این شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت آثار ادبی طنز کودک و نوجوان اظهار کرد: دو نوع طنز داریم؛ یکی طنز ایرانی و دیگری طنز ترجمه. طنزهای ترجمه هم طنز هستند، اما ما از نظر فرهنگی مقداری با زیربناهای طنز خارجی مشکل داریم؛ در واقع بچههای ما چیزهایی را مبنای طنز میدانند که ممکن است بچههای دیگر کشورها چیزهای دیگری را بدانند.
او افزود: مثلا میگویند یکی از راههای نوشتن طنز، نوشتن خلافآمد عادت است. درحالیکه این عادت در میان ما با عادت در میان دیگر ملتها فرق دارد. ممکن است یک چیز خلافآمد عادت آنها و طنز باشد، اما برای بچههای ما چون اصلا عادتی به آن ندارند، طنز نباشد. برای همین بچههای ما طنزهای خارجی را میخوانند و کیف هم میکنند، اما نه به اندازه بچههای همان کشورها. من هم وقتی بعضی کتابهای طنز انگلیسی را که خیلی هم از آنها تعریف شده است میخوانم، میگویم «اینکه طنز نبود!». در هر صورت مقدمات فرهنگی اصولی که در آثار خارجی میخنداند، میگریاند یا نیش میزند در ما نیست. اما بعضی چیزها هم به فرهنگ ارتباطی ندارد و خلافآمد عادتی است که ایرانی و خارجی ندارد.
رحماندوست همچنین با بیان اینکه خارجیها خیلی بیشتر از ما روی طنز کار کردهاند گفت: هرچند ما طنازهای عجیب و غریبی هستیم و هر بلایی به سرمان میآید زود برایش جوک میسازیم، اما در عین حال طنزها خیلی به ما نمیچسبد و طنز ایرانی خیلی قوی نیست.
شاعر «صد دانه یاقوت» ادامه داد: ما در جوکسازی خیلی وضعمان خوب است، اما وقتی میخواهیم یک موقعیت طنز، چه از نظر عملی و چه کلامی ایجاد کنیم، دست و پایمان میلرزد. خیلی کم دیدهام نوشتههای طنز ایرانی که مورد توجه بچهها قرار بگیرد؛ بیشتر به اسم اینکه کتاب طنز است، بچهها باید به زور بخندند، درحالی که آنها واقعا به طنز نیاز دارند و از آن لذت میبرند و طنز ژانر خیلی خوبی است، چون بچهها با آن ارتباط برقرار میکنند.
او سپس درباره وضعیت تطابق عناصر موجود آثار طنز کودک و نوجوان با دنیای کودکان نسل امروز اظهار کرد: هیچ نویسندهای بدون در نظر گرفتن مخاطب نمینویسد، مخصوصا نویسنده کودک و نوجوان. ممکن است نویسنده بزرگسال بگوید «من مینویسم، حالا کسی خوشش آمد و لذت برد، برد؛ نبرد هم تعداد مخاطبهای من کمتر میشود»، اما ما میدانیم در حوزه کودک و نوجوان مخاطبمان ویژگیهای خاصی دارد و باید بر مبنای آن ویژگیها با او حرف بزنیم وگرنه موفق نمیشویم. بنابراین مطمئن هستم که تقریبا همه نویسندهها این را رعایت میکنند و مخاطب را درنظر میگیرند، اما اینکه چقدر موفق بودهایم، بحث دیگری است.
مصطفی رحماندوست گفت: گاهی قضاوتمان درباره مخاطبمان درست نیست، گاهی آن چیزی که درباره مخاطبمان میخوانیم یا میبینیم پارهای از آن چیزی است که باید ببینیم و حوصلهاش را نداریم که دنبال همه چیز برویم.
این شاعر کودک و نوجوان همچنین در پاسخ به سوالی درباره وابستگی آثار طنز کودک و نوجوان به تصویرگری و وضعیت تصویرگری این آثار بیان کرد: این وابستگی به خود اثر برمیگردد. گاهی اثر ایجاب میکند که با تصویر همراه باشد تا مخاطب با آن راحتتر ارتباط برقرار کند و گاهی هم نه، خود نوشته گویاست. البته من خیلی به دنبال بررسی این مسئله نرفتهام که صاحبنظر شوم، اما مسلما بعضی از آثار نیازمند تصویر هستند و این به نوبه خودش مشکل را دوبرابر میکند، چون تا حالا فقط نویسنده باید بچهها را میشناخت و حالا تصویرگر هم باید بشناسد.