مسیر موفقیت پرفرازونشیب و پر از دستانداز است. اما این مسیر برای زنان همیشه دشوارتر بوده است و موانع بیشتری سر راهشان قرار داده است. یک محاسبه سرانگشتی از تعداد کارگردانها و سوپراستارهای مرد در مقابل زنان کافی است تا این نابرابری را نشان دهد.
شبنم مقدمی اما از آن دسته از زنانی است که برخلاف جهت معادلات حرکت کرده است و باوجود همه موانعی که سر راهش قرار داشته است، توانسته خود را بهعنوان یک ستاره در سینما و تلویزیون ایران به مخاطب معرفی کند. مقدمی آرامآرام و با صبر و حوصله گامهایی محکم برداشته است و از نقشهای فرعی سریالهای تلویزیونی به سیمرغ بلورین رسیده است.
شبنم مقدمی با دو سیمرغ بلورین، حالا به گروه سوپراستارهای سینمای ایران ملحق شده است که مخاطب مشتاق دیدن آنهاست و حتی میتواند به انتخابهایش اعتماد کند. مقدمی را فقط میتوانیم با فاطمه معتمدآریا مقایسه کنیم. هردو بهشدت توانا هستند و در موقعیتهای مختلف، کاراکترهای گوناگونی را پرورش میدهند. هردو تعریف ذهنی دقیقی از حضورشان در یک فیلم دارند و کاملاً بهاندازه ظاهر میشوند.
همچنین بخوانید:
نگاهی به بدترین فیلمهای ستاره پرفروش سینما، محمدرضا گلزار
مهمتر از همه اینکه هم شبنم مقدمی و هم فاطمه معتمدآریا، همانقدر که در ایفای نقشهای جدی موفق هستند در ایفای کاراکترهای کمدی و طنز هم جسارت و دقت به خرج میدهند. شاید تفاوت فاطمه معتمدآریا و شبنم مقدمی در دایره همکاریشان باشد. در حالی که فاطمه معتمدآریا در سالهای اوجش در آثار متفاوت و درخشان کارگردانهای معتبر حاضر میشد، مقدمی هنوز چنین فرصتی نیافته است.
بااینوجود و با در نظر گرفتن کارنامه نسبتاً جمعوجور شبنم مقدمی در طی سالهایی که از یک چهره ناشناس به ستارهای قابلاعتماد تبدیلشده است، میتوان گفت او نشان داده است که یک بازیگر مکمل درخشان است. یکلحظه، یک سکانس و یک حضور کوتاه کافی است تا مقدمی خودش را به رخ بکشد. همین لحظههای درخشان هم بوده است که برای او تاکنون دو سیمرغ به همراه داشته است.
به مناسبت تولد چهلونهسالگی شبنم مقدمی، نگاهی میاندازیم به هفت نقشآفرینی برتر او.
1- امروز – رضا میر کریمی
اولین و مهمترین حضور شبنم مقدمی در سینما با فیلم «امروز» رقم میخورد. مقدمی سالها در سینما و تلویزیون فعال بود، اما این «امروز» بود که برای اولین بار تواناییهای شبنم مقدمی را تثبیت کرد. رضا میر کریمی، در «امروز»، با کاراکتر پرستار که مقدمی نقشش را بازی میکند، یک کاراکتر فرعی میآفریند که تأثیر دراماتیک در روایت دارد و نگاه و موقعیت او به قهرمان قصه در مسیر روایت و برداشت مخاطب تعیینکننده است. مقدمی هم این موقعیت را بهخوبی درک میکند و تحول کاراکترش را آنقدر زیبا و نرم به تصویر درمیآورد که برایش اولین سیمرغ بلورین را به ارمغان می¬آورد.
2- نفس – نرگس آبیار
«نفس» از آن دسته از فیلمهایی است که مقدمی فرصت مییابد با یک سکانس کوتاه حضوری بهیادماندنی رقم بزند. مقدمی در «نفس»، تواناییاش در خلق کاراکتر را نشان میدهد، صداسازی و تیپسازیاش را به رخ میکشد و روی مرز باریک بین اغراق و تعادل راه میرود و درنهایت به کاراکتری جذاب میرسد.
