به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، وارد ایستگاه تئاتر شهر, یکی از پرترددترین ایستگاههای مترو در پایتخت شدم که با توقف و باز شدن درب مترو در جایگاه، خیل تقریبا عظیمی از مسافران به طرز عجیبی برای پیدا کردن فضایی برای نشستن یا ایستادن هجوم آوردند؛ به طوری که رفته رفته با توقف مترو در هر یک از ایستگاهها جای سوزن انداختن نبود.
این تنها یکی از تصاویر صبح روز بیست و سوم فروردین در پایتخت بود که اگرچه اغلب شهروندان در ناوگان حمل و نقل عمومی سعی کردند از ماسک و دستکش به منظور رعایت اصول بهداشتی استفاده کنند، اما وجود حجم بالایی از مسافران، آن هم در نخستین روز شروع کاری سازمانها و ارگانها که بختک کرونا هنوز در جامعه جولان میداد، این نگرانی را بیش از پیش پررنگ کرد که با ادامه این وضع، قطعا شرایط جامعه مخاطره آمیزتر خواهد شد و در آن روز، زمانی این نگرانیها بیشتر و رسانهایتر شد که تصاویر و ویدیوهای تراکم زیاد جمعیتی در ناوگانهای حمل و نقل عمومی و قفل بودن برخی از بزرگراهها در فضای مجازی دست به دست میچرخید.
در نیمههای دوم فروردین ماه بود که زمزمههای اجرای مرحله دوم فاصله گذاری اجتماعی و آغاز فعالیتهای سازمانها و ارگانها با تصویب قانون حضور دو سوم کارمندان در محیط کار و همچنین اصناف کم خطر به گوش رسید.
پس از آن در تاریخ 23 فروردین ماه، این طرح اجرایی شد؛ به طوری که تمام سازمانها و مشاغل کم خطر و مورد تأیید در تمامی استانها و صرفا سازمانهای دولتی و بخشی از شرکتهای خصوصی در پایتخت آغاز به کار کردند و بر اساس این طرح، تصویب شد که صاحبان مشاغل کم خطر در تهران از روز 30 فروردین مجاز هستند که کرکرههای مغازههای خود را بالا ببرند و مثل گذشته به کسب و کار خود بپردازند.
البته نکته حائز اهمیت این است که تمامی این موارد, مشروط بر رعایت موازین و اصول بهداشتی وضع شده از سوی ستاد مقابله با کروناست. با این وجود، علیرغم اینکه مسئولان شهری در رسانههای مختلف سعی در تبلیغ اجرای فاصله گذاری هوشمند، افزایش ناوگان اتوبوسرانی و آموزش و رعایت شیوه نامههای بهداشتی کردند، امّا کافی است در این روزها از مسیر مترو راهی یکی از ایستگاههای اتوبوسهای تندروی پرتردد پایتخت شوی؛ اتوبوسهایی که به گفته مسئولان ذیربط، هر یک از آنها حجم کمی از مسافران را جا به جا میکنند و برای آنها تمهیدات خاصی در نظر گرفته شده است که از آن جمله میتوان به نشانه گذاری با علامتهای ضربدر زرد رنگ روی برخی از صندلیهای اتوبوسهای تندرو به منظور فاصله گذاری اجتماعی اشاره کرد.
امّا واقعیت امر این است که همه این تصاویر در نگاه اوّل مفید و زیبا هستند، امّا در عمل که به آن توجه میکنی متوجه میشوی که خبری از آن سناریوی به ظاهر بهداشتی برای مقابله با این ویروسی که زمان و مکان نمیشناسد، نیست. به طور مثال؛ در هر یک از ایستگاههای اتوبوسهای تندرو، بار ترافیکی افراد به ویژه آقایان به حدی سنگین است که فقط به دنبال سوار شدن در اتوبوس هستند و علیرغم اینکه در بدو ورود سعی در رعایت فاصله اجتماعی میکنند، امّا خستگی کار و طولانی بودن مسیرهای رسیدن به مقصد به حدی است که این فاصلهها را میشکند تا جایی که اغلب افراد نه تنها به راحتی روی صندلیهای نشانه گذاری شده مینشینند، بلکه درب ورودی اتوبوسهای تندرو نیز شاهد افرادی است که به فاصلههای بسیار کمی از یکدیگر ایستاده و میلههای اتوبوس را محکم چسبیدهاند و در این میان نه راننده و نه مسافران دیگر، هیچ گونه واکنش اعتراض آمیزی به این موضوع نشان نمیدهند و واقعیت امر هم این است که حق با مسافران است، چرا که نداشتن خودرو شخصی و اجبار در استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی و انتظار و تردد در مسیرهای طولانی برای رسیدن به مقصد، آنها را مجبور به انجام این کار میکند، چرا که با وجود حذف اجرای طرح ترافیک در کلانشهرها به منظور استفاده بیشتر شهروندان از خودروهای شخصی خود و تسهیل در عبور و مرور برای کاهش شیوع کرونا، باید واقع بینانه به این مسئله توجه کرد که آیا همه افراد توان خرید اتومبیل در چنین شرایطی که بحران اقتصادی گریبان جامعه را گرفته است، دارند؟!
