بیوگرافی کمی از زندگی وی ساخته شده است و این، یکی از دلایلی است که باعث شده، جودی تا این حد کنجکاویبرانگیز باشد.
داستان فیلم در اواخر دهه 1960 رخ میدهد، جودی ما را با یک دوره کمترشناختهشده از زندگی گارلند روبرو کرده است و فیلم تصمیم میگیرد که از جنبههای آشناتر زندگی حرفهای او دور شود. در این مطلب، داستان واقعی زندگی جودی گارلند، هرآنچه که جودی تغییر داده است و آنچه که بعد از روایت فیلم رخ میدهد، را به نگارش درآوردهایم.
روایت زندگی گارلند پیش از فیلم جودی
فیلم به صورت پراکنده به سالهای اولیه زندگی جودی در MGM فلشبک میزند؛ یعنی زمانی که او در فیلمبرداری «جادوگر شهر اُز» حضور داشت. نام اصلی او، فرنسیس ایتل گوم است. گارلند عضوی از یک خانواده نمایشی بود و از سن دو سالگی بر روی صحنه کار میکرد. در سال 1935، او توجه استعدادیاب MGM را به خود جلب کرد و بلافاصله در سن 13 سالگی با استودیو قراردادی را امضا کرد. او در تعدادی از نمایشهای کوتاه MGM فعالیت کرد و پس از آن برای ایفای نقش دورثی گیل در فیلم «جادوگر شهر اُز» انتخاب شد. در حین تولید، او مجبور شد از یک رژیم غذایی سخت پیروی کند و برای سرکوب اشتهایش به او تنباکو داده میشد. بعد از فیلمبرداری، گارلند با میکی رونی، ستاره MGM، یک تور تبلیغاتی گسترده را بهمدت پنج روز در سراسر کشور آغاز کرد. «جادوگر شهر اُز» در گیشه چندان موفق نبود، اما گارلند بابت کارش بسیار مورد تحسین قرار گرفت و جایزه اسکار بازیگر نوجوان را برای این اجرا به دست آورد.
جودی فقط لحظات کوتاهی از این دوره زندگی گارلند را نشان میدهد چراکه میخواهد بیان کند که چگونه فشارهای ناشی از شهرت در این سن کم در تمام طول عمر، او را تحتتاثیر قرار داده است. گارلند پس از «جادوگر شهر اُز»، به لطف موزیکالهایی همچون «مرا در سنت لوئیس ملاقات کن» Meet Me in St. Louis به یکی از بزرگترین ستارههای هالیوود تبدیل شد. با این حال، گارلند با فشارهای MGM و اتکای فزاینده به فرازونشیبهای ایجادشده توسط استودیو دستوپنجه نرم میکرد. او چندین بار اقدام به خودکشی کرد و در سال 1947 در یک آسایشگاه خصوصی بستری شد. استودیو به دلایلی همچون بیماری، مدت زمان طولانی برای آمادهسازی و مشکلات او در حین فیلمبرداری، در تعدادی از فیلمهایش افراد دیگری را جایگزین او کرد.
داستان واقعی پشت پرده فیلم جودی و تغییراتی که رخ داده است
داستان جودی در سال 1969 رخ میدهد و مجموعه کنسرتهای 5 هفتهای او در لندن (کلوپ شبانه Talk of Town) را دنبال میکند. در این نقطه از زندگی او، گارلند از نظر شخصی و حرفهای در پائینترین حد خود قرار داشت. همانگونه که فیلم با جزئیات نشان میدهد، وی در آستانه از دست دادن حضانت فرزندانش جوئی و لورنا (پدر آنها، شوهر سومش سیدنی لوفت است) به دلیل نداشتن پول کافی و خانه بود. آغاز جودی Judy بیشتر بر روابط گارلند با جوئی و لورنا تمرکز دارد. او اغلب اوقات در اجراهای خود با فرزندانش حضور پیدا میکرد و در بخشی از یک نبرد حضانت تلخ با لوفت (با بازی روفس سوئل) قرار گرفته بود.
