به گزارش مشرق، غافل ماندن از گذشته باعث از یاد بردن هویت میشود و دشمن در جنگ روایتها به دنبال مغفول ماندن و یا بازنمایی غلط از بزرگان تاریخ اسلام و ایران، است؛ برای همین عدهای به خصوص هنرمندان باید با روشهای جدید و جذاب به دنبال بازنمایی صحیح از بزرگان تاریخ باشند.
از این رو به مناسبت شهادت شیخ فضل الله نوری با نویسنده کتاب قربانی طهران، حامد اشتری به گفتوگو پرداخته شده است.
ـ علت برجستگی شیخ فضل الله نوری در تاریخ مشروطه چیست؟
راجع به شیخ فضل الله نوری، روایتهای مختلف و در بعضی اوقات متناقضی در تاریخ ذکر شده است که گاهی بدون تحقیق و در نظر اول افراد را برای شناخت ایشان به اشتباه میاندازد، اما مطالعه دقیق و پیگیری سخنان بسیاری از بزرگان معاصر، ما را به این جمع بندی میرساند که شیخ شهید، رویهای که در نوع خودش یگانه بوده را در پیش داشته است.
نقدی بر داستان قربانی طهران را هم بخوانید:
شخصیت شهید طهران
شخصیت شیخ فضل الله نوری ابعاد گستردهای دارد؛ ایشان از جهت علمی، عالم اول آن روز تهران بودند و در حدی بودند که اگر عَلَم مرجعیت بلند نمیشدند هم محل اعتنا و هم به اندازه کافی مقلد داشتند.
از جهت اعتبار، مورد احترام علمای کشور بودند، کرسی درس و ذوق عرفانی داشتند، دفتر ثبت ازدواج و طلاق در تهران داشتند که در آن زمان بسیار کم بود، اهل معنا نیز محسوب میشدند و به زبانهای خارجی روز، از جمله فرانسوی آشنا بودند، اما با تمام اینها، آنچه که بعد از گذشت سالها ایشان را یگانه میکند، یک تیزبینی ایشان در خط انحراف و ایستادگی تا پای مرگ در برابر انحراف است.
شیخ فضل الله نوری در بین برخی از علما و مؤمنین
بسیاری از علمای آن زمان، ایرادهایی را که شیخ شهید میگفت اصلا نمیدیدند و متوجه ایرادهای توسعه کشور با الگوگیری بی چون و چرا از غرب نبودند. بعضی هم میدیدند و کمی تشخیص میدادند اما اهل مقابله نبودند، و بعضی هم هر دو را داشتند اما مبارزهشان به صورت تشکیلاتی نبوده و فردی وارد میشدند.
اطلاع رسانی گسترده
ایشان در خود تهران و در تمام اقشار، خصوصا در بین تجار و علمای آن روز، نماینده و معتمدینی داشتند که حرف آنها مورد قبول مردم بود. بعد از مدتی امکاناتی برای نشر مطالب و نکات در نقد جریان مشروطه غربی به صورت چاپی فراهم میکنند و به صورت فراگیر اطلاع رسانی انجام میدهند. نامهنگاریهای فراوانی با علمای بلاد داشتند و همیشه در حال شرح و بسط و بیان ایرادات بودند.
ایشان و به تبع نیز علمای هم مسیرشان، سخنرانیهای غرّا و اثرگذاری میکردند و بسته به شرایط اجتماعی آن روز، قدرت بسیج کردن علما و حتی توده مردم را دارا بودند. بستنشینی دور اول برای القای مشروطه به دربار و بست نشینی دوم در طلب اصلاح قانون اساسی توسط رهبران مشروطه، نمونه همین قدرت و نفوذ است.
در سال 1398 کتاب قربانی طهران به قلم حامد اشتری منتشر شد
ـ آن بخش از شخصیت شیخ فضل الله که عامل محبوبیت ایشان شمره میشود چه بود تا الگویی برای رهبران فرهنگی اجتماعی باشد و آیا برنامهای در خصوص فرهنگ عمومی مدنظر داشتند؟
شیخ شهید، از دسترس مردم دور نبود، به راحتی در شرایط آن روز تهران اقشار مختلف به ایشان دسترسی داشتند. به روز بودند و نسبت به تحولات جامعه و جهان با چشمی کاملا باز برخورد میکردند، حتی روزهای آخر هم زبان فرانسه کار میکردند؛ در حالی که بعضی از علمای آن روز این فعالیتها را عیب میدانستند.
شیخ فضل الله متکی به معرفت عمیق فقهی بوده و با برداشت سطحی از دین سراغ کار سیاسی و اجتماعی نمیرفتند. ایشان در چشمان همه، انسانی اهل سیر و سلوک، اخلاقیات و معنویت بودند.
فعال در مواجه با دنیای غرب
درباره برنامه شیخ هم این مطلب حائز اهمیت است که مجهز به همان رسانههای روز مثلا مطبوعات، منابر، تلگراف، نامهنگاری و کتب و...، که مدام روشنگری کنند. ایشان هدفشان این بود که مردم در مواجه با فرهنگ غرب ـ که آغاز ورودش به کشور همان زمان است ـ و در پیمودن راه تجدد به صورت فعال عمل کنند نه اینکه منفعل باشند.
اصل را در شیوه حکومتداری، قانونگذاری و مناسبات اجتماعی، رجوع به فرهنگ اسلامی و ایرانی خودمان میدیدند و راه را جهت اداره مملکت به همین صورت ترسیم میکردند.
ایشان راه نجات را در عالم دینی که دارای ویژگیهای بصیرت، حواس جمعی، اثرگذاری و در عین حال بصیرتافزایی مدام برای مردم میدانست. در واقع برنامه ایشان، وثیق و عمیق کردن رابطه مردم با علمای بصیر و گسترش فرهنگ دینی به این طریق بوده است.
ـ چه ضرورتی دارد که امروز از قالبهای مختلف هنری استفاده بشود و شیخ شهید و امثال ایشان به مردم معرفی شوند؟
سؤال شما در واقع یک ضرورت را اول فرض میگیرد که بنده هم به آن صحه میگذارم؛ ضرورت معرفی بزرگانی مثل شیخ فضل الله نوری در قالبهای هنری، اما علت این ضرورت در همان راز یگانه بودن این علماست. علت همان اصراری است که دشمن در مخدوش و منحرف کردن بسیاری از این چهرهها دارد.
روایت نکردن خیلی از وقایع و اشخاص، اولا ما را از حقیقت دور میکند و زمینه تحریف را فراهم میکند و ثانیا ارتباط ما با تاریخ خودمان قطع میشود. ما باید بدانیم که نظام و معادلات کنونیمان با جهان و فرهنگهای دیگر، در نتیجه چه تحولات و اتفاقاتی بوده تا شرایط کنونی را بهتر درک و تحلیل کرده و بهتر عمل کنیم. حتما وظیفه عدهای از هنرمندان رساندن این حقایق خوابیده در دل کتابخانهها به مردم و جامعه با زبان هنری میباشد