به گزارش مشرق، «شهدا برای چه افقی جنگیدند» با زیرعنوان «جنگی که بود، جنگی که هست» عنوان کتابی از وحید جلیلی، یکی از فعالان و صاحبنظران شناختهشده جبهه فرهنگی انقلاب است.
در واقع، این کتاب 80 صفحهای، مجموعهای از سخنرانیها و یادداشتهای جلیلی در روزنامهها و نشریات مختلف است که در 9 بخش گردآوری و تدوین شده است.
وحید جلیلی در «شهدا برای چه افقی جنگیدند؟» به بیان آسیبهای موجود پیرامون روایتهایی که توسط افراد به ظاهر انقلابی از «جنگ»، «شهدا» و «دفاع مقدس» وجود دارد، میپردازد.
جنگی که بود جنگی که هست، دفاع مردمی و نهضت فرهنگی، حاشیهای بر جنگ شهید، شهدا اینقدرها هم نازنین نبودند! ارزش جنگ در جنگ ارزشها، عبور از «جنگ یک وجبی»، عملیات مکمّل، یاد شهدا و راه شهدا و پالایشگاه اسلام ناب عناوین فصول 9 گانه این کتاب هستند.
ضدانقلابهای مذهبی در سوگ «جنگی که بود»
جلیلی در فصل اول کتابش به نقد نگاههای خنثی و نوستالژیک به هشت سال دفاع مقدس پرداخته و نوشته: «آن روزها که دستهدسته تابوت برادران ما از جبهه برمیگشت، ضدانقلابهای مذهبی در خیمههای نِخوَت خود زیارت عاشورا و دعای توسّل و نُدبه را بهانه کرده بودند و در پایان هر روضه و گریه و توسّل خویش، کسانی را نفرین میکردند که مانع ظهور آقا شدهاند؛ کسانی را که دین را از خلوص و معنویت و نزاهت خود دور کرده و به شائبه سیاست و دنیاطلبی آلودهاند. کسانی را که حاضر نیستند قبول کنند حکومت قبل از ظهور آقا باطل است...
و این روزها چه بسیار ضدانقلابهای انقلابی که میخواهند همان بلایی را که ضدانقلابهای مذهبی بر سرِ بزرگترین حماسه تاریخ آوردند، درباره پژواک ایرانیِ آن که «هشت سال دفاع مقدّس» مینامندش، تکرار کنند. میخواهند در سوگ «جنگی که بود»، «جنگی که هست» را بپوشانند و به دست فراموشی بسپارند...
به احترام خون شهدا، خواهرم حجابت، برادرم نگاهت و دیگر هیچ! شده است که در کنار دهها هزار تابلو و پوستر و پلاکارد و دیوارنویسی و... که چنین شعاری را در خود جای دادهاند، حتی یک بار ببینید که مخاطبان را برای ارزش و آرمان دیگری به خون شهدا قسم داده باشند؟
مثل اینکه:
به احترام خون شهدا بیتالمال را غارت نکنید.
به احترام خون شهدا کوخنشینها را دریابید.
به احترام خون شهدا در برخورد با مفسدان اقتصادی این همه استخاره نکنید...
جلیلی مینویسد: «جنگ هشت ساله نمرده است که برایش مجلس ختم بگیریم. جنگ هشت ساله شهید شد و شهید، زنده است و خون شهید در همه رگهای جامعه جاری است؛ اگر چشم بگشاییم و اگر گوش بسپاریم به آن که گفت: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنهها و مُرفّهین بیدرد شروع شده است.»
بنابراین گزارش، جلیلی در بخش دوم کتابش با اشاره به پیام امام خمینی (ره) به روحانیت که مهمترین دستاورد دفاع مقدس را «استمرار روح انقلابی» میداند، مینویسد: «حفظ و بهرهبرداری از گنج دفاع مقدّس، همچون خودِ جنگ نیازمند حضور گستردۀ مردمی است. با چند مرکز و بنیاد و سازمان دولتیِ هرچند عریض و طویل، نمیتوان گنج عظیم جنگ را کشف و این سرمایه را نقد کرد... این نهضت فراگیر فرهنگی میتواند با محوریت مساجد که کانون تجهیز و اعزام نیرو به جبهه بودند، شکل بگیرد و البته در مدارس و دانشگاهها و صنفها و... هم امتداد یابد و جان جدیدی در جبهۀ فرهنگی انقلاب اسلامی بدمد.»
