آیا احساس می کـنـید دیگران مـدام حـق و حقوق شما را تضـیـیع کـرده و شـمـا را مورد اجحاف قرار می دهند؟ آیا از دسـت افراد سلطه گر به ستوه آمده اید؟ آیا اجازه میدهید دیـگـران از شـمـا بـهـره کشـی کنند و شما اغلب اوقات در مـقابشان کوتاه می آیید؟ و آیا در موقعیت برد-باخت شما بازنده میـشـوید؟ نحوه برخورد دیگران با شما دقیقا همان گونه ای است که شما اجازه می دهـیـد بـاشـد، بــنابراین کـافیـست نـگرش و رفـتـار خـود را اصـلاح کنید تا به تبع آن رفتـار دیـگران بـا شمـا تـغییر یابد. 4 نوع رفتار و یا موضع گیری نقش تعیین کننده و عمده ای در روابط بین فردی بازی میکنند.
1- رفتار منفعل(PASSIVE BEHAVIOUR): افراد منفعل و یا سلطه پذیر معمولا خیلی نجیب و مودب میباشند-از طرد شدن هراس دارند-مطیع و سر بزیر هستند-از جریحه دار شدن احساسات دیگران و یا برانگیختن خشم آنان هراسانند-مدام در پی خوشنود سازی دیگرانند-از تعارضات، برخورد و رویارویی ها گریزانند-معمولا دیدگاهها، احساسات و خواسته های خود را بیان نمیکنند -اغلب اوقات نیازهایشان برآورده نمیشود-معمولا به اهداف خود نایل نمیگردند- اعتماد بنفس پایینی دارند-دیگران بدرستی نمیدانند که اینگونه افراد خواهان چه چیز هستند و به چه چیز علاقه مند میباشند-اظهارات اینگونه افراد معمولا پوزش آمیز، فاقد اعتماد بنفس، مبهم، غیر مستقیم و کنایه آمیز است-به دیگران اجازه میدهند برایشان تصمیم بگیرند و تعیین تکلیف کنند-حق انتخاب را به دیگران میدهند-به حقوق فردی خود ناآشنا بوده و یا در احقاق و مطالبه آنها ناتوانند-برای خود ارزش و حرمتی قائل نیستند -قدرت “نه” گفتن ندارند-در تصمیم گیری مستقل ناتوان و درمانده هستند-دیگران به آسانی حقوق آنان را نادیده گیرفته و پایمال میکنند-در درون خود احساس ناکامی و خشم دارند و معتقدند دیگران آنطور که باید آنها را درک نکرده و یا به آنها توجه نمیکنند-زود تسلیم شدن، طفره رفتن، کمرویی و بی قراری از دیگر خصوصیات افراد منفعل است-افراد منفعل در برابر انتقادات دیگران مضطرب و آشفته میشوند-افراد منفعل خود را دست کم میگیرند و بیشتر به دیگران بها میدهند تا به خودشان-افراد منفعل ارزش خود را کمتر از دیگران میدانند و براحتی تسلیم خواست دیگران میشوند.
افراد منفعل چنین می اندیشند:
1- دیگران مهمتر، باهوشتر و بهتر از من هستند.
2- دیگران من را دوست ندارند، چرا که من لایق دوست داسته شدن نیستم.
3- دیدگاهها و عقاید من بی ارزش و بی اهمیت هستند.
4- من بایستی درهر کاری که انجام میدهم کامل و بی نقص باشم و گرنه یک شکست خورده مطلق هستم.
5- آسایش و امنیت در سکوت کردن، مخالفت نکردن و عدم بروز احساسات و افکار است.
نحوه صحبت کردن و وضعیت بدنی افراد منفعل:
1- افراد منفعل هنگام صحبت کردن از برقراری تماس چشمی اجتناب میکنند.
2- در حضور دیگران حالت بدنی سست، خمیده و قوز کرده دارند.
3- لحن صدای آنها خیلی آرام، آهسته، منقطع و مردد بوده و با مکث زیاد همراه است.
احساسات افراد منفعل:
اضطراب-درماندگی-خشم از دست خود و دیگران-ناکامی-افسردگی.
تاثیر گذاری افراد منفعل بروی دیگران:
احساس گناه، برتری و ترحم دیگران را برمی انگیزند. افراد منفعل نزد دیگران از احترام و اعتماد برخوردار نمیباشند.
