سرویس خواندنی فردا: شاید این روزها افراد بسیاری به دلیل قرنطینه اجباری در منزلشان مدام به این فکر باشند کی این دوران سخت سپری میشود و زندگی به حالت قبل خود باز میگردد اما در این میان افرادی کمی از ماندن در منزل، یکجا نشینی و سکوت لذت میبرند آنها همان افرادی هستند که بیشتر اطرافیانشان آنان را افسرده خطاب میکنند.اما آیا به راستی این قرنطینه اجباری باعث این اختلال شده است یا نه دلایل دیگری دارد؟ اصلا این افراد همانطور که دیگران میگویند افسرده هستند؟ علائم بیماری افسردگی چیست؟
افسردگی مرضی به قدری شایع است که به سرماخوردگی روانپزشکی لقب گرفته است. از شویی به دلیل اینکه تقریباً دو سوم بیماران افسرده به خودکشی میاندیشند و 10 تا 15 درصد آنها از این طریق به زندگی خود خاتمه میدهند، اهمیت توجه به افسردگی به عنوان یکی از اختلالات مهم روانشناختی آشکار میشود.
45 سال قبل از میلاد، بقراط آن را ملانکولی تعریف کرده است. برخی افسردگی را یک واکنش طبیعی در قبال زندگی میدانند و برخی آن را یک بیماری قلمداد میکنند. مفهوم افسردگی طیف وسیعی از احساس نرمال خلق غمگین که هر شخصی ممکن است داشته باشد تا افسردگی شدیدی که تشخیص اختلال را به خود میگیرد را شامل میشود. وقتی کسی دچار افسردگی مرضی میشود، احساس غمگینی میکند و اغلب به گریه میافتد. احساس گناه عذابش میدهد و معتقد میشود که در حق دیگران کوتاهی میکند. بیش از حد معمول تحریک پذیر میشود و احساس اضطراب و تنش میکند. وقتی افسردگی به شدیدترین سطح خود برسد ممکن است توانایی واکنش هیجانی را از دست بدهد و به اینجا برسد که احساس خوب و بد تفاوتی برایش نداشته باشد. لذت بردن از زندگی و علاقهمند شدن به انجام کارهای روزمره، برای این عده دشوار میگردد. اشتغال ذهنیشان این است که حالشان چقدر بد است و با چه مشکلات به ظاهر غیرقابل حلی، روبرو گشتهاند.
افسردگی چنان شایع است که بسیاری از افراد نامی در طول زندگی خود از آن رنج میبردند. در اوایل قرن نوزدهم فیلیپ پنیل گزارشی جالب از افسردگی به رشته تحریر درآورد که نام امپراطور رم تیبریوس و پادشاه فرانسه(لوئی یازدهم) در آن منعکس گردیده بود. آبراهام لینکن در یکی از حملههای عودکننده افسردگی خود چنین نوشت: «اگر آنچه من احساس میکنم به طور مساوی توزیع میشد، هیچ چهره شادی روی زمین وجود نداشت». همچنین وینستون چرچیل درباره جدالهایش با آنچه وی، «سگ های دیوانه افسردگی» نامیده، صحبت کرده است. گرچه قرنها است که این اختلال توسط دانشمندان مورد توجه دقیق و امعان نظر واقع شده است، ولی هنوز این افراطهای ناتوان کننده خلقی به صورت یک راز باقی مانده است.
البته لازم است بدانید که اختلال افسردگی عمده اختلالی است شایع با میزان شیوع حدود 15 درصد برای طول عمر. در زن ها میزان این شیوع حدود 10 تا 25 درصد و در مردها 5 تا 12 درصد است. میزان بروز اختلال افسردگی در بین بیماران پزشکان عمومی به 10 درصد و در بیماران داخلی بستری به 15 درصد نزدیک میشود. تقریبا دو سوم بیماران افسرده به خودکشی می اندیشند و 10 تا 15 درصد آنها به زندگی خود خاتمه می دهند. 97 درصد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی عمده از کاهش انرژی، 80 درصد از اختلال خواب، 90 درصد از اضطراب، 50 درصد از تغییرات شبانه روزی در علائم، 84 درصد از ناتوانی برای تمرکز و 67 درصد از دشواری در تفکر شکایت دارند.
اما ملاکهای تشخیص این اختلال شامل موارد زیر است:
- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
- کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
- کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
- افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیتهای ذهنی.
- خستگی یا کاهش انرژی.
- احساس بی ارزشی یا گناهکار بودن.
- کاهش توان اندیشیدن یا تمرکز ذهن و تصمیم گیری.
- اندیشیدن به مرگ (نه ترسیدن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن، یا اقدام به خودکشی با طرحی از پیش ریخته.
داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی کبیر کافی است. ولی علامات مرضی یک و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمیتواند واکنش معمولی مرگ یک عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.
لازم است در صورت بروز علائم بالا اطرافیان باید سعی کنند میزان توجه به این افراد را افزایش داده و تاکید بسیاری به خوراک و خواب آنان داشته باشند. این افراد باید روزانه چند ساعتی را در بیرون از منزل و خلوت خود باشند بهترین کار این است که این افراد را دعوت به همنشینی با دیگران و داشتن ارتباط کلامی با دیگران کنید یا گوش فرادادن به موسیقی میتواند در بهبودی این افراد حائز اهمیت باشد.