بعضی از دانسته های ما درباره ی مغز انسان بیشتر بر اساس باورهای رایج هستند تا حقایقی که پایه و اساس علمی دارند. در حقیقت، مغز انسان هنوز بسیار اسرارآمیز است و علم کماکان چیزهای زیادی را در مورد آن نمی داند. با این حال، دانشمندان در مورد بعضی از باورهای اشتباهی که درباره ی مغز انسان وجود دارد روشنگری کرده اند و شناخت بیشتری از مغزمان به ما داده اند.
ما هم در این مطلب می خواهیم به تعدادی از این باورهای رایج اما غلط درباره ی مغز انسان بپردازیم و ببینیم این باورها چرا غلط هستند.
1- ما فقط از 10 درصد مغزمان استفاده می کنیم
قبلاً این تصور وجود داشت که انسان ها فقط از 1/10 درصد از توده ی مغزشان می توانند استفاده کنند. این باور به خاطر سوء برداشت اشتباهی به وجود آمد که از تحقیقی مربوط به اوایل قرن بیستم شده بود. این تحقیق نشان داده بود در هر بازه ی زمانی مشخصی فقط 10 درصد از نورون های مغز فعال هستند.
با این حال، به گفته ی عصب شناسان، ما دائماً از بخش های مختلف کل مغزمان استفاده می کنیم. به ادعای آن ها، برای انجام هر فعالیتی، از ریختن یک لیوان چایی گرفته تا گرفتن تصمیم، نورون های مختلفی در مغز باید به طور همزمان فعال باشند، چون در این راه از توانایی های مختلفی استفاده می شود.
2- هر چه مغز بزرگ تر باشد، هوش فرد بیشتر است
این باور وجود دارد که اندازه ی اندام های بدن روی کیفیت عملکرد آن ها تأثیر می گذارد، و گرچه در خصوص مغز اثبات شده اندازه ی این اندام، سطح توانایی های ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهد اما حقیقت آن است که اندازه ی مغز فقط به میزان حدوداً 2 درصد در توانایی های ذهنی تفاوت ایجاد می کند.
طبق تحقیقات، همین میزان تفاوت هم آنقدر چشمگیر نیست که بتوان ادعا کرد مغز بزرگ تر به معنای هوش بیشتر است. پس این باور هم رد است.
3- گوش دادن به موسیقی کلاسیک هوش را بیشتر می کند
در اوایل دهه ی 1990، تحقیقی صورت گرفت که در آن حدود 30 دانش آموز بعد از شنیدن قطعات موتزارت، آهنگساز مشهور، ظرف چند دقیقه توانایی تمرکز آن ها بیشتر شده بود. این مسأله باعث به وجود آمدن افسانه ی «اثر موتزارت» شد که بر اساس آن گوش دادن به قطعات این آهنگساز می تواند باعث افزایش هوش کودکان یا نوزادان می شود.
در این تحقیق که در سال 1993 صورت گرفته بود، از دانش آموزان کوچک سال خواسته شده بود کار مشخصی را انجام دهند. آن هایی که قبل از انجام آن کار به قطعات موتزات گوش داده بودند عملکرد بهتری داشتند، اما این تأثیر بیشتر از چند از دقیقه دوام نیاورده و آن ها را باهوش تر نکرده بود. در سال 2003 تحقیقی انجام شد که بیان کرد در خصوص استفاده از توانایی های روانی حرکتی و تشخیص اعداد، عملکرد کودکانی که با موسیقی آموزش دیده بودند، بهتر از آن هایی نبود که به صورت تصویری آموزش دیده بودند.
4- ما یک نیمکره ی مسلط داریم
داشتن یک دست مسلط که از توانایی حرکتی بهتری در مقایسه با دیگری برخوردار است باعث به وجود آمدن این باور رایج شده که فقط یک بخش از مغز ما فعال است. به علاوه، علم به اینکه نیمکره ی چپ مغز به منطق و زبان مربوط می شود و نیمکره ی راست آن به خلاقیت و شهود، به این طرز فکر که مغز ما عملکرد نامتقارنی دارد دامن زده.
در واقع هیچ مدارک و شواهد علمی ای که قطبی بودن مغز را ثابت کند وجود ندارد، چون چپ دست ها می توانند توانایی های منطقی بسیار خوبی داشته باشند و افراد راست دست هم می توانند از توانایی های خلاقانه ی بسیار خوبی برخوردار باشند. داشتن یک دست مسلط تا حدودی زیادی به ژنتیک مربوط می شود، مثل رنگ موهایمان که با آن متولد می شویم، که این مسأله هیچ ارتباطی به اینکه مغز ما در کدام توانایی ها قوی تر است ندارد.
5- همه ی توانایی های ما با بالا رفتن سن از بین می روند
بسیاری تصور می کنند با بالا رفتن سن، توانایی های شناختی ما هم مانند دیگر اندام های بدن مان تحلیل می روند. حقیقت آن است که همه ی افراد در یک سن مشخص و یکسان به نهایت توانایی شناختی شان دست پیدا نمی کنند. تحقیقی در سال 2015 نشان داد بعضی از افراد شرکت کننده در پژوهش در دهه ی 30 زندگی خود به نقطه ی اوج توانایی شان رسیده بودند و برخی دیگر در دهه ی 40 زندگی شان.
