روزنامه همشهری - فرزانه ابراهیمزاده: روزنامههای عصر روز 24 مهرماه 1350 در کنار گزارشهای تکمیلی از جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، عکس اول خود را به تصویری از بنایی بلند و سفیدرنگ اختصاص دادند که در سهراه مهرآباد تکمیل شده بود؛ بنایی که مهندس جوان 24 سالهای آن را طراحی کرده و قرار بود یادمان این جشن باشد، اما برای سالها نمادی از تهران شد؛ «برج آزادی».
محمدرضا پهلوی که بدون هیچ آیینی و تنها با خواندن سوگند پادشاهی در شهریور 1320 بر تخت سلطنت نشستهبود، بعد از تثبیت قدرتش در دهه 40 و بالا رفتن ثروت کشور بهخاطر سهم بیشتر از درآمد نفت، تصمیم داشت تا ایران را هر چه بیشتر در صدر خبرها بیاورد. او در سال 1345 در ششمین سال تولد ولیعهدش، آرزوی دیرینه خود، یعنی جشن تاجگذاری را در کاخ گلستان انجام داده و فرح پهلوی، مادر ولیعهد را بهعنوان نایبالسلطنه انتخاب کردهبود.
اما این جشن آنطور که میخواست و به زعم وی شکوه و عظمت باستانی ایران را برای قدرتنمایی در منطقه پرآشوب خلیجفارس و در میان کشورهای آسیایی نمایشنمیداد. شاه سودای تبدیل ایران به مهمترین کشور منطقه و حتی آسیا را در سر میپروراند؛ رؤیایی که باید با نمایش شکوه و تمدن قدیم و جدید ایران پیوند میخورد. ایده برگزاری جشنهایی در ستایش سلطنت در ایران در اواخر دهه 30 مطرح شد، اما کمبود منابع مالی مستمر، آن را تا سال 45 به تعویق انداخت و در نهایت بعد از مدتها برنامهریزی قرار شد در مهرماه 1350 در تهران برگزار شود.
همان نیمه دوم دهه 40، هیأتی انتخاب شد تا برای برگزاری هر چه بهتر این جشنها برنامهریزی کند. ایدههای بسیاری همراه با ردیف بودجههای مفصل تنظیم شد. جدا از برگزاری جشنها و دعوت از مهمانها، یکی از مهمترین برنامههای کمیته برگزاری، ساخت یادمانی برای برگزاری این جشن بود. ابتدا تصمیم گرفته شد تا بنایی را به شکل طاقنصرت، با اعتباری بالغ بر 6 میلیون تومان در غرب تهران که مهمترین ورودی پایتخت بود بسازند.
طرح آن را نیز «امیرنصرت منقح» و «یوسف شریعتزاده» تهیه کردند، اما بعد از اینکه قیمت نفت افزایش پیدا کرد و دست دولت در تخصیص اعتبارات، قدری بازتر شد، برنامه جشنهای 2500 ساله را نیز مفصلتر کردند. اعلام شد که طرح طاقنصرت به اندازه کافی عظمت ندارد و تصمیم گرفتند بنای عظیمتری بسازند. در شهریور 1345 فراخوان یک مسابقه معماری در روزنامهها درج شد و شورای مرکزی جشنهای 2500 ساله تهیه طرح ساختمانی به نام «شهیاد آریامهر» را به مسابقه گذاشت و از معماران دعوت کرد که طرحهای خود را تا دهم آبان 1345 به دبیرخانه تحویل دهند.
در میان طرحهای ارائه شده، طرحی از یک جوان 24 ساله فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته معماری به اسم حسین امانت، با آنچه در ذهن طراحان جشنها بود تناسب زیادی داشت. این طرح که البته بعدها تغییرات کوچکی کرد برجی بلند بود که با استفاده از نشانههای معماری ایران در دورههای مختلف تاریخی طراحی شده و در کنار نمادهای مدرن، نشانی از گذشته باشکوه تاریخی ایران بهخصوص در زمینه معماری داشت. طرح امانت با وجود جوانی او بسیار جسورانه و البته بسیار گسترده بود و همین باعث میشد تا ساخت آن را با مشکلاتی مواجه کند.
برخی از کارشناسان تاریخ معماری با بدبینی معتقدند که نقش هوشنگ سیحون بهعنوان استاد امانت و یکی از داوران این مسابقه در انتخاب طرح او را نمیتوان نادیده گرفت. امانت پیش از شرکت در این مسابقه، طرحی شبیه آن را در دانشگاه آماده کرده و نمره خوبی هم از آن گرفته بود. در کنار این، طرحهای دیگری که در این مسابقه شرکت کردند هم هنوز موجود است و نشان میدهد که جسارت امانت برای طراحی این برج بیش از دیگران است.