تداوم موضع منفعل منجر میگردد به:
1- افسردگی: خشمهای فروخورده فرد، خود را بصورت افسردگی بروز میدهد. احساس درماندگی و عدم کنترل بر زندگی.
2- نفرت و بیزاری: فرد از دست افرادی که وی را مورد سوء استفاده و بهره جویی قرار داده اند خشمگین و منزجر میشود.
3- ناکامی: چقدر من بی عرضه هستم؟ چرا اجازه میدهم دیگران اینگونه من را طعمه و قربانی خود سازند؟ چه آسان دیگران از من سوء استفاده میکنند.
4- خشونت:خشمهای انباشته شده بطور انفجاری خود را بروز میدهند.
5- تضعیف روابط-اضطراب-کناره گیری فرد-ناراحتی های جسمی مانند: سردرد، زخم معده و فشار خون بالا.
2- رفتار پرخاشگر-منفعل(PASSIVE-AGGRESSIVE): اینگونه افراد بطور منفعل و غیر مستقیم پرخاشگری میکنند-از برخورد و رویارویی مستقیم اجتناب می ورزند-اما تمام تلاش خود را میکنند تا بطریقی رفتار غیر منصفانه دیگران را تلافی کنند- و یا بطور غیر مستقیم با دیگرا ن لجبازی کرده و نافرمانی میکنند-به این سناریو توجه کنید: خانمی هنگام خروج از منزل به شوهر خود میگوید که لباسها را اتو بزند، مرد نیز با پاسخ: “باشه حتما” می پذیرد. اما پس از ترک منزل مرد لباسها را اتو نمیزند. و یا رییس اداره با کارمند خود بد رفتاری میکند، کارمند خشمگین که قادر نیست رودررو مقابل رییس خود بایستد، در غیاب رییس خود از انجام وظایف محوله خود سرباز زده و یا به اموال اداره و یا رییس خود خسارت وارد میسازد.
3- رفتار پرخاشگرانه(AGGRESSIVE): افراد پرخاشگر خودمحور، بی ملاحظه، خودخواه و سلطه گر میباشند-افراد پرخاشگر منحصرا به حق و حقوق، احساسات و نیازهای خود تمرکز داشته و توجه میکنند و حقوق دیگران را نادیده میگیرند-این افراد تهدید کننده، زورگو، پر توقع و مغرور میباشند-افراد پرخاشگر ظاهری فریبنده و اغوا گر داشته و نیاز مبرمی به حفظ قدرت و جایگاه خود دارند-قلدری، آزارگری، ارعاب گری از دیگر خصوصیات افراد پرخاشگر است-افراد پرخاشگر بصورت کلامی ویا فیزیکی با قدرت نمایی و تهدید به خشونت و انتقام جویی بر دیگران تفوق و تسلط می یابند-افراد پرخاشگر ممکن است در کوتاه مدت به خواسته های خود دست یابند اما در بلند مدت از تعداد دوستان آنها کاسته و به تعداد دشمنان آنان افزوده میگردد-فریاد کشیدن، به هم کوفتن درها، ناسزاگویی، تمسخر کردن، پوزخند زدن، قطع مکرر صحبت دیگران، تکان دادن مشتها حین صحبت کردن، انداختن تمام تقصیرات به گردن دیگران، از دیگر خصوصیات اینگونه افراد است-از نظر افراد پرخاشگر هیچ کس حق ندارد با آنها مخالفت کند-افراد پرخاشگر از واژه های “من” و باید” بسیار استفاده میکنند-افراد پرخاشگر ارزش خود را بیشتر از دیگران میدانند.
نحوه صحبت کردن و وضعیت بدنی افراد پرخاشگر:
1- با صدای بلند صحبت میکنند.
2- به دیگران خیره میشوند و چشم غره میروند.
3- محکم و استوار و دست به سینه مقابل دیگران می ایستند. و معمولا به فضای شخصی دیگران تجاوز میکنند.
احساسات افراد پرخاشگر:
برتری-کنترل گر-همیشه حق بجانب-شاکی و معترض.
تاثیر گذاری افراد پرخاشگر بروی دیگران:
دیگران در مقابل افراد پرخاشگر حالت دفاعی بخود میگیرند، میرنجند و تحقیر میشوند و احساس خشم، ترس وانتقا مجویی آنان بر انگیخته میگردد.
