مظلومی هم که چندی پیش بهعنوان سرمربی تیمملی جوانان برگزیده شده بود، با انصراف از این سمت به جمع استقلالیها پیوست. مظلومی در توضیح تصمیمی که گرفته، میگوید: «مرحوم پورحیدری یکبار سرمربیگری تیمملی را رها کرد تا به استقلال برگردد، من هم از همان خانواده هستم و تصمیم مشابهی گرفتم.» البته که قیاس مظلومی کاملا معالفارق است. مرحوم پورحیدری بهشدت استقلالی بود؛ تا جاییکه حاضر شد نیمکت تیمملی بزرگسالان را برای سرمربیگری در استقلال رها کند. آخرین بازی تیمملی زیر نظر منصورخان روز 15 بهمن 78 در کویت برابر تیمملی این کشور برگزار شد و او در شرایطی بسیار حساس که کسی مسوولیت کار را در استقلال قبول نمیکرد، برای کمک به آبیها شتافت. پورحیدری آنقدر ذوب در این علاقه بود که حتی به شرایط بهتر پرسپولیس در دربی پیشرو توجه نکرد و نهایتا در اولین تجربه سرمربیگریاش در استقلال، روز هشتم اسفند 78 با دو گل برابر سرخپوشان مغلوب شد. آیا در جنس تصمیم مظلومی هم همین فداکاری وجود دارد که او خودش را با پورحیدری مقایسه میکند؟ پرسش اینجاست که آیا اگر مظلومی هم امروز سرمربی تیمملی بزرگسالان بود، این سمت را بهخاطر سرپرستی در استقلال رها میکرد؟ بعید است اینطور باشد.
اصل مطلب اما چیز دیگری است؛ اینکه تیمهای ملی پایه در فوتبال ایران وضعیت بهشدت اسفباری دارند و در بدترین شرایط ممکن اداره میشوند. انگار سرنوشت این تیمها برای مدیران ارشد فدراسیون هیچ اهمیتی ندارد و مربیان گوناگون هم تنها زمانی که مشغله خاصی ندارند، از نیمکت این تیمها برای گذرانوقت استفاده میکنند. پرویز مظلومی مرداد ماه، در شرایطی که برنامه خاصی برای آیندهاش متصور نبود سرمربی تیمملی جوانان شد، اما بعد از دو ماه سرگرمی، این منصب را رها کرد تا سرپرست استقلال شود. این تقریبا همان کاری است که سرمربی قبلی تیمملی جوانان، یعنی سیروس پورموسوی انجام داد. او هم خرداد امسال از سرمربیگری تیمملی استعفا داد تا هدایت پارسجنوبیجم را در لیگ نوزدهم بر عهده بگیرد. پورموسوی البته در حفظ این تیم در لیگ برتر موفق نبود و برای فصل جدید بهعنوان سرمربی نفتآبادان منصوب شد. همه اینها درحالی است که تیمملی جوانان در آستانه مسابقات قهرمانی آسیا، بدون سرمربی مانده است.
وضعیت تیمملی امید حتی از این هم بدتر است. آنجا یک دوره کوتاه فرهاد مجیدی کار کرد و بعد استعفا داد تا حمید استیلی یک ناکامی جدید را به کارنامهاش بیفزاید. در حالحاضر سرمربی این تیم هم مشخص نیست و گفته میشود اصرار فدراسیون فوتبال به مهدی تارتار برای قبول این پست به جایی نرسیده است. حقیقت آن است که فدراسیونفوتبال حاضر نیست هزینه چندانی برای کادرفنی تیمهای پایه انجام بدهد؛ در نتیجه سرمربیان هم ترجیح میدهند در تیمهای باشگاهی مشغول شوند. این در شرایطی است که تیمهای پایه همهجای دنیا، حکم پشتوانه برای تیمملی بزرگسالان را دارند و فدراسیونها بیشترین سرمایهگذاری را در همین بخش انجام میدهند. حکایت فوتبال ایران اما مثل همیشه با همهجای جهان فرق دارد.