مهمترین منبع الهام امانت جدا از استفاده از المانهای معماری ایرانی در دورههای مختلف، طاقضربیهای ایرانی بود که روی چهارپایه استوار شدهاست. این پایهها در امتداد خود پیچخورده و داخل بنا به یک گنبد هرمی شکسته ختممیشوند. بدینترتیب کل بنا به یک گنبد میرسید. حسین امانت در گفتوگویی که سال 85 انجام داده گنبد را دستاورد بزرگ معماری ایران و مظهر نبوغ معماران این سرزمین دانسته است. بنا دارای 2 قوس بزرگ رو به شرق و غرب است و حالتی دروازهگونه دارد.
قوس زیرین به شکل هلالی و ملهم از ایوان مدائن است و قوس بالایی به شکل جناغی با الهام از معماری دوران اسلامی ساخته شده. بدینترتیب 2 دوره بزرگ معماری تاریخی ایران در برج آزادی با هم تلفیق شدهاند. اما انتخاب طرح، تازه اول راه بود و مشکلات زیادی برای تکمیل این برج وجود داشت. مهمترین مشکل این سازه بهدلیل بزرگی و گستردگی آن، انتخاب پیمانکاری بود که اجرایش کند.
با بررسیهای زیاد سرانجام شرکت «مَپ» به مدیریت «محمد پورفتحی» برای این کار انتخاب شد که با مهندسان ایرانی و اروپایی فعالیت میکرد. سرپرست کارگاه ساختوساز نیز ایرج حقیقی بود. محل قرارگرفتن برج نیز اهمیت زیادی داشت. این برج باید در جایی ساخته میشد که علاوه بر اینکه از نقاط مختلف تهران قابلمشاهد باشد دروازه این شهر هم به شمار آید؛ هرچند که از ابتدا، غرب تهران برای ساختهشدن این یادمان قطعی شدهبود.
غرب تهران راه ورودی و دسترسی این شهر به مرزهای غربی بود. از آنجا که نگاه حکومت در دهههای 30 و 40 بیشتر متمایل به غرب بود، این خود نمادی از تمایل به این ایده محسوب میشد. از سوی دیگر محل ساخت این برج باید نزدیک فرودگاه مهرآباد، بهعنوان مهمترین ورودی تهران برای مسافران غربی میبود تا نخستین تصویری که از تهران و ایران در ذهن بیاورند، این نماد یا یادمان باشد که اتفاقا زمین مناسبی هم در سهراه مهرآباد وجود داشت.
این منطقه و روستایی نزدیک به آن از دوران ناصرالدینشاه به مهرآباد معروف بود. روستایی که بعدها فرودگاه بینالمللی تهران را در آن ساختند متعلق به معیرالممالک بود که بهعنوان مهریه آن را پشت قباله عصمتالدوله دختر ناصرالدینشاه انداخت و برای همین به مهرآباد معروف شد. سهراه مهرآباد با گسترش تهران، غربیترین نقطه شهر بود و در ابتدای خیابان آزادی کنونی قرار داشت که بهعنوان اصلیترین محور غربی - شرقی شهر، غرب تهران را به دماوند در حد شرقی تهران میرساند. سازه برج چنان طراحی شده بود که از زاویه دید آن کوه دماوند دیده شود.
11 آبان 1346 شاه و امیرعباس هویدا نخستوزیر و نیکپی شهردار وقت به محل ساخت این برج رفتند و با دفن دو لوح طلایی و نقرهای شبیه تخت جمشید این برج را کلنگ زدند. عملیات ساخت برج از اردیبهشتماه 1348 آغاز شد و بهمدت 18ماه تا مهر 1350 طول کشید. تا چند روز قبل از جشنهای 2500 ساله، بخشهایی از کار مانند سنگفرش میدان و جمعآوری داربستها به پایان نرسیده بود. هزینه ساخت این برج با احتساب ساماندهی و طراحی میدان پیرامون برج 45 میلیون تومان شد.
مساحت زیربنای این میدان حدود 78 هزار مترمربع و بنای آن بهصورت دروازهای به ارتفاع 45 متر است که 5 متر آن زیر زمین قرار دارد. طاق برج از زمین 23 متر فاصله دارد و دارای 8 بخش مجزاست. عرض پایه این بنا 64 متر و ساخت آن 30ماه زمان بردهاست. در محوطه میدان حدود 65 هزارمترمربع طراحی شده و در ساخت این برج 25000 قطعه سنگ بهکار رفته است. نکته جالب اینکه سنگهای نمای بنا که از معدنی در جوشقان آورده شده بود با تناسب خاصی در کنار هم قرارگرفتند؛ تناسبی که در آن زمان به وسیله کامپیوتر محاسبه شد.
برج در ابتدا فقط بهعنوان یادمان به افتتاح رسید، اما در سالهای بعدی با توجه به طراحیهای تکمیلی در طبقات پایینتر تبدیل به فضای نمایشگاهی و موزه و سالنی برای اجرای کنسرت شد. برج آزادی در آستانه 50 سالگی است و در این 5 دهه شاهد اتفاقات تاریخی بسیاری از جمله انقلاب اسلامی بوده که در نهایت نیز نام این برج و میدان اطرافش را از شهیاد به آزادی تغییر داد.