4- رفتار قاطع و یا جراتمندانه(ASSERTIVE): قاطعیت یعنی بیان احساسات، دیدگاهها، نیازها و خواسته ها بطور مستقیم، صادقانه، غیر مبهم و صریح-قاطعیت یعنی احترام به حقوق دیگران و خود بطور برابر-قاطعیت یعنی دستیابی به موقعیت “برد-برد”-افراد قاطع ارزش خود را برابر با دیگران میدانند. قاطعیت یعنی:
* دفاع از حقوق مشروع خود با وجود انتقادها، مقاومتها و پرخاشگریها.
* بیان عقاید و دیدگاههای خود در ضمن محترم شمردن نظرات دیگرن بدون احساس گناه، خجالت و مرعوب شدگی.
* داشتن مهارت ابراز وجود.
* رد درخواستهای نابجا بدون رودربایستی و احساس خجالت.
* قدرت “نه ” گفتن بدون احساس گناه و شرمساری.
* مطرح کردن درخواستها و یاری طلبیدن.
* شناخت حقوق فردی و چگونگی دستیابی و احقاق آنها.
* رعایت انصاف و عدالت متقابل.
* رد کردن دعوت دیگران با قاطعیت و بدون رودربایستی و احساس خجالت و شرمساری.
* توانایی اعتراض کردن و انتقاد کردن بطور سازنده و سالم.
* توانایی تحسین و تمجید کردن از دیگران بدون چاپلوسی و صادقانه.
* توانایی آغاز کردن، تداوم بخشیدن و خاتمه دادن به گفتگو با قاطعیت.
* صراحت، صلابت، صداقت و احترام متقابل شالوده رفتار قاطعانه است.
* دریافت و دادن بازخوردهای صادقانه.
* ابراز خشم و دیگر احساست منفی بطور سالم.
نحوه صحبت کردن و وضعیت بدنی افراد قاطع:
1- لحن صدای آرام، قاطع و محکمی دارند.
2- تماس چشمی مناسبی برقرار میکنند.
3- ژستی ریلکس و دوستانه و در عین حال با صلابت دارند.
احساسات افراد قاطع:
اعتماد بنفس-احترام به خود-هدف گرا-کامیاب-آرامش خاطر.
اثر گذاری افراد قاطع بروی دیگران:
دیگران در حضور افراد قاطع احساس ارزشمندی بیشتری دارند. و در مقابل، دیگران نیز برای افراد قاطع احترام قائل بوده و به آنان اعتماد بیشتری دارند.
* یک تفاوت عمده افراد قاطع با افراد منفعل و پرخاشگر، قابل پیش بینی بودن رفتار آنهاست.
* فرد قاطع در می یابد که بطور طبیعی با برخی افراد ناسازگار و با برخی افراد سازگار است. بنابراین از طرد شدن نمی هراسد. از منظر وی طرد شدن برسمیت شمردن همین ناسازگاری اجتماعی با یک فرد خاص بوده و نه بازتابی از ارزشهای وی بعنوان یک انسان.
حقایقی در باره قاطعیت:
1- هنگامی که از حقوق خود دفاع میکنید در واقع به خود و دیگران بها میدهید و احترام دیگران را بیشتر نسبت به خود بر می انگیزید.
2- زندگی کردن به گونه ای که هیچگاه دیگران را نرنجانیم، دست آخر هم خودمان و هم دیگران، رنجیده خاطر خواهیم شد.
3- گذشتن و دست کشیدن از حقوق خود، به دیگران می آموزد که به حقوق شما احترام نگذاشته و با شما بد رفتاری کنند.
4- هنگامی که شما به دیگران نمی گویید که رفتار نامناسب آنها چه تاثیر منفی ای بر شما می گذارد، در واقع فرصت تغییر و اصلاح را از آنها سلب میکنید.
5- تا زمانی که حقوق دیگران را نقض نکرده باشید، شما حق دارید ابراز عقیده کنید.
6- قاطعیت نیز نوعی مهارت است که به تمرین و ممارست نیاز دارد. قاطعیت نیز دارای محدودیتهای خاص خود میباشد برای مثال شما نباید با یک فرد بیمار و ناخوش
با قاطعیت برخورد کنید بلکه بایستی با مراعات حال وی از برخی از حقوق خود بگذرید.
