به گزارش ایسنا، احمد دهباشی از جمله آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او با اشاره به وضعیت قرنطینه در اردوگاه تکریت 11 درباره نحوه برگزاری مراسم سال تحویل در این اردوگاه، روایت کرد: عید سال 68 بود؛ عراقیها در اردوگاه تکریت 11، که اولین اردوگاه مفقودین بود، اعلام کردند میتوانید به مدت یک ساعت جشن بگیرید. البته جشن موردنظر عراقیها با روحیه آزادگان سازگاری نداشت. آنها دنبال رقص و آواز بودند و ما به دنبال استفاده از این فرصت پیشآمده بودیم.
گروهی هنری با سه عضو ثابت و سه عضو غیرثابت داشتیم که هر هفته به دور از چشم عراقیها برنامه اجرا میکردیم. مقداری زغال تهیه کردیم و با آن یکی از اعضای گروه هنری را سیاه کردیم. بعد از 10 دقیقه تمرین، حدود دو ساعت نمایش سیاهبازی و عمو نوروز با ادبیات اسارتی اجرا کردیم. اولین بار بود که اسرا میتوانستند آزادانه و با صدای بلند جلوی چشم عراقیها بخندند.
آنها فقط میخواستند بچهها دست بزنند و از سطلهای آب به جای آلات موسیقی استفاده کنند و رقص و ترانه باشد که با درایت بچهها فضا عوض شد و نگذاشتند مجلس گناه تشکیل شود. همه آزادگان بند دو در محوطه اردوگاه روی زمین خاکی نشستند و برنامه اجرا شد. هیچ امکاناتی نبود. ما قلم و کاغذ نداشتیم، امکان تمرین نداشتیم. فقط میتوانستیم کنار هم بنشینیم و متنی که به ذهنمان میرسید با هم ردوبدل کنیم و در نهایت همان را اجرا میکردیم. به همین دلیل در فیالبداهه کارکردن تبحر پیدا کرده بودیم. ما به صورت هفتگی دو برنامه دیگر هم اجرا میکردیم که یکی ایرانگردی بود و یکی هم کرسی آزاداندیشی بود.
مثل همه اردوگاههای دیگر سفره هفتسین داشتیم که از سیم خاردار و اینجور چیزها تشکیل شده بود. یکی از بچهها در آسایشگاه دعای تحویل سال را نوشته بود که بابتش کتک خوردیم. عراقیها به جمله «حول حالنا الی احسن الحال» حساسیت داشتند. میگفتند چرا تقاضای تغییر احوال دارید؟ مگر اینجا بد میگذرد؟ بیچاره عراقیها اصلاً معنا و مفهوم دعا را نمیفهمیدند. با وجود دیکتاتوری چون صدام ملعون اصلاً معنای خوشی در زندگی را هم نمیفهمیدند.