هر یک از این مردان یا فرزندی بیمار در کنار خود داشتند یا یکی از عزیزانشان (همسر، خواهر و برادر و...) درگذشته بود. «خالد قاسم فالح» یکی از رهبران قبیلهای محلی، میگوید: «تصور کنید از شهری میآیید که هر خانواده دارای یک سرطانی باشد. این وضعیتی است که در نهران عمر وجود دارد». این مواد شیمیایی موجود در هوا- در نهران عمر و دیگرشهرهای نفتی در جنوب عراق- از شعلههای نارنجی آتشی بر میخیزد که از چاههای نفت واقع در این روستا و حوالی آن زبانه میکشد و گاز طبیعی که همراه با نفت خارج میشود را میسوزاند.
«آلیسا. جی. روبین» و «کلیفورد کراس» در گزارش 16 ژوئیه برای نیویورک تایمز نوشتند، بسیاری از کشورها سوزاندن این گاز را متوقف کرده یا در مسیر متوقف کردن آن قرار دارند چراکه این سوزاندن بخشی از منابع گرانبها را هدر میدهد. به گفته آژانس بینالمللی انرژی، حجم گازی که عراق میسوزاند برای تامین برق سه میلیون خانه کافی است. اما این سوزاندن یک ضرر دیگر هم دارد و آن رها کردن مواد شیمیایی در هوا و آلوده کردن هوا، زمین و آب است. این وضعیت موجب بدتر شدن «آسم» و «فشار خون» هم میشود و به بروز برخی سرطانها کمک کرده و تغییرات آب و هوایی را سرعت میبخشد. با این حال، عراق هنوز بیش از نیمی از گاز طبیعی تولید شده توسط میادین نفتی خود را بیش از هر کشور دیگری در جهان
- به استثنای روسیه- میسوزاند. این مساله به پارادوکس عجیب و غریب انرژی در عراق کمک میکند: کشوری با عظیمترین ذخایر نفتی و گازی با کمبود مزمن برق و خاموشیهای مکرر مواجه است. این کشور برای تغذیه نیروگاههای برقی خود که طی تابستان داغ و طولانی با گاز کار میکند، مبادرت به واردات گاز میکند که عمدتا هم از ایران خریداری میکند.
علی الصفر، رئیس بخش خاورمیانه و شمال آفریقای آژانس بینالمللی انرژی مستقر در پاریس، میگوید:«عراق میتواند خودکفا شود. با این حال، این کشور از یک لحاظ بینظیر است زیرا همزمان با وارد کردن گاز، مبادرت به سوزاندن آن هم میکند». از آنجا که عراق مورد حمله یک پدیده «دوگانه» و زیر لبههای قیچی قرار گرفته که یک سر آن کاهش شدید قیمت نفت و سر دیگر فراگیری ویروس کروناست که لطمات اقتصادی سختی به این کشور وارد کرده اما همچنان چندین میلیارد دلار در سال خرج وارد کردن گاز از ایران میکند. مقامهای عراقی البته اذعان میکنند که باید سوزاندن این گازها را کاهش داد اما در عین حال میگویند که تلاشها برای ساختن کارخانهها، نیروگاهها و خطوط لوله گران برای جداسازی گاز از چاههای نفت به خاطر جنگ و اقتصاد فلاکت بار به تعویق افتاده است. پس از آنکه «دولت اسلامی عراق و شام» در سال 2014 حدود یک سوم این کشور را اشغال کرد، نبرد علیه این گروه بخش زیادی از درآمدهای دولتی را طی چند سال به خود اختصاص داد. در 6 ماه گذشته، سقوط قیمت نفت، دولت را از منبع اصلی درآمدی خود محروم کرده و پاندمی کرونا هم بخش زیادی از اقتصاد را به تعطیلی کشانده است.
«ثامر غضبان»، وزیر نفت سابق عراق، میگوید:«بسیار خوب. ما به انتقاد مردم عراق احترام میگذاریم. اما بگذارید مردم بیایند اینجا و خودشان نیروگاههای نفت و گاز را در این شرایط اداره کنند». سالها، بازیافت گاز اولویت نبود چراکه این کشور دارای منابع بیپایانی از نفت و مشتقات نفتی است. اما به گفته مقامها، اکنون این وضعیت و این نگاه در حال تغییر است. پس از سالها تعویق و اهمال، کارشناسان صنعت نفت عراق میگویند مقامها در سال 2018 یک نیروگاه بازیافت بزرگ را افتتاح کردند آن هم با قیمت 5/ 1 میلیارد دلار. اما این نیروگاه و زیرمجموعههای آن تازه اول راه است. این نیروگاه کمی بیش از نیمی از گاز از سه میدان نفتی را بازیافت میکند. فقط در استان بصره حدود 15 میدان نفتی وجود دارد. وزارت نفت ماه گذشته طرحهایی را برای توسعه نیروگاههایی اعلام کرد که بیشتر گازی که اکنون در جنوب عراق سوزانده میشود را بازیافت میکند. ثامر غضبان میگوید این پروژهها ظرف دو تا سه سال عملیاتی خواهند شد. متخصصان بینالمللی انرژی میگویند که با توجه به مشکلات اقتصادی عراق، این پیشبینیها کاملا خوشبینانه است.