چگونه قاطع باشیم:
1- در وهله نخست از حقوق فردی خود آگاهی یابید. (به مقاله حقوق فردی رجوع کنید)
2- خود فاش سازی سالم و صحیح را بیاموزید.
3- پافشاری و سماجت لازمه قاطعیت میباشد. ممکن است تقاضاهای معقول و بحق شما با مقاومت روبرو شده و بی پاسخ باقی بمانند. یک راهکار مناسب در این مواقع پافشاری قاطعانه است به این صورت که بدون آنکه عصبانی شوید،برنجید و یا صدای خود را بلند کنید با خونسردی و صلابت مکررا در خواست خود را تکرار کنید. صرفنظر از شگردهایی که افراد برای منصرف کردن شما بکار میبندند، تا اجابت تقاضاهای خود و دستیابی به حقوق مشروع خود بجنگید.
4- وضعیت بدنی و زبان جسمانی (بدن) شما دو مولفه بسیار مهم در برخورد قاطعانه شما با دیگران میباشند. زبان بدن شما میبایست مطمئن و توام با آرامش باشد. تماس چشمی مستقیم با مخاطب خود برقرار کنید اما خیره نشوید. هنگامی که به چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیکنید، خود را آسیب پذیر و سلطه پذیر مینمایانید. حالت چهره شما بایستی با پیام ارسالی شما همخوانی و هماهنگی داشته باشد. لحن و آهنگ صدای شما نیز به همین ترتیب. با ژستی ریلکس، محکم و پذیرنده در مقابل دیگران بایستید. خود را از موقعیتهای منفعلانه رهایی بخشید، مثلا هنگامی که شما نشسته و طرف مقابل شما ایستاده باشد، فرد مقابل شما در موقعیتی برتر و مسلط تر نسبت به شما قرار خواهد داشت. هنگام صحبت کردن با دیگران از تکان دادن بی مورد دستها و پاهای خود که اضطراب، تردید، ترس و عدم اعتماد بنفس شما را آشکار میسازند جدا خودداری کنید. جدیت بایستی در چهره شما موج بزند.
5- لحن و آهنگ صدا نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لحن صدای شما بایستی خنثی باشد و بار احساسی نداشته باشد. قاطع، محکم و آرام صحبت کنید. لرزش صدا یک عامل منفی در برقراری ارتباط قاطعانه است. با صدای رسا و شمرده صحبت کنید. مکث ها را هنگام صحبت کردن حذف کنید. مانند ” اِ اِ..” و یا “اوم…”. با تردید و بلاتکلیفی صحبت نکنید .واژه های “نمیدانم..” و”فکر کنم…” را کمتر بکار برید.
6- مواضع سست اتخاذ نکنید. پوزش خواستن مکرر از اقتدار شما میکاهد.
7- بدون احساس شرم، خجالت و بی کفایتی تعریف و تمجید دیگران را بپذیرید. با متانت و وقار تنها با عبارت”متشکرم” تعریف و تمجید دیگران را پاسخ گویید. هرگز خود را کوچک و بی اهمیت فرض نکنید. مثلا وقتی که کسی از لباس شما تعریف میکند که “چه لباس قشنگی پوشیدی” پاسخ ندهید که “این لباسو من 3 ماه که دارم” و یا هنگامی که فردی از زحمات شما قدردانی میکند به وی پاسخ ندهید که”نه کاری نکردم” و یا “وظیفم بود”.
8- از متهم کردن و ملامت دیگران بپرهیزید و همواره سعی کنید با تمرکز بر مشکلات راه حل مناسبی برای آنها بیابید. بجای محکوم کردن، تشویق کنید و پیشنهاد ارائه دهید.
9- طوری درخواست نکنید که پاسخ منفی بشنوید. جای اینکه بگویید “چرا پنجره رو باز نمیکنی” بگویید”ممکن لطفا پنجره رو باز کنی”.
10- از قضاوت کردن بپرهیزید و به حقایق بپردازید. بجای اینکه بگویید: “متنی که تایپ کردی خیلی مزخرفه” بگویید: “تایپ شما نیاز به بازنگری دارد”.
11- قاطعانه و مصمم”نه” بگویید. اگر مایل بودید توضیح مختصری از علت رد تقاضای خود بدهید، اما بیش از حد خود را توجیه نکنید. توجیه کردن، بهانه تراشی و عذر خواهی بیش از حد و بی مورد از اقتدار شما میکاهد.
