به گزارش ایسنا، سپهبد شهید علی صیاد شیرازی پس از پایان جنگ تحمیلی، در تاریخ 08/07/1368 بنا به فرمان رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا، حضرت آیتالله العظمی خامنهای، به معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد و از تاریخ 10/06/1372 به فرمان معظم له، با حفظ سمت معاونت بازرسی، در سِمت جانشینی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم انجام وظیفه کرد.
صیاد شیرازی در روز ششم فروردینماه 1378 مصادف با 18 ذیالحجه 1429 و مقارن با عید غدیر خم، روز اعلام خلافت و امامت حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، به دست مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا، حضرت آیتالله الظمی خامنهای، به درجه سرلشکری ارتقا درجه یافت. سرانجام شهادت بر این سرباز عارف آغوش گشود شهید علی صیاد شیرازی روز 21 فروردینماه 1378 توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.
اکنون به مناسبت شهادت این امیر سرافراز ارتش مروری داریم بر بخشهایی از زندگی این امیر ارتش اسلام.
ولادت تا دانشگاه
«نامم علی و نام خانوادگیام صیادشیرازی است. اجداد من از عشیرهای به نام «اخت افشار» میباشند که از اصطهبانات و نیریز در فارس تا سیرجان، بافت و جیرفت در کرمان گسترش یافتهاند. پدربزرگم صیاد همراه فرزندانش و مال و احشامش دهها سال پیش به سوی خراسان و شهرستان مشهد به راه افتادند و به شهرستان درگز کوچ کردند. پدر من زیاد کوچکترین فرزند ایشان بود که در آن موقع 12 سال داشت.
پس از ولادت اینجانب در 14 خردادماه 1323 در شهرستان درگز و حدود یک سال اقامت در این شهر، بر حسب شغلی که پدرم داشت درجهدار ژاندارمری حدود دو سال در مشهد اقامت کردم و حدود 15 سال در مازندران، یعنی در شهرهای گرگان، آمل و گنبدکاووس به سر بردهام. سال ششم ریاضی، یعنی سال آخر دبیرستان را در تهران گذراندم و از دبیرستان امیرکبیر فارغالتحصیل شدم. در سال 1343 وارد دانشکده افسری شدم.»
علی در سال 1346 با درجه ستواندومی در رسته توپخانه از آن دانشکده فارغالتحصیل شد و در طول سالهای تحصیل به جدیت در درس و پایبندی به مذهب شهرت داشت. او دورههای چتربازی و رنجر را نیز با رتبه یکم بین همدورههای خود گذراند.
افتخار در دوره تخصصی در آمریکا
«پس از طی یک سال دوره مقدماتی رسته توپخانه، به لشکر 2 تبریز رفتم. در سال 1348 مأموریت استقرار در مرزهای غرب کشور قصرشیرین به لشکر 2 تبریز داده شد. بنده به عنوان افسر دیدهبان توپخانه و معاون آتشبار، حدود یک سال در این مأموریت به سر بردم. لشکر تبریز در سال 1349 منحل شد و گردان ما که گردان 302 توپخانه بود به توپخانه لشکری لشکر 81 زرهی کرمانشاه انتقال یافت و من فرمانده آتشبار شدم.
بعد از یک بار جابجایی و انتصاب در فرماندهی آتشبار در گردان 316 توپخانه، برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران رفتم. سپس با پذیرفته شدن در کنکور اعزام به خارج در سال 1351 برای طی یک دوره تخصصی توپخانه تحت عنوان دوره هواسنجی بالستیک توپخانه به امریکا رفتم.»
وی در طول این دوره همچون یک مبلّغ مذهبی در جلسات بحث و مناظره امریکاییها شرکت و آنها را به اسلام دعوت میکرد. او در بین تمام دانشجویان خارجی و امریکایی رتبه یکم دوره را کسب کرد.
همگام با حرکت انقلاب اسلامی
او با ورود به اصفهان و قرار گرفتن در متن مردم متعهد و انقلابی این دیار شهیدپرور در طی حدود پنج سال قبل از به ثمر رسیدن انقلاب، با فعالیتهای مذهبی و انقلابی مخفی، خود را برای ورود به فضای نورانی انقلاب اسلامی آماده کرد و در پاییز سال 1357، همگام با اوج نهضت انقلاب اسلامی فعالیت انقلابی خود را در پادگانهای اصفهان و سایر یگانها همراه با دوستان انقلابی خود در ارتش گسترش داد و سرانجام در روز 19 بهمن 1357 به دلیل فعالیتهای انقلابی بازداشت انفرادی شد که در بامداد 22 بهمن با پیروزی عظیم انقلاب اسلامی از بازداشت خارج شد و با درجه سروانی به خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد شد و در سازماندهی نیروهای مؤمن و انقلابی ارتش نقش مؤثری ایفا کرد.
ورود به کردستان
«با آغاز توطئه سنگین ضدانقلاب در کردستان، بعد از فاجعه شهادت 52 نفر از پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان در جاده سردشت بانه در استان کردستان، همراه با همرزم عزیزم سردار سرلشکر پاسدار سید یحیی صفوی و در معیّت سردار سلحشور اسلام شهید دکتر مصطفی چمران، وارد کردستان و شهر سردشت شدم. با بررسیها و تجربههایی که طی 17 روز در شهر سردشت به عمل آمد، در فروردین سال 1359 موفق به ارائه طرحی شدم که با راهنمایی شهید فلاحی مورد تصویب رئیس جمهور وقت قرار گرفت و در اجرای آن تقریباً به صورت رسمی در درجه سرگردی مأموریت مقابله با ضدانقلاب را در شهر سنندج دریافت کردم.»