3- اکسیدان – حامد محمدی
یکی از مهمترین نقاط عطف کارنامه کاری شبنم مقدمی، انتخابهای گسترده و متنوع اوست. در این میان فیلمهای کمدی همیشه برای او موقعیتی برای درخشیدن بوده است. مقدمی در طی سالهایی که در سینما فعالیت کرده، نشان داده که بازی انعطافپذیری دارد و میتواند در فیلمهای کمدی بهاندازه نقشهای جدی حضوری قابلقبول داشته باشد. «زاپاس» و «اکسیدان» کمدیهایی هستند که وزنه اصلی گروه بازیگریشان را مردها بر عهده دارند، اما مقدمی بهعنوان بازیگر مکمل نشان میدهد که یک زن هم میتواند بهخوبی از عهده پرورش بار کمدی فیلم برآید.
4- شبی که ماه کامل شد – نرگس آبیار
مقدمی در «شبی که ماه کامل شد» دوباره با آبیار همکار میشود و دوباره در یک نقش مکمل میدرخشد. مقدمی در «شبی که ماه کامل شد» در نقشی متفاوت ظاهر میشود. بااینحال تیپسازی او در بازی و تواناییاش در انتقال احساسی لحظههای حساس بهشدت قابلتوجه است. مقدمی این بار در نقش یک مادر جاافتاده، سنتی و کاراکتری که ما به ازای واقعی دارد، حق مطلب را ادا میکند و بار دیگر نشان میدهد که برای یک بازیگر توانا، چند سکانس هم کافی است تا مخاطب را درگیر کند و از او هم ذات پنداری بگیرد.
5- زهرمار – جواد رضویان
«زهرمار» با دیگر آثار کمدی کارنامه شبنم مقدمی یک تفاوت اساسی دارد و آن این است که به او فرصت میدهد در نقش اول باشد و کنشهای اصلی فیلم را با کاراکتر و بازیاش هدایت کند. «زهرمار» برای مقدمی یک محک بزرگ است و او هم سربلند از این چالش درمیآید. نقش متفاوتی که شاید در اولین نگاه اصلاً برازنده مقدمی نباشد بهخوبی به بار مینشیند و هویت پیدا میکند. مقدمی حتی هوشمندانه برای کاراکتری تکراری جزئیاتی از کلیشههای مرسوم را وارد بازیاش میکند که باعث میشود، بیننده به کاراکترش جذب شود و او را دوست داشته باشد و با او آشنایی پنداری کند.
6- خداحافظ دختر شیرازی – افشین هاشمی
«خداحافظ دختر شیرازی» بعد از مدتها بازی در نقشهای کمدی یا مکمل، بالاخره مقدمی را در جایگاه کاراکتر اصلی زن یک روایت کمدی – رمانتیک قرار میدهد. کاراکتر او در فیلم یک بازی پینگپنگ مانند با کاراکتر مقابلش دارد که نیاز به بازی دقیق و بهاندازه دارد. مقدمی هم بهخوبی از عهده نقش برمیآید. در مقابل کاراکتر مقابلش، موقعیت خود را تثبیت میکند، جنگ لفظی میان دو کاراکتر را بهپیش میبرد و درعینحال، ویژگیهایی که کاراکتر مقابل را به او علاقهمند میکند هم در جزئیات و ظرایف بازیاش منعکس میکند. بهعلاوه سیر تحول شخصیت، دگرگونی دنیا و روابط او همگی در بازی مقدمی گنجاندهشده است تا عاشقانه هاشمی دوستداشتنی و جذاب از آب درآید.
7- هیولا – مهران مدیری
بار دیگر با شبنم مقدمی طرف هستیم که در یک نقش کمدی میدرخشد. آنچه بازی او در فیلمهای کمدی را منحصربهفرد میکند، تسلط او به کاراکتر و شرایطش است. اما آنچه در «هیولا» میبینیم، یک پله بالاتر است. نگاهی به آثار قبلی مهران مدیری بیندازید تا متوجه شوید نقش زنان در کمدی او چقدر محدود است و اگر کاراکتر زنی در ذهن مانده است بیشتر بهواسطه حماقت بیمانندش بوده است. اما مقدمی با موفقیت از افتادن به تله ترسیم حماقت برای خنداندن دوری میکند و بهخوبی کاراکتری را نشان میدهد که سادگیاش و نگاهش به سبک زندگی است که او را به یک کاراکتر کمدی موفق می رساند.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
207