گروه سیاسی فردا: جریان اصولگرا در انتخابات 98 پیروزی قابل توجهی به دست آورد و برای ادامه این موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو نیازمند بررسی دقیق درباره وضعیت موجود و رسیدن به یک نگاه واقع بینانه و اصولی از وضعیت هر یک از طیفهای خود است. بدون شک سیاسیون و تصمیم سازان در این جریان سیاسی قادر به اخذ درستترین تصمیمات نخواهند بود اگر تصور صحیحی از جایگاه و پتانسیلها نداشته باشند. در همین راستا در گفتوگویی با حمید رضا ترقی ، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه وضعیت کنونی راست سنتی را مورد بررسی قرار دادهایم. ترقی اما چندان تمایلی به این تفکیک و بررسی ندارد. او اصرار دارد که جایگاه راست سنتی نه هیچ افولی داشته و نه کمتر از پایداری و نواصولگریان و دیگران است.
*راست سنتی در کجای معادلات سیاسی ایران قرار دارد؟
من راست سنتی را نمیشناسم.
*مثلا جامعه روحانیت و حزب موتلفه.
موتلفه که همیشه در جمع ائتلاف قرار داشته و مساله جدیدی رخ نداده است.
*حرف از اتفاق جدیدی نیست. بحث ما بررسی وزن این طیف از اصولگریان در مقایسه با سایرین است.
من اصلا با ریشه این نوع تحلیل مخالف هستم.
*چرا مخالف هستید؟
برای اینکه مبنا ندارد. تفکیک راست سنتی و راست نو و راست چپ هیچ مبنایی ندارد.
*بنای تفکیک نداریم. سوال این است که کدام یک از طیفها در درون جریان اصولگرا اثرگذارتر است و دیگران حول محور تصمیم آن طیف حرکت میکنند.
وقتی کار جمعی باشد و خرد جمعی حاکمیت باشد دیگر بحث فرد و وزن مطرح نیست. کل اصولگرایی الان بر مبنای خرد جمعی عمل میکند و خرد جمعی هم یعنی رای اکثریت در مجموعه. همه هم حرفهای خود را میزنند و نظرات و دیدگاههای خود را بیان میکنند. نه کسی به خود اجازه میدهد که نظرش را بر دیگران تحمیل کند و نه زد و بندی وجود دارد که یک جریانی نسبت به دیگری چند نیرو و رای بیشتر داشته باشد. همه از یک توازن در بخش تصمیم گیری برخوردار هستند و به هر تصمیمی که اکثریت بگیرد، عمل میشود. بنابراین کسی بر دیگری ارجعیت ندارد و اینطور نیست که کسی اصولگراتر باشد و کسی کمتر اصولگرا باشد.
*یعنی شما معتقد هستید که موتلفه در تصمیمات جریان اصولگرا همان قدر نقش دارد که دیگران دارند و یک برابری وجود دارد؟
بله، کاملا همین طور است. ملاک در واقع اتفاق نظر روی موضوع است.
*آقای ترقی این صحبت شما مبتنی بر واقعیتها در فضای سیاسی کشور است یا آرمانخواهی؟
نه، واقعیت است. این یک واقعیت درونی است اما برخی از جریانات سیاسی و خبرنگاران سعی میکنند که طور دیگری جلوه دهند و اینطور برداشت کنند که بین نیروهای اصولگرا در درون خود رقابتی وجود دارد و یکی دیگری را تحمل نمیکند. در حالی این طور چیزها اصلا در مجموعه اصولگرایی نیست.
*نسبت طیفی که ما به عنوان راست سنتی میشناسیم و چهرههای شاخص آن مثل آقای ناطق نوری با اصلاح طلبان چیست؟
والا من آنان را هم راست سنتی تلقی نمیکنم. اگر به عنوان شخصیت میپرسید باید گفت که اینها با معتدلین اصلاح طلب ارتباط دارند و کسانی را که میخواهند در چارچوب قانون اساسی رقابت داشته باشند، نفی و طرد نمیکنند.
* برای مثال پایداری اما با این نگاه چندان موافق نیست. پس همینجا میبینیم که آن هم نظری مورد اشاره شما وجود ندارد.
توجه داشته باشید که افرادی مثل آقای ناطق نوری دیگر نه در جمع اصولگرایان شرکت میکنند و نه حضور دارند. بنابراین نمیشود گفت که این یک اختلاف نظر و انشقاق بین نیروهای اصولگرای و انقلابی است. آنان سعی کردند که با این نوع موضع گیری راه خود را جدا کنند و خیلی هم در عرصه سیاسی کشور ورود پیدا نمیکنند.
*این گوشه نشینی درباره آقای ناطق نوری صدق میکند اما درباره مجموعه جامعه روحانیت صادق نیست. نسبت جامعه روحانیت با اصلاح طلبان با دیگر طیفهای اصولگرا یکی است؟
همه اصولگرایان نسبت به جریان اصلاحاتی که در چارچوب قانون اساسی قصد رقابت دارد، موضع یکسانی دارند و مخالف نیستند اما بستگی به این دارد که این جریان اصلاحات تحت تاثیر آن بخش ساختار شکن اصلاحات عمل نکند لذا ممکن است که در برخی موارد که آنها تحت تاثیر طیف ساختار شکن قرار میگیرند، اصولگرایان همراهی کرده و دفاع کنند اما اگر موضع خود را از بخش ساختارشکن جدا کرده و مرزبندی داشته باشند طبیعتا این ارتباط وجود خواهد داشت و نگاهی مبنی بر حذف آنان وجود ندارد.
*برگردیم به اصولگرایان. جایگاه راست سنتی در این جریان همان جایگاه سابق است یا تحلیل رفته است؟
همان جایگاه است و تحت تاثیر سایر طیفها نیستند.