فیلم تلاش او را برای به دست آوردن پول کافی نشان میدهد با این هدف که بتواند از فرزندانش مراقبت کند. این موضوع برای سالها واقعیت تاسفباری برای او و لوفتها بود. در شرح وقایع زندگی او، «من و سایههایم»، لورنا لوفت جزئیات آن را شرح میدهد که چگونه “به طور مرتب غذا و پولشان تمام میشد” و این در حالی بود که گارلند “قادر به کار کردن در بیشتر اوقات” نبوده است. جودی تصمیم میگیرد گارلند را درخشانتر از آنچه که او در اواخر زندگیاش بوده، نشان دهد.
در این مرحله از زندگی، هالیوود در اصل به گارلند پشت کرده بود. افزایش بیاعتمادی و وضعیت روحی شکننده، باعث گرایش او به سمت مواد مخدر شده بود. آخرین نقشآفرینی او به شش سال قبلتر، یعنی فیلم I Could Go On Singing بازمیگشت. او از فیلم «دره عروسکها» Valley of the Dolls محصول 1967 اخراج شده بود (هر چند که یکی از شخصیتهای داستان اصلی تا حد زیادی براساس زندگی او نوشته شده بود) به این ترتیب بازگشت او به لندن، آخرین شانسش برای یک بازگشت موفقیتآمیز محسوب میشد. اما او قبلاً در سال 1961 یکی از بهترین بازگشتهای حرفهایاش را در این شهر تجربه کرده بود؛ زمانی که او اقامت نمادینش را در تالار کارنگی به روی صحنه برد. برنارد دلفونت، صاحب Talk of the Town، او را استخدام کرده بود تا در آنجا اجرا کند.
(کاراکتر او توسط مایکل گمبون به تصویر کشیده شده است) اما تمرکز بر جنبه تجاری این کنسرتها بر عهده دستیار، رازلین وایلدر (با بازی جسی باکلی) بود؛ وظیفه وایلدر شور و اشتیاق دادن به او برای ادامه راه بود. وایلدر در یک مصاحبه با دیلی میل، ترفندهایی که استفاده میکرد تا گارلند را به صحنه ببرد، شرح میدهد؛ مثل سر باز زدن از دادن داروهایش. این مورد در فیلم نشان داده نشده است، اما میبینیم که وایلدر سختگیر بوده است. با این وجود این را هم میبینیم که او گارلند را تشویق میکند؛ گارلندی که اغلب دچار وحشت از صحنه میشده است.
گارلند در دسامبر 1968 در میان تبلیغات گسترده و همچنین برخی مشکلات قانونی وارد لندن شد. در مقالهای از Observer متعلق به همان زمان ذکر شده است که گارلند “دیروز هنگامی که از نیویورک وارد فرودگاه هیترو لندن شد، […] با یک حکم اطلاعیه روبرو شد که در آن درخواست داده شده بود، از حضور وی در این نمایش جلوگیری به عمل آید. این توسط وکلایی که برای دو تاجر آمریکایی فعالیت میکردند صادر شد که در آن، ادعا میشود، قراردادی که در سال 1967 بین یک شرکت آمریکایی و خانم گارلند بسته شده است، استفاده انحصاری از خدمات را تا ژوئن آینده فراهم میکند.” با این حال، هیچ اشارهای به این مورد در جودی نمیشود.
حضور او در کنسرتها به هیچوجه موفقیتآمیز نبود، در یک مرحله، او به آنفولانزا مبتلا شد و به او توصیه شد که تحت معالجه پزشک قرار نگیرد اما به هر حال او این کار انجام داد تا نتایج فاجعهآمیزی پدید آید.
گارلند اغلب دیر میکرد و تماشاگران نسبت به او بیزار و بیتاب شده بودند و او را فریب میدادند تا اینکه او از صحنه فرار کرد. برخی از مردم به طرز بیشرمانهای به سمت او نان پرتاب میکردند. چیزی که فیلم در یک صحنه آن را نشان میدهد؛ در جایی که گارلند دچار مشکل خاصی شده بود. حتی مهربانانهترین نقدها هم اشاره میکنند که صدای او آن چیزی که بعد این همه سال سواستفاده باید باشد، نبوده است. یک بررسی از Variety به این معضل اشاره کرد:
“اشتباه نکنید، اثر جادو، حرارت و قلب گارلند به اندازه گذشته وسوسهانگیز است. سوال این است که چگونه جودی گارلند این کار را ادامه خواهد داد؟ تا کجا میخواهد؟ علاقه و حسننیت تماشاگران وجود دارد، اما میتواند حدی برای آن وجود داشته باشد. مردم تا چه مدت یک قهرمان محبوب را تماشا خواهند کرد و برای استعداد او قمار خواهند کرد.”