شهدا اینقدرها هم نازنین نبودند!
وحید جلیلی که سابقه سردبیری روزنامه ابرار، ماهنامه سوره و راه را هم بر عهده داشته است، در فصل «شهدا اینقدرها هم نازنین نبودند» در یادداشتی که پیشتر در ماهنامه امتداد نوشته بوده، مینویسد: «تا آنجا که یادم میآید، شهدا اینقدرها هم که حالا میگویند نازنین نبودند. همیشه هم لبخند روی لبشان نبود. آنقدر مست خدا نبودند که فقر و فساد و تبعیض از یادشان برود و آنچنان از خوف خدا غش نکرده بودند که هیچ خوفی بر دل هیچ کس نیندازند.
تا آنجا که یادم هست... باور کنید به خدا این قدر دوست داشتنی بودن هم خوب نیست... باور کنید به خدا امام حسین (ع) هم اینقدر دوستداشتنی نبود. اگر نمیترسیدند از او که قطعه قطعهاش نمیکردند و اسب بر پیکرش نمیدواندند...»
در بخش «ارزش جنگ در جنگ ارزشها»، جلیلی در مصاحبهای که علیرضا کمیلی در ماهنامه با او داشته است به سؤالاتی مانند اینکه «آنهایی که در جنگ دیروز شرکت کردند، چه رفتارها و باورهایی داشتند؟»، «وقتی شما میخواهی امروز که جنگی وجود ندارد خودت را محک بزنی، ملاک چه باید باشد؟» و روایتهای مختلف درباره دفاع مقدس و تشخیص روایتهای درست پاسخ میدهد و میگوید: « ... اگر یادی از شهدا صورت میگیرد، باید با نظام فکری و عملی حضرت امام(ره) همخوانی داشته باشد... در منطق شهدا بیتفاوتی و سکوت در برابر ظلم و تبعیض و بیعدالتی جایی ندارد. پس هر یادی که از شهدا بشود، ولی وجه مُمیّزۀ حضرت امام(ره) از اسلام آمریکایی را دربرنداشته باشد و به دنبال تبعیت از شاخصهای مهم رهبری نباشد، نه تنها در خط شهدا و گسترش فرهنگ جبهه نیست، بلکه در مقابل این تفکر نیز هست.»
عبور از «جنگ یک وجبی» یا «شهدا برای چه افقی جنگیدند»
نویسنده در این فصل «خاکریزهای دفاع مقدس امروز» را مورد بررسی قرار داده و با اشاره به «خاطرات دهها هزار جانباز، دهها هزار آزاده و صدها هزار رزمنده»و «میلیونها نفر اعضای خانوادههای آنها و دیگرانی که در پشت جبهه بودند» در کنار «کاهش و فرسایش تصاعدی منابع»، چشمانداز انتشار کتابها و آثار هنری درباره گنج دفاع مقدس را راضیکننده نمیداند.
جلیلی در بخش دیگری از همین فصل در انتقاد از رویکردهای سطحی و تقلیلگرایانه به دفاع مقدس مینویسد: «چه موقع شهدا را به یاد بیاوریم؟ در هفتۀ دفاع مقدّس یا سالگرد فتح خرمشهر یا هنگام برگزاری کنگرۀ سرداران یا... ؟ در اردوهای راهیان نور؟ موقع زیارت عاشورا؟ هنگامی که بیحجابها را در خیابانها میبینیم؟
بر سر مزارشان در بهشت زهرا یا ... ؟ ... یا هنگامی که اخبار مفاسد اقتصادی یا خط فقر را میشنویم؟ چه بخشهایی از زندگی شهدا را به یاد بیاوریم؟
...دفاع مقدّس از حقوق مردم، دفاع مقدّس از انفال و بیت المال، دفاع مقدّس از محرومان و مستضعفان، دفاع مقدّس از همۀ مظلومان جهان، دفاع مقدّس از قربانیان فقر و فساد و تبعیض... .
