این شاعر کودکان و نوجوانان که با کتاب «مگر لب زیپ دارد» در جشنواره شعر فجر شایسته تقدیر شناخته شده است، در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت فعلی شعر کودک و نوجوان و میزان اثرگذاری آن برای کودکان و نوجوانان در شرایط جامعه اظهار کرد: شعر باید بدون نگاه جشنوارهای سروده شود. شعر باید وقتی سروده میشود از پذیرش اثر به معنی سفارش اثر دور باشد. من باید شعرم را بنویسم نه اینکه منتظر اتفاقی باشم که امروز بیفتد و فردا تمام شود، من نباید مجموعهسازی کنم، باید شعرم را بگویم و منتظر نمانم که کتابم حتما در جشنوارهای برگزیده شود و اگر نشد، نگویم که من دیگر شاعر نیستم. نمیشود نفس شاعر به نفس جشنواره بند باشد، اما نفس جشنوارهها میتواند به شعر بند باشد، یعنی تپش یک جشنواره با شعر خوب است.
او در ادامه گفت: نمیشود اگر کتابمان در جشنواره برگزیده یا شایسته تقدیر شد، زنده باشیم و اگر نشد، نباشیم؛ این چه نویسنده یا شاعری است؟!
بکتاش افزود: ذهن کودک امروز ما پر از سوال است؛ ممکن است پر از خشونت، اسم جنگ، واژه ترس، سقوط هواپیما، گلوله و موشک باشد. در چنین شرایطی شعر میتواند تسکیندهنده باشد، به شرط اینکه شفابخش و امیددهنده هم باشد. گفتن از این موضوعات هم برای بچهها لازم است اما نباید فقط همینها گفته شود، در پایان شعر باید کورسویی از امید هم باشد که حال مخاطب کودک و نوجوان ما خوب باشد.
شاعر «مگر لب زیپ دارد» درباره این مجموعه توضیح داد: این کتاب برای گروه سنی «ج» است، البته ممکن است گروه «ب» هم بتواند آن را بخواند. «مگر لب زیپ دارد» را انتشارات شکوفه، بخش کودک و نوجوان نشر امیرکبیر منتشر کرده است که 10 شعر دارد؛ یکی، دو تا از آنها مذهبی و توحیدی و بقیه دارای مضامین طبیعی و برگرفته از طبیعت هستند. در این مجموعه سعی کردم حرف تازهای برای بچهها داشته باشم، اگرچه سه سال پیش سروده و در سال 97 چاپ شده است ولی سعی کردم در آن از کلیگوییها و چیزهای تکراری پرهیز کنم و برای کودکان چیزی بنویسم که ایجاد سوال کند.
او ادامه داد: اسم کتاب از یکی از شعرها گرفته شده است که اتفاقا هدف اصلی من برای اینکه بچهها سوال کنند، نترسند و ما به آنها نگوییم که «دهنتان را ببندید» بوده است؛ چون هستی، طبیعت و کلاس درس، بیمارستان نیست که به بچهها «هیس» بگوییم. آنها باید سوال کنند و هر چیزی را که در ذهنشان است بپرسند اما اگر جوابی نشنیدند خودشان به دنبال جواب بروند. در کل تلاش کردهام چیزهایی را بنویسم که بچهها در پایان هر شعر احساس کنند چیزی به آنها اضافه شده است، نمیدانم موفق شدهام یا نه. اینکه کتابی در جشنوارهای مطرح شود و عنوانی بگیرد دلیلی نیست که حتما مورد رضایت کودکان و آنان که آن را خواندهاند قرار گرفته باشد، اما در هر صورت کتابها میآیند و میروند و آنچه میماند مخاطب کودک و نوجوان ماست.
دبیر بخش شعر مجله «کیهان بچهها» در پاسخ به سوالی درباره چگونگی مواجهه با شعرهای کودکان و نوجوانان بیان کرد: جوجه کلاغها به بچههایشان کامل پرواز را یاد نمیدهند، آن ها فقط نظاره میکنند و شیرها به بچههایشان به طور مرتب شکار کردن را یاد نمیدهند و گاهی نظاره میکنند. اولین کار این است که با بچهها همراهی کنیم، وقتی کودکی برای اولینبار شعری میآورد بهتر است او را تشویق کنیم، من هم شاید با همان آفرین اول به اینجا رسیدم پس باید با آفرین اول به آفرینشهای بعدی رسید.
او در پایان گفت: در کار بچهها دست نبریم، بچهها وزن را نمیشناسند، مگر اینکه زیاد شعر خوانده باشند یا در خانوادهای باشند که پدر یا مادر شاعر یا نویسنده باشد. کودکان جهان را زیبا میبینند و همه آنها شاعرند چون بلدند خیالپردازی کنند. توصیههای ما که اکیدا ممنوع است، متاسفانه آنها را از شعر دور میکند و باید اجازه بدهیم بچهها خیال کنند و شعر بنویسند.