به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، فیلم سینمایی "ماجرای نیمروز" ساخته محمد حسین مهدویان روزهای پایانی اکران خود را در سینماهای تهران و شهرستانها پشت سر میگذارد. این فیلم که در اولین تجربه خود در جشنواره فجر خوش درخشیده بود در اکران عموم نیز با فروشی نزدیک به 5 میلیارد تومان رقم مناسبی را به ثبت رساند.
ماجرای نیمروز بدون شک یکی از مهمترین تولیدات سینمایی ایران در سال گذشته بوده است و جوایز فراوان و مهم کسب شده از طریق این فیلم در جشنواره فجر سی و پنج نشان دهنده اقبال عوام و خواص سینما از آخرین ساخته مهدویان است.
مهدویان این روزها برای حضور در سیششمین جشنواره فیلم فجر مشغول نگارش فیلمنامه است و در این میان به ساخت مستندی تازه میپردازد. خبرگزاری میزان در نگاهی تحلیلی به دومین اثر محمدحسین مهدویان پرداخته است.
پرداختن به مسائل سیاسی از سوی کارگردانان همواره جذاب بوده و البته در کنار این جذابیت ریسک بالایی را میطلبد. این ریسک را میتوان در درجه اول به عدم شعارزدگی یک اثر نسبت داد. اتفاقی که آثار موفق سینمای سیاسی ایران و جهان را انگشت شمار مینماید. پیش از حضور و بروز مهدویان در سینمای سیاسی، کارگردان با سابقه ایرانی یعنی ابراهیم حاتمیکیا همواره دغدغهمند سینمای سیاسی بوده و هست. سینمایی که بر پایه صداقت در روایت به تشریح صحیح برهههای زمانی خاص انقلاب اسلامی میپردازد.
محمدحسین مهدویان تازه کار اما جسور و دارای نبوغ بر سینما است. وی با شناخت درست از سینمای روز جهان و تلفیق آن با روایتهای داخلی نوع تازهای سینمای روایی و مستند را به ژانرهای ایرانی اضافه کرده است. مهدویان در اولین گام باید به سراغ موضوعی تازه و دست نخورده میرفت و پرداختن به اتفاقات زمستان 66 بهترین گزینه برای این کارگردان جوان بود.
وجود
محمود رضوی و تجربه موفق فیلم "سیانور" در کنار خلاقیت و ایده پردازی شاخص "محمدحسین مهدویان" دلیلی بود تا این فیلم علاوه بر زیباییهای بصری و سینمایی از قوت بالای تاریخی نیز برخوردار باشد.
کارگردانی این اثر بیش از هر چیز و بی رابطه با فیلمنامه منسجم آن، به نوعی برای سینمای ایران نوید بخش ظهور جوانی بود که با تسلط کامل بر سینمای مستند حال پا در عرصه فیلمسازی داستانی گذاشته است.
وجود اسناد معتبر تاریخی و همچنین لزوم استفاده از آن همچنان رگه هایی پر رنگ از سینمای مستند را در فیلم "ماجرای نیمروز" با چشمان مخاطب آشنا میکند. سینمای مستند بی واسطه و در پس زمینه این فیلم به خوبی از این اسناد استفاده کرده و در خدمت متن فیلمنامه واقعیت گرایی را به اثر تزریق میکند.
ماجرای نیمروز روایتی آشکار از سالهای اول انقلاب اسلامی است. روایتی که برای تاریخ ایران همواره سخت و پرالتهاب ثبت شده است.
فیلمنامه ماجرای نیمروز به دور از تمام مفاهیم و مضمون موجود از انسجام کامل در ژانر جاسوسی برخوردار بوده و تا پایان اثر بیننده را به دنبال جاسوس اصلی میکشاند و به درستی و بر مبنای فیلمهای جاسوسی در آخر ضربه اصلی را زده و به نوعی مخاطب را غافلگیر میکند.
بدون شک باور پذیری تمامی شخصیتها با الهام از فیلمنامه اصلی شکل گرفته و مخاطب با تک تک آنان همذات پنداری میکند. داستان روایتی که نقاط تعلیق به جا و درستی را در زمان محدود ایجاد میکند.
بازیگران فیلم ماجرای نیمروز کاملاً صبورانه و درخدمت متن و کارگردانی پیش میروند. خبری از نقش اول ثابت نبوده و هر کدام از بازیگران به تنهایی عضوی از تیم عملیاتی محسوب میشوند. بازی یکدست مهمترین دلیل پیروزی فیلم در بخش بازیگری است. اتفاقی که بدون شک عامدانه و بنا به نگاه مهدویان و تجربه بازیگران حاصل شده است.
انتخاب بازیگرانی که اکثراً سابقههای متفاوتی داشتند در کنار هم ریسکی بالا بود که مهدویان آن را انجام داده و جواب گرفت. احمد مهران فر و جواد عزتی که به واسطه حضور در سریالهای تلوزیونی طنز با این شخصیتها بین مردم جا افتاده اند، قالب خود را شکسته و به سینمای جدی روی آوردند.
از سویی این فیلم را میتوان یکی از بهترین بازیهای مهرداد صدیقیان دانست. بازیگری که بازیهای گذشته خود را فراموش کرده و قالبی تازه را آفریده است. نقشی دوگانه و درگیر تضاد که مخاطب را همراه خود میکشد. مخاطبی که گاه بر جاسوس بودن او شک میکند.
تجربه "ایستاده در غبار" و حالا "ماجرای نیمروز" بیش از لذت تماشای دو فیلم با دو ژانر متفاوت ما را به وجود کارگردانی صاحب امضا نوید میدهد. کارگردانی که ابتدای راه را با قدرت آغاز کرده و میتوان آن را استعداد تازه دهه نود سینمای ایران دانست.
ساخت آثاری همچون،
ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز، به رنگ ارغوان، آژانس شیشهای و این دست آثار میتواند به وضوح تاریخی شفاهی از اتفاقات معاصر ایران را بازگو کرده و مخاطب سینما را به راحتی به آن دوران متصل کند.
علی صفری