شناسه : ۱۸۶۹۳۳۴ - سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۵۹
افزایش تنشها در منطقه چه پیامدهایی برای اقتصاد ایران رقم میزند؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، آنها درعین حال اعتقاد دارند که مدیریت اقتصاد کشور بیشتر از هر زمان دیگری برنامهریزیهای دقیق و کارشناسی میطلبد تا بتوان از این گردنه با آسیب کمتر عبور کرد.
اقتصاد در شرایط ابهام
لطفعلی بخشی، اقتصاددان درباره چشمانداز اقتصادی کشور بعد از اتفاقات تنشآمیز در منطقه به «شهروند» میگوید: «درحال حاضر شدیدترین تحریمها بر اقتصاد ایران وضع شده و ایران برای فروش نفت با مشکل مواجه است و به دلیل اینکه آینده سیاست ایران درهالهای از ابهام است، سرمایهگذاران در این شرایط وارد سرمایهگذاری در اقتصاد کشور نمیشوند و در واقع احتیاط به خرج میدهند. همچنین درآمدهای خارجی ما هم کاهش پیدا میکند و برای تأمین کسری بودجه هم مشکلات جدیتری خواهیم داشت.» او ادامه میدهد: «وضع تحریمها به کنار، درحال حاضر چشمانداز FATF مشخص نیست و معلوم نیست که آیا دولت و ارکان تصمیمگیرنده تصمیم دارند که به FATF بپیوندند یا خیر، که درصورت روشنبودن پاسخ این مسأله میشد قضاوت دقیقتری از ماجرا داشت. در هرصورت اگر چشمانداز تصمیمات و آینده سیاسی ایران و منطقه روشنتر بود، میشد تحلیل درستتری داشت اما چیزی که واضح است، این است که سال سخت اقتصادی در پیش داریم و برای عبور از این شرایط سخت و تنگنا باید کارشناسیشدهترین و دقیقترین برنامهریزیها را برای اقتصاد ایران پیاده کرد تا بتوان از گردنههای تند فعلی به سلامت عبور کرد. »
قدمهای بعدی اقتصاد منطقی است، نه احساسی
عباس آخوندی، وزیر دولت یازدهم در رابطه با پیشبینی آینده کوتاهمدت اقتصاد ایران پس از شهادت سردار سلیمانی، به «شهروند» گفت: «شکی نیست که تشدید تنش، وضع اقتصاد را ناخوشایند خواهد کرد اما بنده معتقدم مجموعه نظام دارای منطق است و به همین سبب به سوی یک فضای غیرقابل کنترل یا به تعبیری افراط در تصمیمات نخواهد رفت و قطعا درنهایت تصمیمگیران کشور منطق را بر احساس ارجح میدانند و به همین سبب معتقدم وقایعی رخ نخواهد داد که بخواهیم نگران تأثیرپذیرفتن اقتصاد کشور از آنها باشیم.» تمام این احتمالهای بعید یکسوی ماجراست که آخوندی همه آنها را مردود میداند. در این ارتباط آخوندی معتقد است: «بنده باور ندارم که در پی وقایع اخیر مسئولان به این نتیجه برسند که ایران از برجام خارج شود یا اینکه تصور کنیم FATF در ایران به پایان خط رسیده است و با موارد اینچنینی نیز نمیتوان پیشبینیهایی برای ترسیم تصویر نزولی از اقتصاد کشور داشت.»
مجامعی چون بانک جهانی یا موسسهای چون بلومبرگ طی دو، سه ماه گذشته در پیشبینیهای خود درباره دور شدن اقتصاد ایران از روند نزولی و میل آن از رشد منفی به کاهش این دامنه منفی و حتی رشد نیمدرصدی گفتند. این در شرایطی است که آمریکاییها باز هم در چند روز گذشته از تنگتر کردن حلقه تحریمها گفتهاند.
وزیر پیشین راه و شهرسازی دولت یازدهم در اینباره اینگونه ابراز عقیده کرد: «اقتصاد ایران درحال حاضر به شرایط سخت خود رسیده است و آمریکاییها هر اقدامی که میتوانستند کردهاند و بیش از این راهی برای عقبزدن اقتصاد ایران نمانده است. باید توجه داشت که اقتصاد ایران با توجه به جمعیت کشور و ظرفیتهای اقتصادی موجود دیگر از این بیشتر دچار نزول نخواهد شد.» عباس آخوندی میگوید: «هر اندازه نظام بتواند در جامعه وحدت ملی ایجاد و سرمایه اجتماعی خلق کند، میتوان بیشتر به بهبود اقتصادی امیدوار بود، زیرا سرمایه اجتماعی پشتوانهای برای بهبود وضع اقتصادی نیز محسوب میشود.» این گفتههای یکی از اعضای هیأت دولت یازدهم در شرایطی است که به گمان برخی، وقایع آبانماه موجب کاستن سرمایه اجتماعی شد و از دیگر سو، واقعه ترور و شهادت سردار سلیمانی موجب بهبود این موضوع است که آخوندی نیز آن را تصدیق میکند و میگوید: «همیشه وقتی تهدیدی خارجی اینگونه در برابر ملت ایران رخنمایی میکند و رفتارهایی مثل تهدیدهای ترامپ که بهطور نمونه گفته ٥٢ نقطه فرهنگی را در ایران مورد حمله قرار خواهد داد، موجب تقویت همگرایی ملی میشود و باید از ایجاد این همگرایی در راستای تقویت سرمایه اجتماعی بهره برد تا بتوان از این مسیر برای کمک به اقتصاد و ایستادن در برابر موج نزولی آن استفاده کرد.»
مدیریت اقتصاد باید تغییر دستفرمان بدهد
جعفر خیرخواهان دیگر اقتصاددانی است که در برابر پرسشهای «شهروند» درباره پیشبینی اقتصاد ایران در شرایط فعلی قرار میگیرد. او با اشاره به پیشبینیهای برخی مجامع در ماههای گذشته از آینده اقتصاد ایران گفت: «پیشبینیهای بانک جهانی و مجامع اقتصادی اینچنینی با لحاظ مفروضات و شرایطی است که عوامل بیرونی اقتصاد میتواند در محقق شدن یا نشدنشان دخیل باشد. آنچه از معکوسشدن روند نزولی اقتصاد ایران از سوی این مجامع در ماههای پیشین پیشبینی شده است با واقعه شهادت سردار سلیمانی و افزونشدن سطح تنش میان ایران و آمریکا دچار تغییر در مفروضات شده است. مجموعه این وقایع ممکن است باعث ایجاد بیثباتی در اقتصاد کشور شود و به همین سبب لازم است بیش از هر زمان دیگری تصمیماتی اتخاذ شود که دامنه این بیثباتی را کاهش دهد.»
این اقتصاددان خاطرنشان میکند: «این واقعیتی عینی است که اقتصاد ایران دچار ضعف شده است. این ضعف تنها به دلیل فشارهای خارجی و عوامل بیرونی اقتصاد نیز نبوده و نیست و بخش قابل توجهی از آن هم به سبب کارایی نداشتن اقتصاد ایران به دلیل سوگیریهای نادرست است و بیثباتی بر چنین اقتصادی تأثیر بیشتری میگذارد. بالاخره برای ایستادن در برابر این ضعف، باید تصمیمگیران روند تصمیمات و مدیریت اقتصاد را تغییر دهند، البته نه در حرف که بارها گفته شده است بلکه در عمل زیرا دیگر هنگامه عمل است.»