با این حال، گرچه ممکن است تصور کنیم که از آن به بعد همه چیز در مسیر سراشیبی قرار خواهد گرفت، اما تحقیقات غلط بودن این باور را ثابت کرده، چون با آنکه حافظه ی کوتاه مدت افت پیدا کرده و سرعت پردازش اطلاعات کاهش پیدا می کند، اما در عین حال توانایی های زبانی، فنی و حافظه ی بلند مدت با رشد رو به رو خواهند بود.
6- یک جنس باهوش تر از دیگری است
گرچه زنان و مردان تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند، اما به طور قطع یکی از این تفاوت ها میزان هوش آن ها نیست. تحقیقی در دانشگاه آریزونای آمریکا صورت گرفت که در آن خود ادراکی دانشجویان در خصوص توانایی شان مورد بررسی قرار گرفت.
هیچ تفاوت چشمگیری میان هوش زنان و مردان وجود نداشت در حالی که نمرات درسی آن ها عکس این موضوع را نشان می داد. در این تحقیق معلوم شد مردان از احساس اعتماد به نفس بیشتری در خصوص توانایی هایشان برخوردار بودند اما زنان بیشتر به هوش خود شک داشته و اعتماد به نفس کمتری داشتند، مسأله ای که نشان می دهد نه جنسیت، بلکه خود ادراکی ما است که روی عملکرد ما تأثیر می گذارد.
7- بازی های فکری هوش را بیشتر می کنند
یک باور رایج اما غلط دیگر در مورد مغز این است که اگر ذهن خود را با انجام بازی های فکری، ویدئویی، جدول و فعالیت هایی از این دست ورزش دهیم، هوش ما افزایش پیدا می کند، در حالی که تأثیر این فعالیت ها در جلوگیری از بیماری های مغزی و زوال نورونی به اثبات رسیده نه در افزایش هوش.
دانشمندان با کمک کامپیوتر دست به تحقیقی بر روی بیش از 11 هزار نفر زدند که به صورت هفتگی تمرینات ذهنی انجام می دادند. این تحقیق نشان داد گرچه بعضی توانایی های افراد شرکت کننده از کسانی که این تمرینات را نداشتند بیشتر شده بود، اما توانایی شناختی آن ها هیچ تغییری نکرده بود.
8- فرزندان اول خانواده باهوش تر از خواهر و برادرهایشان هستند
استناد به یک ایده ی هنوز اثبات نشده در مورد اینکه فرزندان اول خانواده باهوش تر از فرزندان بعدی آن هستند سبب شده این باور اشتباه به وجود آید که فرزندان بزرگ خانواده «باهوش تر» هستند. با این حال، تحقیقی در سال 2007 به منظور بررسی صحت این ادعا انجام شد.
گرچه در هوش فرزندان یک خانواده تفاوت هایی وجود دارد اما این تفاوت ها هیچ ارتباطی به ترتیب تولد آن ها ندارد. در عوض، این شرایط دوران بارداری و عوامل روانی مرتبط با رابطه ی افراد با والدین شان قبل و بعد از تولد است که بر هوش آن ها تأثیر می گذارد.
9- وقتی تحت فشار هستیم بهتر کار می کنیم
فشار رسیدن به موعد مقرر انجام یک کار برای مدرسه، دانشگاه یا سرکار می تواند اضطراب آور باشد و گاهی همین احساس است که به ما کمک می کند به روش هایی کار خود را پیش ببریم که اگر این فشار وجود نداشت شاید به ذهن مان خطور نمی کردند. اما این بدان معنی نیست که ما اینگونه بهتر کار می کنیم.
در حقیقت، اضطراب ما را در یک وضعیت هوشیاری قرار می دهد که گاهی باعث شکوفایی توانایی های بزرگ ما می شود. با این حال، اگر خود را دائماً تحت فشار قرار دهید، این مسأله در دراز مدت با فرسایش ارتباطات عصبی می تواند صدمات قابل توجهی به مغز ما وارد کند. این چیزی است که تحقیقات به ما می گوید.
10- کلسترول برای مغز ضرر دارد
درست است که تحقیقات از وجود ارتباط میان بالا بودن سطح کلسترول خون و وقوع سکته مغزی حکایت دارد، اما این یک باور غلط است که کلسترول برای مغز به کلی مضر است. به علاوه، ماده ی کلسترول برای عملکرد مغز ضروری است اما عدم مصرف آن می تواند تصمیم خوبی باشد.
به گفته ی دانشمندان دانشگاه هارواردِ آمریکا، کلسترول برای مغز ضروری است، چون 25 درصد از کل کلسترول بدن در این اندام حیاتی قرار دارد، مسأله ای که در عملکرد آن نقش دارد. بدن ما این توانایی را دارد که خود، این ماده را تولید کند، بنابراین ما نیازی به مصرف آن از طریق منابع خارجی نداریم. کبد و مغز قادر به تولید ماده ی کلسترول هستند که در میزان مناسب، برای سلامت هورمونی ما هم ضروری است.
بیشتر بخوانید:
21 حقیقت جالب و باورنکردنی در مورد مغز انسان که شما را شگفت زده می کنند
مغز انسان یک کلید حذف دارد؛ چطور می توان از آن استفاده کرد؟
وقتی گول ذهنمان را می خوریم! 7 روشی که مغز برای فریب دادن ما به کار می گیرد
چرا گاهی اوقات مغزمان قفل می کند؟ با پدیده «مه آلودگی مغز» آشنا شوید
خوب بخوابید؛ کمخوابی یا بیخوابی شما باعث خودخوری مغزتان میشود!