در فصل «عملیات مکمّل» که مصاحبهای با نشریه داخلی دانشگاه بقیهالله (عج) است، نویسنده درباره تعریف هنر دفاع مقدس و مسائل پیرامون آن بحث میکند. او در فصل بعدی با عنوان «یاد شهدا و راه شهدا» که مربوط میشود به سخنرانی در مسجد سهله مشهد در سال 1384 در ابتدای فصل، جنگ و دفاع مقدس را دو پدیده متفاوت میداند و میگوید: «جنگ ما تفاوت عمدهای با جنگهای عالم داشته است. یکی از تفاوتهایش مردمی بودن است. جنگ ما را سپاه و ارتش پیش نبرد. اینها خیلی زحمت کشیدند. نقش مؤثّری داشتند ولی بدنۀ رزمندۀ ما مردمی بود و این ماهیت با جنگهای دیگر خیلی متفاوت بود...»
جلیلی در ادامه این فصل، درباره موضوعات و عناوینی مانند «هویّتزدایی از دفاع مقدّسی»، «بیعملیها و انحرافها»، «فروکاستن هویّت شهدا»، «فرهنگ شهادت حافظ «ماهیت» نظام» و «اسلام انقلابی؛ شاخص شهدا» بحث میکند. جلیلی در انتهای این فصل
«... وضعیت جامعه طوری شده که فرهنگ شهادت کاملاً با تجمّلگرایی جمعشدنی است. حتی قابلجمع است با غارت بیتالمال. میبینی شهرام جزایری هم کمک میکند. ... فعالیتهای فرهنگی که مفسدان و ظالمان در جامعه از آن حمایت میکردند. هرچه قالتاقترند، بیشتر طرفدار حرکتهای فرهنگیاند! چرا؟ چون میداند که این حرکت فرهنگی، حرکت فرهنگی واقعی نیست. حرکت فرهنگی دینی نیست. دینی که جهتگیریاش «لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْط» باشد، نیست...»
پالایشگاه اسلام ناب
فصل پایانی کتاب «شهدا برای چه افقی جنگیدند»، سخنرانی وحید جلیلی در جمع طلاب بسیجی حوزه علمیه قم (سال 1385) است که در آن، او تأملاتی در ماهیت و مأموریت بسیج داشته و میگوید: «... تعریفی که ما از بسیج داریم چه باید باشد. در پیام سال 67 امام خیلی نکته وجود داشت. در این پیام، امام بسیج را در کلیتش تعریف میکند. هم مبانی نظری تشکیل بسیج را میگوید که چیست و هم به الگوهای عملی آن اشاره میکند. هم سابقه تاریخیاش را میگوید و هم چشم انداز آیندهاش را میگوید. ولی متأسفانه ما بعدها در بدنه اداره کننده و هدایت کننده بسیج با تعاریفی مواجه شدیم که به نظر من با تعریف امام در تضاد بود.»
جلیلی با اشاره جمله امام خمینی «راه قدس از کربلا میگذرد» درباره آرمان جهانی بسیج میگوید: «اصلاً قرار نبود این طوری تمام شود. همه آماده بودند و زندگیهایشان را این طور تنظیم میکردند. ازدواجشان را، درس خواندنشان را، نوع زندگیشان را، سطح معیشت و همه چیز را طوری تنظیم میکردند که ما مثلاً الان اول جنگمان است و تا خود واشنگتن میخواهیم برویم. نه اینکه زندگی نکنند؛ نه اینکه درس نخوانند؛ ولی کاملاً اینها با همدیگر تعریف شده بود. ما باید به چنین تعریفی برگردیم... باید نیروهایی بجوشند که امامِ بقیۀ متّقین شوند و راه بیفتند و قفلها را باز کنند.»