آسمان شعلهور و فروزان
پرواز به بصره در هنگام شب همچون فرود به دوزخ دانته است: شرارههای آتش، دریایی از نورها به رنگ نارنجی را در تاریکی شب چنان روشن میکند که گویی روز است. بصره، این شهر پرتلاطم- که در تابستان گرمای آن به فراتر از 120 درجه فارنهایت (حدود 48 درجه سانتیگراد) میرسد- با جمعیتی حدود 3 میلیون در گوشه جنوبی عراق در کنار استانهای همسایه اش 60 درصد ذخایر نفتی اثبات شده عراق را در خود دارند. اما این دما چیزی نبود که شنوندگان را در یک پیشبینی در دمای هوای صبحگاهی در اوت گذشته متحیر کند. کارشناس هواشناسی در یک عقبنشینی آشکار گفت:«زنگ خطر به صدا در آمده است. امروز گازهای مسموم در آسمان جنوب عراق دیده شده که میتواند به مردم آسیب برساند. این گازهای سمی نتیجه گازهای ساطع شده از چاههای نفت است». فوران و شعلهور شدن گاز تنها دلیل برای آلودگی هوا در این منطقه نفتخیز نیست. نیروگاههای پتروشیمی، سیستم تصفیه فاضلاب قدیمی، اورانیوم حاصل از تسلیحات ویران شده و مواد بهجامانده از جنگهای اخیر همگی به آن چیزی انجامیده که «شکری حسن»، استاد محیطزیست دانشگاه بصره، آن را «میهمانی آلایندهها» مینامد. او میگوید: «کیفیت هوا واقعا بد است، کیفیت آب بسیار بدتر است و مشکلات بسیاری هم در خاک وجود دارد. تمام اینها باعث شده بصره به منطقهای تبدیل شود که برای سکونت مناسب نباشد.»
این سوزانده شدن گازها تاثیری مخرب بر محیطزیست میگذارد. این گازها سالانه حدود 30 میلیون تن دی اکسید کربن را آزاد میکند، تقریبا 10 درصد انتشار گازهای گلخانهای در جهان. هدر رفت این گازهای تمیز در عراق میتواند اتکای این کشور به سوختهای آلاینده فسیلی را افزایش دهد. اگر درایت در میان دولتمردان عراقی بود، میتوانستند از این گازها در نیروگاههای برقی استفاده کنند. «علی شداد الفارس»، یک سازنده و کارآفرین محلی که ریاست شورای کمیته نفت و گاز استان را بر عهده دارد، میگوید عراق قوانین زیستمحیطی خوبی دارد البته فقط بر روی کاغذ، اما هیچ کس آنها را اجرا نمیکند. وی میافزاید: «شرکتهای نفتی متعهد شدهاند که از محیطزیست حمایت کنند اما هیچ تضمین دولتی وجود ندارد. این وظیفه آنهاست که از مردم محافظت کنند اما چنین نمیکنند».
شبهای روشن و باران نفت
با یک ساعت رانندگی در خارج از بصره، روستای «نهران عمر» چشم اندازی از یک زندگی جهنمی در میان یک میدان نفتی را به دست میدهد. این روستا با جمعیت 1500 نفری متشکل از سه دهستان در امتداد رودخانه دجله است که قبل از تخلیه در خلیج فارس از اینجا تعمیق یافته و عبور میکند. این چاهها مخلوطی از نفت، آب و گاز و عمدتا متان را بیرون میدهند. نفت به تانکرها و لولههای نفتی پمپاژ و به بندر امالقصر میرود. آب آلوده به نفت هم در حومههای همان روستا تخلیه میشود و هر جنبندهای را از میان میبرد. از این آب هیچ چیز- حتی علف هرز - نمیروید. پرندگان هم از بیابانهای همان نزدیکی جلوتر نمیآیند. سوزاندن یک روش برای خلاص شدن از متان است که میتواند خطر انفجار را به دنبال داشته باشد. بسیاری از کشورهای تولیدکننده نفت از جمله ایالات متحده گاز را میسوزانند اما بسیار دور از مناطق مسکونی. در «نهران عمر»، صدای ناشی از سوزاندن گازها در تمام طول شبانهروز به گوش میرسد. حرارت آن به قدری است که مردمانی که در آن نزدیکی زندگی میکنند گویی صورتشان سوخته است. برگهای درختان آن حوالی هم قهوهای هستند.
کودکانی که در یک دهه گذشته در «نهران عمر» به دنیا آمدهاند چیزی به نام «سکوت» نشنیدهاند و چیزی به نام «آسمان شب» ندیدهاند زیرا این گازها همواره روشن است و شب را مثل روز روشن میکند. این سوزاندنها هم پایانی ندارد. «بشیر عود الجبار»، رهبر محلی یا به قول اعراب «مختار روستا»، میگوید:«اینجا نمیتوانیم نفس بکشیم. اگر بخواهیم نفس بکشیم، باید از روستا خارج شویم. برای کودکانمان بسیار سخت است. ششهای آنها کوچک است. برای پیرمردان و پیرزنان هم چنین است زیرا ششهای آنها ضعیف است.» محلیها میگویند این شعلهها بارانهای نفتی تولید میکنند؛ بارانی چرب که ملغمهای است از آب و هیدروکربن که در حین سوختن، کاملا نمیسوزند و به محض سرد شدن، آب را در جو مرطوب به خود جذب میکنند. الجبار میگوید:«این بارانهای نفتی باغچههایمان را ویران کرده و نمیتوانیم هیچ چیز بکاریم. گاهی که صبحها از خواب بیدار میشویم، باران نفت را بر روی لباسهایمان که بر روی طنابها جهت خشک شدن پهن کردهایم میبینیم». بیشتر خانوادهها دارای یک عضو در خانه هستند که سرطان دارد.