بی عشق Loveless در سال 2018 نماینده کشور روسیه در بخش فیلمهای خارجی اسکاربود. آندری زویاگینتسف Andrey Zvyagintsev در فیلم قبلیاش، «لویاتان» Leviathan، حس همدردی ما را با شخصیتهای خطاپذیر متکبر فیلم همراه کرد؛ اما در اثر جدیدش، حس بیزاری بیننده به دو شخصیت اصلی فیلم بیشتر از حس دلسوزی شکل میگیرد.
بوریس (آلکسی روزین) و ژنیا (ماریانا اسپیفک) مدام در حال توهین و نفرت پراکنی به یکدیگر هستند و احتمالاً بیننده نیز از آنها متنفر خواهد شد. ژنیا از هر فرصتی با کلامش بوریس را مورد آزار قرار میدهد؛ بوریس نیز با بیتفاوتی از او میگذرد. آنها پسر کوچکی دارند که به این قضیهها هیچ اهمیتی نمیدهد.
ازدواج نافرجام این زوج در بی عشق Loveless به شکلی بیرحمانه و بیجلا نشان دادهشده است. این فیلم پنجمین اثر کارگردان بااستعداد روسی است که مسائل روزمره کشورش را به شیوهای آسیبشناسانه و با نگاهی موشکافانه به تصویر کشیده است.
آسیبشناسی در همه مدلهایش در این فیلم طعنهآمیز و هیپنوتیزم کننده بهوفور به چشم میخورد؛ داستان فروپاشی درونی که به آهستگی به یک تصویر ناپایدار از نگرانی معاصر روسیه تبدیل میشود. این رخداد، فیلم را به کار قبلی زویاگینتسف که در سال 2014 نامزد دریافت جایزه اسکار شده بود، نزدیک کرده است.
زوج فیلم بی عشق Loveless ، پیش از آغاز داستان، از همهچیز دستشستهاند. ژنیا زن زیبایی است که یک سالن آرایش را اداره میکند و با مرد سالخورده ثروتمندی به نام آنتون (آندریس کیس) رابطه دارد. بوریس دارای شغل اداری است و با ماشا (مارینا واسیلوا) که از او باردار شده، در ارتباط است. تنها کافی است این دو نفر خود را از شر آپارتمانشان که در حومه مسکو است و پسر 12 سالهشان آلوشا (ماتوی نوویکوف) رها کنند. والدین آلوشا قصد دارند او را تا پیش از فرارسیدن زمان سربازی گریزناپذیرش، به مدرسه شبانهروزی بفرستند.
این بازیگر خردسال تنها برای چند دقیقه ظاهر میشود و دیالوگهای کوتاهی دارد، اما این تمام چیزی است که نوویکوف برای ایجاد تأثیری خارقالعاده نیاز دارد. فرقی نمیکند آلوشا در حال آهسته راه رفتن در برف در مسیر مدرسه تا خانه باشد یا با نگاهی خیره به مستأجران جدیدی که مادرش به خانه آورده زل زده باشد، همه نگاهها و حرکتهای او حاکی از آسیبهای احساسی طولانیمدت است. در تمام فیلمهای 2018، کمتر صحنه وحشیانه مثل صحنهای که آلوشا در حال گوش کردن به تکتک کلمههای مشاجرهی پدرو مادرش است، وجود دارد. صورت او در فریاد خاموشی از دوستداشتنی نبودن بیانتها یخزده است.
روز بعد این پسربچه ناپدید میشود و والدینش آنقدر گرفتار درگیریهای خودشان هستند که تا یک روز بعد متوجه گمشدن پسرشان نمیشوند. دیدن شوک شدن بوریس و ژنیا از این اتفاق، دل بیننده را خنک میکند. مشخص نیست آیا آلوشا فرار کرده یا دزدیدهشده است؟ بااینوجود، بی عشق Loveless سؤال دردسرسازتری نیز مطرح میکند؛ آیا این همان دنیایی است که به هر نحوی، لایق داشتن فرزند است؟
احتمال پاسخ این پرسش منفی باشد، اما زویاگینتسف و همکار نویسندهاش اولگ نگین، در این فیلم چندین راه مختلف برای پاسخ به این پرسش را مطرح میکنند. دیدن مادربزرگ دلسرد آلوشا (ناتالیا پوتاپوفا) این ایده را مطرح میکند که ژنیا با تمام بدیهایش در مقام یک مادر، به بازمانده بهتری از آن میراث بیرحم تبدیلشده است.
پچپچهایی که در اداره بوریس وجود دارد، به ما این نکته را یادآور میشود که در ظاهر فرهنگ مسیحیت که طلاق را امری ناخوشایند میداند، اکثر مردم برای حفظ ظاهر هم که شده در کنار همسر و فرزندشان میمانند.