نداشتن اتومبیل و عدم توان خرید آن، حکایت غریب این روزهای اغلب شهروندان به ویژه جوانانی است که در غبار بحرانهای اقتصادی جامعه همچنان ایستاده و تلاش میکنند تا شاید با اندک درآمدشان، زندگی خود را سرِ پا نگه دارند، اما درد این زخم زمانی بیشتر میشود که تمامی آنها در پاسخ به پرسش " آیا توان خرید اتومبیل را دارند ؟! " گفتند: خریدن خودرو در این شرایط، رویای صادقهای بیش نیست.
حامد یکی از کارمندان جوانی است که در این خصوص گفت: "قبلِ کرونا، فاتحه ماشین خریدنو خوندیمو حلواشم خوردیم. آخه منِ کارمندِ ساده خیلی هنر کنم پول کرایه رفت و آمدمو در بیارم، چه برسه به اینکه بخوام ماشین بخرم. الان قیمت پرایدی که هیشکی نگاش نمیکرد داره سه رقمی میشه. من چطور میتونم با حقوقی که به دو تومن نمیرسه یه پراید حتی مدل پایین بخرم؟! به خاطر همین مجبورم هر روز توی این وضعیت با اتوبوس و مترو برم وُ بیام. "
در سال 98، حداقل حقوق کارگران، یک میلیون و517 هزار تومان بوده است که این رقم با احتساب افزایش 21درصدی، در سال 99 به یک میلیون و 835 هزار و 500تومان افزایش یافت که تسهیلات و مزایایی چون بن خواروبار 400 هزار تومانی، حق مسکن 100 هزار تومانی و پایه سنوات 175 هزار تومانی نیز به آن اضافه شد که بر این مبنا، حقوق یک کارگر بدون فرزند با حداقل دستمزد در یک ماه 30 روزه، 2 میلیون و 335 هزار و 542 تومان و حقوق یک کارگر با یک فرزند با حداقل دستمزد در یک ماه 31روزه، 2 میلیون و 580 هزار و 150 تومان است.
حالا با یک نگاه اجمالی قصد داریم به این موضوع بپردازیم که با وجود افزایش 21 درصدی حقوق کارگران، یک کارگر جوان ساده بدون فرزند با حقوق یک میلیون و 835 هزار تومانی و با وجود داشتن مزایایی چون بن خواروبار 400 هزار تومانی و حق مسکن 100 هزار تومانی که حداقل دستمزد او در یک ماه را تشکیل میدهد در این آشفته بازار اقتصادی، توان مالی خرید کدام یک از خودروهای داخلی زیر را دارد؟! البته این محاسبه صرفا مشروط بر این است که بازار خودرو در تمامی این مدت ثابت بماند و هیچ گونه تغییری در بازار خودرو به وجود نیاید و در این میان، بنیه اقتصادی این فرد هم به گونهای باشد که توان پس انداز داشته باشد.
نرخ جدید خودروهای داخلی در سال 99
نام خودرو |
قیمت(تومان) |
پراید 111
|
68 میلیون تومان
|
پراید 151 (وانت)
|
70 میلیون تومان
|
تیبا |
76 میلیون تومان
|
تیبا 2
|
87 میلیون تومان
|
ساینا |
83 میلیون تومان
|
کوییک دنده ای |
94 میلیون تومان
|
پژو 206 ساده
|
126 میلیون تومان
|
پژو 206 تیپ 5 مدل 99
|
142 میلیون تومان
|
پژو 207 دندهای
|
165 میلیون تومان
|
اگر یک کارگر جوان با حداقل حقوق و دو بن خواروبار و مسکن مصوب شده, قصد خریدن یک دستگاه پراید 111 صفر را که در بازار فعلی به قیمت 68 میلیون تومان خرید و فروش میشود، داشته باشد در صورتی که حقوق 2 میلیون و 335 هزار تومانی خود را به طور کامل پس انداز کند، میتواند در مدت 29ماه(2 سال و 5 ماه) صاحب این خودرو ملی شود که در حال حاضر ارزان ترین خودرو در بازار محسوب میشود. این در حالی است که اگر همین فرد، نیمی از این حقوق خود(یک میلیون و 167 هزار و 500 تومان) را در مدت زمان حدود 58 ماه(حدود 5 سال) پس انداز کند میتواند صاحب یک دستگاه پراید 111 صفر شود.
حالا فرض کنیم که این کارگر جوان بخواهد کل این حقوق 2 میلیون و 335 هزار تومانی خود را برای خرید یک دستگاه تیبا ساده صفر را که در حال حاضر با قیمت 76 میلیون تومان به فروش میرسد، پس انداز کند؛ او طی 33ماه(دو سال و نه ماه) میتواند صاحب این خودرو شود، امّا اگر همین فرد، نیمی از این مبلغ را در مدت 66 ماه(5 سال و شش ماه) و بدون هیچ گونه برداشتی پس انداز کند، میتواند به خرید این خودرو امیدوار باشد.