«به همت رزمندگان اسلام اعم از ایثارگران ارتش (لشکر 28 پیاده، تی پ55 هوابرد، تی پ3 لشکر 16 زرهی) برادران سپاه، نیروهای مردمی و پیشمرگان کرد مسلمان، شهر سنندج از ضدانقلاب بازپس گرفته شد، محاصره پادگان سنندج شکست و با تشکیل قرارگاه مشترک ارتش و سپاه و فراخوان افسران متخصص، مجرب و داوطلب و فعال کردن این قرارگاه در کمتر از سه ماه شهرهای دیگر شامل دیواندره، مریوان، سقز و بانه نیز آزاد شد.
بنده به عنوان هماهنگکننده رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی عملیات پاکسازی انجام وظیفه میکردم. به منظور پاکسازی کامل منطقه از وجود ضدانقلاب با ترفیع موقت دو درجه به درجه سرهنگی ارتقا یافتم و به فرماندهی عملیات غرب کشور منصوب شدم و با در کنترل قرار گرفتن لشکرهای 28 کردستان، لشکر 64 ارومیه، 81 زرهی، بخشی از لشکر 16 زرهی، تی پ 23 نیروهای مخصوص، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای انتظامی به این مأموریت پرداختم.»
عزل از فرماندهی غرب کشور / آموزش پاسداران
«به موجب سعایتهایی که علیه اینجانب و قرارگاه عملیاتی غرب کشور انجام گرفت، به دستور رئیس جمهور وقت حیطه فرماندهی من به کردستان محدود شد. سپس از مسئولیت خود عزل شدم. در ضمن به درجه قبلی، یعنی سرگردی تنزل یافتم. در همین اوان بود که جنگ تحمیلی نیز آغاز شد.»
شهید صیاد شیرازی بعد از برکناری از مسئولیت و در دوران فترت خدمتی، حدود هفت ماه به صورت افتخاری در ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و در معاونت طرح و عملیات آن ارگان انجام وظیفه میکرد و در طول این مدت واحد طرح و عملیات سپاه را به صورت کلاسیک راهاندازی کرد. با هماهنگی و همکاری شهید یوسف کلاهدوز قائم مقام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دورهای یک ماهه، از صبح تا غروب برای تعداد 30 تا 40 نفر از برادران سپاه تشکیل شد.
به کمک چند استاد ارتشی که خود سرپرستی آنها را به عهده گرفته بود، دروس مختلفی را در مورد عملیات به صورت تئوری تدریس کردند. سپس او در راستای تشکیل این کلاس، به منطقه جنوب حرکت کرد و با آشنا کردن برادران سپاه با عملیات کلاسیک، وحدت اصولی و منطقی را بین ارتش و سپاه در عملیات ثامنالائمه (ع) زمینهسازی کرد. در این مدت نیز بنیصدر پا به فرار گذاشت و شهید والامقام آقای رجایی عهدهدار مقام ریاست جمهوری شد.
نمایندگی رهبر کبیر انقلاب در شورای عالی دفاع
شهید سپهبد علی صیادشیرازی پس از مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی ارتش، بدون وقفه، از شهریورماه سال 1365 بنا به امر امام راحل به نمایندگی معظمله در شورای عالی دفاع منصوب شد که تا پایان جنگ این مأموریت ادامه یافت. او به پاس قدردانی از رشادتها وفداکاریهایی که در صحنههای نبرد داشت، به دریافت دو نشان فتح درجه یک از دست مبارک مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا، حضرت آیتالله خامنهای، نائل شد.
نقش سرنوشتساز شهید صیاد شیرازی در عملیات مرصاد
در روز دوشنبه سوم مرداد 1367، منافقین در محور قصرشیرین کرمانشاه در یک ستون منظم و منسجم حمله خود را برای تصرف کرند و اسلامآباد و سپس حرکت به سوی کرمانشاه آغاز کردند. شهید سپهبد علی صیادشیرازی که در آن زمان مسئولیت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را به عهده داشت، به درخواست تیمسار دریادار علی شمخانی، معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا، به کرمانشاه رفت و با یک فروند بالگرد 214 که دو فروند بالگرد هجومی کبرا آن را اسکورت میکردند، برای شناسایی دشمن روی محور کرمانشاه قصرشیرین پرواز کرد.
او در خاطرات خود در این مورد میگوید: «به گردنه چارزبر (تنگه مرصاد) که رسیدیم، دیدم خاکریزی در جاده زده شده بود که یک طرف آن نیروهای مردمی اندکی، دلیرانه مقاومت میکردند و در طرف دیگر تانک پشت سر تانک به طول 3 تا 4 کیلومتر صف کشیده بود و دختران و پسرانی که به فارسی تکلم میکردند، در تانکها مستقر بودند. بلاشک دانستم که منافقین هستند. برابر طرحی که خلبانها را توجیه کردم، آنچنان به جان اینها افتادند که دمار از روزگارشان درآوردند. متعاقب آن، بالگردهای هجومی دیگری را که خبر کرده بودیم از راه سررسیدند و با یگانهای زمینی کوچک و بزرگی که از ارتش، سپاه و مردم جمع و جور کردیم، در قالب یک طرح هماهنگشده به منافقین حمله برده و فوجفوج آنها را به درک واصل کردند.»