دختری جوان که از طریق اینستاگرام با مردی متأهل آشنا شده و مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود، با شکایت به دادگاه درخواست کمک کرد. مدتی قبل دختری به مأموران پلیس گزارش داد از سوی مردی جوان مورد سوءاستفاده قرار گرفته و تعرض به او منجر به بارداری و سقط جنین شده است. این دختر خواستار مجازات متهم شد. با توجه به اینکه او ادعای تجاوز را مطرح کرده بود، پرونده به طور مستقیم به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
شاکی در روز مقرر در دادگاه حاضر شد و در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: مدتی قبل من از طریق اینستاگرام با مرد جوانی آشنا شدم؛ او بسیار جذاب و خوشتیپ بود و مدعی شد مهندس است و در یک شرکت بزرگ کار میکند و زندگی خوبی دارد؛ همچنین مدعی شد عاشق من شده است و میخواهد با من ازدواج کند. از آنجایی که گفته بود مجرد است و میخواهد با من ازدواج کند، قبول کردم با او چندباری بیرون بروم.
او جوان جذابی بود. همه کارهایی که در فیلمها میدیدم یک مرد برای یک زن که عاشقش است انجام میدهد، او در واقعیت برای من انجام میداد. او من را به رستوران میبرد و مدام در تفریح و گردش بودیم و برایم هدیه میخرید.
هربار که همدیگر را میدیدیم، او به من میگفت: عاشق من شده است و به زودی به خواستگاریام میآید؛ حتی وقت هم تعیین کرد که پدر و مادرش برای صحبت با پدر و مادر من بیایند. وقتی اعتمادم را جلب کرد از من خواست به خانهشان بروم؛ او گفت: میخواهد من را با پدر و مادرش آشنا کند. من هم قبول کردم.
دختر جوان ادامه داد: وقتی وارد خانه شدم، دیدم کسی غیر از آن مرد در منزل نیست. خیلی تعجب کردم گفت: نگران نباش به زودی میآیند. من هم منتظر بودم که پدر و مادر همسر آیندهام را ببینم که یکباره به سمت من حمله کرد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.
من خیلی تلاش کردم از دست او فرار کنم، اما موفق نشدم. او سعی کرد من را آرام کند و گفت: به زودی با من ازدواج میکند. وقتی من از خانه بیرون رفتم هرچه تماس گرفتم، تلفنش را جواب نداد. از طریق نشانههایی که از او داشتم، توانستم پیدایش کنم و آن زمان بود که فهمیدم متأهل است و حتی یک فرزند هم دارد.
دختر جوان که به شدت تحت تأثیر حادثه قرار گرفته بود، گفت: من از این اتفاق خیلی ناراحت بودم و نمیدانستم دقیقا باید چه کنم. او خواست که ارتباطمان را قطع کنیم، اما همان موقع فهمیدم باردار هستم. موضوع را به او گفتم و این بار به من وعده داد اگر بچه را سقط کنم با من ازدواج میکند.
من مستأصل بودم و نمیدانستم باید چه کنم. او به زور من را وادار کرد بچه را سقط کنم و من را به یک ماما معرفی کرد و حتی حاضر نشد خودش هم بیاید و من را به تنهایی به آنجا فرستاد و ماما هم بچه را سقط کرد. از آن روز به بعد من به لحاظ روانی خیلی تحت فشار هستم.
مرد جوان من را تنها گذاشته؛ او همسرش را طلاق نداده و خودش زندگی خوبی دارد، اما من تحت تأثیر کارهایی که او کرده است بدبختی میکشم و حالم خیلی خراب است.
وقتی مرد جوان احضار شد، ادعا کرد تجاوزی در کار نبوده است. او گفت: من به هیچکس تجاوز نکردم. قبول دارم با دختر جوان رابطه داشتم، اما رابطه ما کاملا آگاهانه و با خواسته دختر جوان بود و این ادعا که میگوید من به زور به او تجاوز کردم، دروغ است.
من از همان ابتدا هم واقعیت را به او گفته بودم و میدانست که متأهل هستم. البته قبول دارم اشتباه کردم. من به خاطر مشکلاتی که با همسرم داشتم مدتی بود که با او رابطهای نداشتم و اشتباه خودم را قبول دارم، اما به خاطر پسرمان با همسرم آشتی کردم و زندگی ما دوباره شروع شد.
اما این دختر برای اینکه میخواهد به زور با من ازدواج کند، چنین ادعایی را مطرح میکند؛ ضمن اینکه من ماما معرفی نکردم و اگر سقط جنین هم اتفاق افتاده، دختر جوان خودش این کار را کرده است.
با توجه به ادعای این مرد، قضات از دختر جوان خواستند اگر مدارکی دارد که نشان میدهد سقط جنین کرده است، ارائه دهد. دختر جوان با ارائه پرونده پزشکیاش به دادگاه گفت: من ضربه شدیدی خوردم و به لحاظ روحی و جسمی به شدت تحت فشار هستم.
آبرویم جلوی خانوادهام رفته و حالا همه میدانند چه اتفاقی برایم افتاده است. آیندهام تباه شده و دیگر نمیتوانم برای خودم خانوادهای درست کنم. خیلی ناامید هستم و از قضات درخواست دارم به من کمک کنند و مرد جوان را که اینطور زندگیام را تباه کرده است، مجازات کنند.
هیئت قضات شعبه 12 که رسیدگی به این پرونده را برعهده دارند زن ماما را احضار کردند تا او درباره سقط جنین و ادعای دختر جوان توضیح دهد. رسیدگی به این پرونده به بعد از حضور زن ماما موکول شد.