هرچیزی برای اینکه بتواند بقاء داشته باشد و به زندگی ادامه دهد به انرژی نیاز دارد. این قانون شامل رفتار و کردار ما هم می شود. البته انرژیها همیشه باعث بقاء نمی شوند و بعضی از آنها بازدارنده هستند و مانند ترمز اتومبیل عمل می کنند.
اگر به کارهایمان انرژی مثبت دهیم به آنها سوخت رسانده ایم و موجب ادامه حرکت آنها می شویم، اما اگر به اعمال خود انرژی منفی رسانیم مانند همان ترمز اتومبیل عمل کرده ایم و باعث توقف رفتار مورد نظر خواهیم شد. انرژی مثبت و منفی را دیگران هم می توانند به ما بدهند، برخلاف بنزین که هیچ کس حاضر نیست کارت سوختش را به کسی غرض یا هدیه بدهد، رفتار ، کلام و عکس العملهای دیگران مانند نقل و نبات به ما انرژی مثبت و منفی اهدا می کنند.
ما در طول روز انرژی های مثبت و منفی زیادی را از دیگران در قالب تشویق، انتقاد، توصیه، مشورت، تجربه یا دردودل دریافت می کنیم یا به خود و دیگران هدیه می دهیم، غافل از اینکه انرژی های منفی که عمدا یا سهوا در لابه لای این پیشنهادات و مشاوره ها وجود دارد بین ما و اهدافمان فاصله می اندازد و سرعت حرکت مارا کم و کم تر می کند.
وقتی که به صحت رفتار یا هدف خود ایمان داریم و باقدرت تمام به آن می پردازیم و هر زمان در حال توسعه و ارتقای آن هستیم یا حتی از جانب دیگران مورد تشویق، تمجید و حمایت قرار می گیریم، انرژی های مثبت بسیاری دریافت کرده ایم که قدرت و سرعت ما را در پیشبرد هرچه بهتر آن رفتار یا هدف بیشتر و بیشتر خواهد کرد.
اما اگر در انجام کارها یا رفتار خود شک و تردید راه دهیم، تحت تاثیر افکار بازدارنده افراد منفی گرا و سواستفادهگر قرار بگیریم یا کار و رفتار خود را تقویت نکنیم و به آن نپردازیم، فکر نکنیم و خشنود نباشیم، با حجم زیادی از انرژی های منفی رو به رو شده ایم که باقدرت تمام ما را از پا در می آورند. اگر به برنامه، اهداف و رفتارهایی که انجام می دهیم فکر نکنیم و در مورد آنها بی اعتنا شویم و از جانب اطرافیان تشویق و ترغیب نگردیم، به این معنی است که سوخت رسانی به آن ها را قطع کرده ایم و موجب از بین رفتنشان شدهایم.
بله به همین راحتی می شود یک فکر، برنامه یا رفتارخوب را کنار گذاشت و از سر بیرون کرد. البته این راهکار بسیار خوبی است و ما باید برای از بین بردن رفتار و عادت های اشتباه خود از آن استفاده کنیم. دقت کنید، فقط و فقط رفتار و عادت های ناپسند.
وقتی عادت ناپسندی داریم می توانیم با قطع انرژی آن موجب تضعیف و درنهایت نابودی اش شویم. تنها کافی است که با بی توجهی ، عدم حمایت و عدم تکرار آن باعث شویم تا به فراموشی سپرده شود و از ذهن ما بیرون رود. در این حالت اگر به آن انرژی منفی هم بدهیم موجب نفرت ما از آن موضوع می گردد. مانند فرد سیگاری که بعد از مدتی دوری از سیگار با یادآوری و تکرار مضرات و عواقب دردناک استفاده از آن باعث ایجاد تنفر و دشمنی خود با سیگار می شود.
نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که ما باید بتوانیم انرژی های مثبت و منفی را بشناسیم و آنها را از یکدیگر تفکیک کنیم و در زمان مناسب از آن ها استفاده کنیم. کارهای خوب تنها به انرژی مثبت نیاز دارند و کارهای بد به انرژی منفی. اگر به رفتار خوب خود انرژی منفی برسانیم مانند این است که در باک اتومبیل خود به جای بنزین آب ریخته باشیم. آیا آب در موتور خودرو موجب اختلال و از کار افتادن آن نمی شود؟ یا اگر به کارهای منفی خود انرژی مثبت وارد کنیم مانند اینست که به یک جانور وحشتناک و خطرناک داروی شفابخش و تقویت کننده بدهیم و موجب بقای آن گردیم.
در زمان انجام کارهای خوب باید مراقب باشیم تا از گزند افکار بازدارندهی افراد بدبین و منفی گرا ، سواستفاده گر، کم بین، در امان باشیم. بهتر است رفتار و اهداف مثبت خود را که احساس می کنیم تحت تاثیر این افراد قرار خواهد گرفت کم تر برای آن ها بازگو کنیم. هوشیارانه مواظب نظرات دیگران باشید و زمانی که با انرژیهای منفی آنها روبه رو می شوید از همان راهکاری که برای از بین بردن اعمال منفی خود( بی اعتنایی و عدم تقویت) استفاده می کنید، بهره ببرید تا از ذهنتان بیرون رود. بیشتر سعی کنید تا با افراد مشوق و مثبتگرا رابطه برقرار کنید و اهداف و رفتارهای خود را با آنها در میان بگذارید.
این موضوع مهم را هم یادتان باشد که برای بهتر شدن، تقویت و رشد اهداف و رفتار شایسته دیگران بهتر است که به آنها انرژی مثبت بدهید و با بازگو کردن اعمال شایسته آنها وتشویق، تمجید و تعریف از رفتارهای خوبشان، نشان دهید و تاکید کنیدکه راه درستی را در پیش گرفته اند. این عمل در نزد طرف مقابل تاثیر بسزایی خواهد داشت. شاید در ظاهر نشان ندهد اما بیش از آن که خودتان فکر بکنید او را امیدوار و علاقه مند نمودهاید.
زمانی که فرد دیگری را مشورت و راهنمایی می کنیم، خیلی باید دقت کنیم تا به اشتباه و از روی بی اطلاعی به او انرژی متضاد وارد نکنیم و اشتباها او را در دام توهم نیاندازیم.
همیشه بهترین راه این است که وقتی از موضوعی اطلاع و آگاهی کامل نداریم در مورد آن اظهار نظر نکنیم و طرف مقابل را به اشتباه نیاندازیم. زیرا ممکن است با انجام عکس العمل یا انتقاد و تشویق اشتباه او را گمراه کنیم. ما تنها باید آن فرد را راهنمایی کنیم تا با شخص مطلع و واقع بینی مشورت کند و فریب افکار منفی کسی را نخورد.
امیر دشتکیان