از طرف دیگر، پلیسهایی که در فیلم میبینیم بسیار درگیرتر از آن هستند که بتوانند بیش از گردآوری آمارهایی درباره گمشدن بچهها کاری از پیش ببرند. نفرت میان بوریس و ژنیا که با این اتفاق غمانگیز بیشتر هم شده، راهی جز تماس آنها با گروه داوطلب اختصاصی برای انجام مأموریت جستجو و نجات پسرشان نمیگذارد.
فیلمبردار همیشگی زویاگینتسف، میخاییل کریچمن، تصاویر فوقالعادهای را در بی عشق Loveless ثبت کرده است. صحنههایی که داوطلبان در سکوت مشغول به کار هستند، یکی از تصاویر بسیار روشن و فراموشنشدنی فیلم را به وجود آورده است.
از زمان آغاز به کار این کارگردان در صحنه بینالمللی با اولین فیلم قابلتوجهش «بازگشت» The Return در سال 2003، احساسی که او در قدرت متافیزیکی مناظر به تصویر میکشد باعث مقایسه او با هموطن دیگرش آندری تارکوفسکی که صحنههای ماندگاری در «سولاریس» Solaris و «آندری روبلف» Andrei Rublev را خلق کرده، شده است.
نظر سایر منتقدان درباره این فیلم چیست؟
داستانی خشن درباره مسائل روز جامعه
گاردین The Guardian ؛ پیتر بردشاو Peter Bradshaw
جدیدترین اثر آندری زویاگینتسف بی عشق Loveless یک داستان خشن، رازگونه و وحشتآور درباره مصیبتهای روحی و روانی است. فیلم نیروی هیپنوتیزمی و ابهام طاقتفرسایی دارد که تا آخر فیلم باقی میماند. داستان درباره روسیه مدرن است که مردمش در سایه نیروهای سازشناپذیر و در دنیایی بیعشق که مانند سیارهای بدون معنی حمایت از زندگی انسانی است به سر میبرند. در این مکان نیاز ساده بشر برای بقا سرکوبشده و یا به تقاضای مکنده از مقام، پول و آزادی در ازدواج برای پیدا کردن هیجان، تبدیلشده است؛ اما همه این مسائل تحت تأثیر و یا نظارت شدید قوانین اجتماعی محافظهکارانه مسیحیت، هنجار طلبی و ملیگرایی قرارگرفته است.
فیلمبرداری «بیعشق» بسیار جذاب و عالی است
نیویورکتایمز The New York Times ؛ ژانت کاتسولیس Jeannette Catsoulis
بی عشق Loveless با کادربندی وسواسی و ترکیب افکار عصبانی، با دلواپسی محتاطانه امتیازهایی به دست میآورد. بارها و بارها، دوربین میخاییل کریچمن به جلو میخزد، گویی میخواهد چیزی وحشتناک را به بینندهای که از شدت اضطراب به صحنه زل زده است، نشان دهد. این حقه با بیشرمی دستکاری شده است، اما به فیلم نحسی خاصی میدهد که جاذبهای قدرتمند بهحساب میآید. وقتی نظام حاکم در فیلم انسانیت خود را از دست میدهد، به نظر میرسد زویاگینتسف سؤالی مطرح میکند که تا کی مردم این کشور میتوانند نسبت به مسائل بیتفاوت باشند.
داستان فیلم درباره یک مشکل جهانی است
ورایتی Variety ؛ اوون گلیبرمن Owen Gleiberman
ظرافت دراماتیک در فیلمی مثل بی عشق Loveless آن را به یک فیلم با قدرت اما ملایم تبدیل میکند؛ اما مشخص نیست که حداقل در آمریکا، مخاطبان فیلم هنری برای چنین فیلمی وجود داشته باشند. فیلم با صحنه تکاندهنده آخر، به او خود میرسد، اما در تمام طول فیلم، این قدرت را ندارد. فیلم همانقدر که به مشکلات یک رابطه پرداخته، نوعی مدیتیشن نیز بهحساب میآید. چراکه تقریباً همهکسانی که فیلم را میبینند متوجه مشکلاتی که در فیلم به آنها اشارهشده و تنها محدود به روسیه نیست، میشوند. نیروهایی که باعث توطئه کردن در عشق میشوند همهجا هستند.
مردمی که از مشکلاتشان فرار میکنند
راجر ایبرت RogerEbert.com ؛ گودفری چشیر Godfrey Cheshire
نکته جالبی که در نیمه دوم داستان بی عشق Loveless وجود دارد، درباره میزان تخصص و تلاشی است که برای پیدا کردن آلوشا صرف میشود. نظر زویاگینتسف این است که این داستان بازتاب دورهای در جامعه است که مردم از مواجهشدن با مشکلات شخصیشان واهمه دارند و به دنبال عوامل بیرونی هستند تا به آنها کمک کند احساس بهتری داشته باشند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
1,443