جودی با بازگشت کوتاه گارلند به صحنه Talk of Town به پایان رسید. او به جای جایگزینش، لونی دانگان به روی صحنه رفت و فیلم با خواندن دستهجمعی تماشاگران از آهنگ Over the Rainbow خاتمه پیدا میکند.
این لحظه اتفاق نیفتاد اما ممکن است، اشاره به موردی باشد که گارلند، مست و در حال سقوط از روی صحنه، این آواز را خواند و مخاطبان هیچ توجهی به او نکردند. از یکی از حضار دعوت شد تا با او آواز بخواند و به گفته Observer، “حضار به او ریشخند میزدند و او را هو میکردند تا این زن به جای خانم گارلند ادامه دهد.” مطمئناً نسخه نمایش دادهشده در جودی Judy از گارلند مهربانتر است.
در واقعیت گارلند طرح از قبل برنامهریزیشده خود را اجرا کرد و اعلام نمود که با همسر پنجم خود، میکی دینس، در لندن اقامت خواهد کرد، با این هدف که “یک کلوپ را راهاندازی کنیم و آن را اداره کنیم و [ما] آن را به یک تجارت پررونق تبدیل خواهیم کرد.” با این حال این خواسته آنها عملی نشد. دینس تلاش کرد از طریق یک واسطه برای نمایشهای گارلند مجوز بگیرد اما در این راه موفق نبود. این مورد در فیلم هم نشان داده شده است. این لحظه در فیلم زمینهای برای یک نزاع بزرگ بین گارلند و دینس است که فیلم حاکی از آن است که در اثر این نزاع ازدواج کوتاه آنها پایان مییابد. با این حال در زندگی واقعی، این زوج تا زمان مرگ گارلند در کنار یکدیگر ماندند.
پس از پایان روایت فیلم چه اتفاقی برای گارلند میافتد؟
گارلند آخرین کنسرت خود را در مارس 1969 در کپنهاگ به اجرا درآورد و با استقبال خوبی هم مواجه شد. او در فوریه همان سال پس از نهایی شدن طلاقش از همسر چهارم، بازیگر مارک هرون، با میکی دینس ازدواج کرد.
در فیلم، گارلند و دینس در طول برگزاری کنسرتها با یکدیگر ازدواج کردند و نام هرون هرگز ذکر نشده است. فیلم همچنین ذکر نکرد که فرزندان گارلند، از ازدواج وی با دینس هیچگونه اطلاعی نداشتند و بعدها خبر آن را در روزنامهها دیدند. لوفت و وایلدر از دینس متنفر بودند و اعتقاد داشتند، او تنها به دنبال شهرت است و این فیلم قطعاً او را با همدلی به تصویر نمیکشد.
در 22 ژوئن 1969، دینس جسد گارلند را در حمام خانه خود در لندن کشف میکند. علت رسمی مرگ او “بیپروایی در مصرف بیش از حد دارو” از نوع باربیتورات عنوان شده است. بازپرس Gavin Thurston معادل 10 کپسول 1.5 دانهای (97 میلیگرم) را در جریان خون وی کشف کرد. کالبدشکافی نشان داد که مصرف مواد مخدر در طی مدت زمان طولانی و نه با یکبار اُوردوز اتفاق افتاده است. این فیلم حاکی از آن است که وی از نوعی اختلال در خوردن غذا رنج میبرد، که در دوران کودکی توسط رژیمهای سخت و شرمآور مدیران MGM به وجود آمده بود. گارلند در هنگام مرگ 47 ساله بود.
زندگی جودی گارلند را احتمالاً تنها با یک فیلم نتوان به طور کامل بیان کرد اما آنچه که جودی Judy بهخوبی نشان میدهد، بخشی کمترشناختهشده از زندگی اوست و حسی همدلی بینندگان را برای زنی برمیانگیزد که در پایینترین مرحله زندگی خود قرار گرفته بود، پس از آن که دنیا او را به حال خود رها کرد. زندگی وی جذاب و هیجانانگیز و تراژیک بود، بنابراین جای تعجب نیست که 50 سال بعد همچنان موضوع مجذوبکنندهای برای هواداران باشد.
این مطلب برگرفته از نوشته Kayleigh Donaldson در سایت screenrant.com است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
68