12- بمنظور اجتناب از تعارض و برخورد با لبخند زدن، سر تکان دادن و تائید طرف مقابل، تظاهر به توافق نکنید.
13- از فرضیات و پیش داوریها اجتناب ورزید. گمان نکنید که از پیش میدانید فرد مقابل شما چه میخواهد بگوید و یا انگیزه هایش چه چیزهایی میباشند.
14- از دیگران انتظار نداشته باشید بدون آنکه کلامی دم بزنید افکار شما را بخوانند.
15- هرگز کسی را با پیامدهای خاصی تهدید نکنید. تنها پیامد رفتار وی را گوشزد کنید. چرا که اگر تهدیدات خود را عملی نسازید از اعتبار و اقتدار شما کاسته خواهد شد.
16- تا میتوانید روشن، مشخص، صریح و خاص تقاضاها، افکار و احساسات خود را مطرح سازید.
17-چنانچه مطلبی را میخواهید با کسی در میان بگذارید، مستقیما و بدون واسطه با همان فرد خاص صحبت کنید. اگر میخواهید به”علی” حرفی را بزنید به “محمد” نگویید که پیغام شما را به “علی” بدهد. از طفره رفتن نیز خودداری کنید.
18- هیچگاه در حضور جمع از فردی انتقاد نکنید. هیچگاه در حضور دیگران کسی را نصیحت نکنید.
19- پیام های خود را مالک گردید. جملات خود را با ضمیر “من” آغاز کنید.
20- اگر ایده و پیشنهادی دارید بدون ترس، شرمساری و خجالت داوطلبانه آن را مطرح سازید.
21- از عقاید و حقوق خود دفاع کنید، حتی اگر دیگران با شما هم عقیده نباشند. اجازه ندهید دیگران عقیده خود را به شما تحمیل کنند. مگر اینکه از استدلال منطقی برخوردار باشند.
22- درخواستهای نابجا و غیر منطقی را رد کنید.
23- در صورت نیاز از دیگران تقاضای کمک کنید.
24- اگر احساس کردید قانون و یا سنتی غیر منصفانه و نا معقول است، از زیر سوال بردن آن بیم نداشته باشید.
25- به دیگران فرصت اظهار عقیده بدهید و به عقایدشان احترام بگذارید.
26- بجای اینکه بگویید: “شما اشتباه میکنید”. بگویید: “من با شما موافق نیستم”.
27- جای اینکه بگویید: “فکرت خیلی احمقانه است” بگویید: “تو فکرهای عجیبی در سر داری اما من تصور نمیکنم که عملی باشند”.
28- از رفتار دیگران انتقاد کنید و نه از خودشان. بجای اینکه بگویید: “تو خیلی شلخته و بی نظمی” بگویید: “این پرونده ها را چرا درست سر جایشان قرار ندادی”
29- از عبارت “تو باید” استفاده نکنید و جای آن بگویید:”من فکر میکنم بهتر باشد که..”
30- مراحل فرایند قاطعیت:
1- توصیف رفتار: “وقتی تو دیر به خانه بازمیگردی”
2- توصیف تاثیر رفتار بر شما: “من خیلی ناراحت میشوم و حوصلم سر میرود”
3- همدلی کردن: “میدونم که برات سخته و خیلی سرت شلوغه اما..”
4- بیان خواسته های خود: “ازت میخوام وقت بیشتری را با من بگذرانی”
5- ارائه راه حلهایی برای مسئله: “بهتر یک جوری برنامه کاری تو تنظیم کنی که زودتر به خانه برگردی”
6- نشان دادن پیامدها: “دیر به خانه بازگشتن تو ما را از هم دور میکند” و “اگر ببینم باز هم دیر به خانه برمیگردی من هم در رابطه یمان تجدید نظر خواهم کرد”
* قاطعیت به ما کمک میکند تا احساس بهتری نسبت به خود داشته باشیم.
* قاطعیت به ما کمک میکند تا اعتماد بنفسمان را رشد دهیم.
* قاطعیت به ما کمک میکند تا روابط صادقانه و سالمی داشته باشیم.
* قاطعیت به ما کمک میکند تا بر موقعیتهای روزمره کنترل و تسلط بیشتری داشته باشیم.
* قاطعیت به ما کمک میکند تا از سلطه جویی ها و سوء استفاده های دیگران پیشگیری بعمل آوریم.