تیبا 2 که این روزها در بازار خودرو به قیمت 87 میلیون تومان خرید و فروش میشود صبوری هرچه بیشتر خریدارانی را میطلبد که قصد دارند با حقوق کارگری خود صاحب این خودرو شوند؛ به طوری که یک کارگر ساده جوان باید کل حقوق 2 میلیون و 335 هزار تومانی خود را در مدت زمان 38 ماه(سه سال و دو ماه) پس انداز کند، امّا اگر نیمی از این مبلغ را برای خرید این خودرو در نظر گیرد مدت زمانی که وسع مالی او اجازه خرید این خودرو را به او میدهد افزایش پیدا میکند تا جایی که ظرف 75ماه (پنج سال و سه ماه) میتواند یک تیبای تیپ 2 صفر زیر پای خود بگذارد.
ساینا، یکی از خودروهای ملی پر متقاضی این روزهاست که اگر همین کارگر ساده جوان بر مبنای حقوق و مزایایی چون بن خوار و بار و مسکن که جمع کل آن رقم 2 میلیون و 335 هزار تومان است، بخواهد صاحب یک ساینا صفر در مدت زمان کوتاهی شود که قیمت آن در بازار کنونی خودرو 83 میلیون تومان است باید مجموع این حقوق خود را در مدت زمان 36ماه(3سال) پس انداز کند. در حالی که با نصف این حقوق( یک میلیون و 167 هزار و 500 تومان) در مدت زمان 72ماه(حدود 6 سال) میتواند صاحب این خودروی ملی شود.
در این میان، حکایت بازار خودروهایی چون پژو 206 در دو نوع ساده و تیپ 5 مدل 99 فرق میکند، چرا که اگرچه بعد از خودروهای اشاره شده، در مقایسه با دیگر خودروهای بازار, قیمت نسبتا پایین تری دارند، اما در حال حاضر همین دو مدل با متوسط قیمت 150 میلیون تومان خرید و فروش میشوند؛ به طوری که اگر همین کارگر ساده جوان، علیرغم افزایش حداقل حقوقش و مزایای ذکر شده در سال 99 که مجموع آن به 3 میلیون تومان نمیرسد، بخواهد صرفا صاحب یک پژو 206 ساده شود که قیمت آن در بازار فعلی خودرو، 126 میلیون تومان است باید کل حقوق 2 میلیون و 335 هزار تومانی خود را در مدت زمان 54ماه(4سال و 6ماه) برای این منظور پس انداز کند، امّا اگر او بخواهد نیمی از این مبلغ را برای خرید یک پژو 206 ساده اختصاص دهد باید پس انداز 9 ساله خود را به طور کامل برای خرید این خودرو صرف کند.
حال اگر این کارگر جوان ساده بخواهد صاحب پژو 206 مدل بالاتر یعنی تیپ 5 شود که در حال حاضر قیمت آن 142 میلیون تومان است، این فرد در صورتی که کل حقوق 2 میلیون و 335 هزار تومانی خود را در مدت 61ماه (پنج سال و دو ماه) پس انداز کند میتواند امیدوار به خرید آن باشد اما اگر اقتضای مالی او به گونهای باشد که صرفا بتواند نیمی از حقوق اشاره شده را برای خرید این خودرو پس انداز کند، 61 ماه(پنج سال و دو ماه) به 122ماه(10 سال و دو ماه) افزایش پیدا میکند.
نکته حائز اهمیت در محاسبات فوق این است که ما صرفا حقوق یک کارگر جوان ساده که بدون فرزند و در شرایطی است که میتواند کل حقوق یا نیمی از آن را در تمامی مدتهای معین شده پس انداز کند و توانایی خرید هر یک از خودروهای مذکور را داشته باشد، بیان کردیم که این مهم نیز مستلزم روبرو نشدن بازار خودرو با حباب تورم است.
در صورتی که در هر یک از موارد اشاره شده از جمله شرایط اقتصادی فرد، نوع خودرو و مدل و همچنین بازار معاملات خودرو تغییراتی حاصل شود تمام معادلات وی بر هم میریزد، امّا در این میان، اگر فرد قصد خرید خودروهای مدل پایین تر را داشته و شرایط اقتصادی وی هم به گونهای باشد که توان پس انداز کل و یا نیمی از حقوق خود را داشته باشد میتواند امیدوار به خرید خودروهای مدل پایین تر با قیمتهای مناسب تر باشد.
اما اگر یک فرد متأهل که مجبور است تمامی بار سنگین هزینههای زندگی را به دوش بکشد و در خوش بینانه ترین حالت، در این مدت هم بازار با هیچ گونه تغییر فاحشی همچون نجومی شدن قیمتهای خودرو روبرو نشود باید حداقل چند سالی در آرزوی خرید حتی ارزان ترین خودروی ملی بماند.
گزارش از فاطمه میرزایی دخت