جوانی که دوستش را به قتل رساند و مدعی شد که از سوی او مورد تعرض قرار گرفته و مقتول فیلم تعرض را هم تهیه کرده بود، هرچند در دادگاه بدوی با ادعای مهدورالدمبودن از قصاص دور شد، اما دیوانعالی کشور با تأکید بر اینکه اختلاف مالی در میان بوده است، حکم را نقض کرد و خواستار بررسی مجدد پرونده شد.
متهم یک سال قبل در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و مدعی شد مقتول او را مورد تعرض قرار داده و به همین دلیل هم او دست به قتل زده و جسد مقتول را در نزدیکی فرودگاه امام به آتش کشیده است.
در جلسه اول رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه اولیایدم درخواست قصاص را مطرح کردند، متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: مدتها قبل زمانیکه من خیلی بچه بودم با مقتول آشنا و با او دوست شدم. ما در یک مدرسه درس میخواندیم.
یک روز متوجه شدم او به سؤالات امتحانی دسترسی دارد و اینطور شد که ارتباط ما با هم خیلی نزدیکتر شد. مدتی بعد که خیلی با هم رفیق شده بودیم، یک روز مرا به خانهشان دعوت کرد و یکی از عکسهای خصوصیام را به من نشان داد.
من اصلا نمیدانستم این عکس را چطور به دست آورده و خودم هم تا آن زمان عکس را ندیده بودم. وقتی مقتول عکس را به من نشان داد، گفت: باید از خواستهاش تمکین کنم و اگر این کار را نکنم، آبرویم را میبرد. من در عالم بچگی خیلی ترسیده بودم و قبول کردم. او از صحنه تعرض به من فیلم گرفت و گفت: فیلم را منتشر میکند.
من هم ناراحت شدم، ولی کاری از دستم برنمیآمد. آنقدر رفتارهایش با من بد بود که خسته شده بودم، اما از ترس آبرویم کاری نمیکردم تا اینکه مدتی قبل فهمیدم او برای خواهرم هم مزاحمت ایجاد کرده است. وقتی به سراغش رفتم و از او بازخواست کردم که چرا برای خانوادهام مزاحمت ایجاد میکند، دوباره به من تعرض کرد.
روز حادثه چندباری با من تماس گرفت. میدانستم خواستهاش چیست. تصمیم خودم را گرفته بودم، چون میدانستم او فقط من را قربانی نکرده است. جواب او را دادم، بعد با ماشین به دنبالش رفتم و با هم به سمت فرودگاه امام رفتیم. در راه به او گفتم دیگر به خواستههایش عمل نمیکنم.
او تهدید کرد فیلم را بین همه پخش میکند. من هم با ضربات چاقو او را کشتم. حالا هم کس دیگری هست که شهادت بدهد مقتول با ما چه میکرد.
متهم درباره مخفیکردن جسد گفت: همانموقع چالهای کندم و جسد را داخل آن انداختم و بعد هم بنزین روی آن ریختم، انگشتر و موبایلش را برداشتم تا همهچیز را سرقت نشان دهم و قصدم این نبود که سرقت کنم.
بعد از گفتههای متهم، شاهدی که به دادگاه معرفی شده بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: مقتول به من هم تعرض کرده بود. او هروقت که پسری خوشچهره میدید، او را با ترفندی سمت خود میکشید و مورد آزار قرار میداد و بعد هم تهدید میکرد اگر حرفی بزنند مسائل خصوصی آنها را منتشر میکند.
در این هنگام مادر مقتول مورد پرسش قرار گرفت. او گفت: من هیچکدام از حرفهایی را که این دو پسر زدند قبول ندارم. پسرم با دوستانش رابطه خوبی داشت و به آنها وابستگی شدیدی داشت. هربار با آنها قهر میکرد، از من میخواست واسطه شوم. بیشتر دوستانش را به خانه میآورد و من هم همیشه در خانه بودم.
اگر قرار بود اتفاقی بیفتد، قطعا در مقابل من میافتاد. اما من هرگز چنین چیزی ندیدم. پسرم بسیار فرد بااخلاقی بود. من تحمل این تهمتها را به بچهام ندارم.
بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او، قضات وارد شور شدند و متهم را به سه سال حبس و 33 ضربه شلاق و پرداخت دیه به جرم جنایت بر میت محکوم کردند. این حکم مورد اعتراض اولیایدم قرار گرفت و شعبه 4 دیوانعالی کشور بعد از بررسی، رأی صادره را نقض کرد.
دیوان با استناد به اینکه متهم و مقتول با هم اختلاف مالی داشتند، خواستار تحقیق دادگاه در این خصوص شد. همچنین درباره ادعای متهم مبنیبر اینکه فیلمی از صحنه تعرض به او تهیه شده و او نیز قصد ازبینبردن فیلم را داشته، به همین دلیل گوشی را دزدیده هم تحقیق کافی نشده است و باید تکلیف این فیلم هم مشخص شود.
ضمن اینکه دادگاه درخصوص پرداخت دیه به اولیایدم نیز حکمی صادر نکرده بود. بهاینترتیب پرونده یکبار دیگر برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم یکبار دیگر پای میز محاکمه میرود.