ماهان شبکه ایرانیان

گفتگو با دکتر محمدصادق کوشکی درباره کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»؛

لطفا اشکالات تاریخی این کتاب را رفع کنید + عکس

دوستانی که مصاحیه می‌کنند،‌ خودشان را جای خواننده بگذارند و مواردی که احتمال می‌دهند دانستنش مفید و جذاب است را در مصاحبه‌ها بیاورند و صرفا در مسیری که راوی تعیین می‌کند پیش نروند.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، دکتر محمدصادق کوشکی، ‌نویسنده، پژوهشگر و عضو هیأت علمی‌دانشگاه در گفتگو با مشرق، کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است را مورد بررسی قرار داد و گفت:‌ این کتاب، اثر ارزنده‌ای است که آقای حمی‌د حسام با مشارکت آقای مسعود امی‌رخانی انجام داده اند و خاطرات خانم بابایی است. موضوع کتاب به قدری جذاب، جالب و شاید نادر است که به راحتی نمی‌توان از کنار آن گذشت. خاطرات خانم بابایی خاطرات تنها خانم ژاپنی است که به شرافت اسلام درآمده‌اند و با شناخت، مسلمان شده‌اند و این افتخار را پیدا کرده‌اند که مادر یک رزمنده بسیجی و مادر یک شهید باشند و البته فرزندان دیگر و همسرشان هم تا سر حد توان در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی‌بوده‌اند.

وی افزود: این موضوع، ‌آنقدر ارزنده است که ارزش دارد یک کتاب اختصاصی داشته باشد. متاسفانه جای این کتاب خالی بود و سال های سال منتظر بودیم که خاطرات خانم بابایی منتشر بشود. اولین حسن کتاب موضوع جالب و بی‌نظیرش است. خدا را شاکریم که این کمبودف‌جبران شده است.

دکتر کوشکی ادامه داد:‌ دومین نکته درباره کتاب که جای تقدیر دارد طراحی جلد است. چون قهرمان این کتاب یک خانم ژاپنی است، طراحی جلد کتاب به شدت با متن کتاب همنوایی دارد. این طراحی بسیار هنرمندانه و هوشمندانه است. تلفیقی از نوشتار فارسی شبیه خط ژاپنی در پس زمینه‌ای از شکوفه‌های گیلاس که جزو نمادهای ژاپن است و دایره سرح رنگ که پرچم ژاپن را به ذهن متبادر می‌کند. در حقیقت جلد کتاب به نوعی روایت خانم بایی است. خانمی‌ ژاپنی که با یک مرد مسلمان ایرانی ازدواج می‌کند و به تدریج اسلام را می‌شناسد و به یک انسان مومن انقلابی و به یک مادر شهید تبدیل می‌شود.

این استاد دانشگاه درباره متن کتاب گفت:‌ متن کتاب، ‌متن روانی است. متن ساده‌ای که خواندنش را برای همه اقشار با هر سطحی از سواد ممکن می‌کند. هر چند که توقع می‌رفت چون خواننده کنجکاو است در جزئیات وارد می‌شد که احتمالا در مصاحبه‌هایی که با راوی یا منسوبانشان انجام شده،‌ امکان کنجکاوی‌های بیشتر وجود نداشته است.

کوشکی تصریح کرد: این که به هر حال ارتباط خانم بابایی با خانواده‌شان قطع شده و این که نگاه فرزندان ایشان به اقوام ژاپنی‌شان چگونه بوده و... موارد زیادی است که می‌شد در این کتاب بیاید تا ضمن افزایش جذابیت کتاب، کنجکاوی خواننده را هم ارضا می‌کرد که ارزشمند بود. از منظر آموزشی شایسته است دوستانی که مصاحیه می‌کنند،‌ خودشان را جای خواننده بگذارند و مواردی که احتمال می‌دهند دانستنش مفید و جذاب است را در مصاحبه‌ها بیاورند و صرفا در مسیری که راوی تعیین می‌کند پیش نروند. شاید برخی قسمت‌ها برای راوی بدیهی باشد و به دلایلی آن قسمت‌ها را نگوید که باید کنجکاوی مصاحبه‌گر به کمک بیاید.

این عضو هیأت علمی دانشگاه ادامه داد: این کتاب متاسفانه چند مشکل تاریخی دارد که این نکات زیبنده کار نیست و از آقای حمید حسام با توجه به دقتی که در کارهای قبلی‌شان داشته‌اند انتظار می‌رود چون می‌خواهند این کتاب را ترجمه کنند، نسبت به اصلاح آن اقدام کنند. این نکات درباره تاریخ انقلاب می‌تواند موجب کژتابی و دادن اطلاعات غلط به خوانندگان بشود و امید داریم در چاپ های بعدی و در ترجمه، برطرف شود.

کوشکی در بیان مثال‌هایی از این اشکالات کتاب گفت: مثلا در صفحه 141 درباره دوران ژنرال ازهاری و حکومت نظامی‌ که در پاییز سال 57 است، آمده که:‌ همان روزها از ساعت 9 شب، شهر خاموش می‌شد... و مفصل این داستان را ذکر می‌کند و همینطور داستان حکومت نظامی ‌را می‌خوانیم تا صفحه بعد که می‌گوید:‌ قرار شد ما از شهر چند روز بیرون برویم... که به صبح 17 شهریور می‌رسد و بعد ماجرای 17 شهریور را می‌گوید. اینجا عملا خط داستان این است که ازهاری آمده و تاریخ ذکر نمی‌شود و در ذهن خواننده‌ای که متخصص تاریخ انقلاب نباشد این تصویر جا می‌گیرد که ازهاری قبل از 17 شهریور بر سر کار بوده. ممکن است خاطرات در ذهن گوینده پس و پیش بیاید که اشکالی ندارد ولی کسی که تنطیم می‌کند وظیفه دارد آن‌ها را مرتب کند. در ایجا باید ابتدا خاطرات 17 شهریور بیاید و بعدش به دوران ازهاری برسد.

وی ادامه داد: همانطور که می‌دانیم 17 شهریور اولین روز حکومت نظامی ‌بود در حالی که نخست‌وزیری ازهاری بعد از آن ‌بود و فاجعه 17 شهریور در زمان شریف‌امامی ‌رخ داد. ازهاری برای پاییز سال 57 است. در واقع توالی تاریخی در این صفحات رعایت نشده است.

نویسنده کتاب تبار ترور افزود: نکته بعد این که در صفحه 140 اشاره می‌شود که سازمان مجاهدین خلق آرمشان را در راهپیمایی‌ها می‌آوردند و سوء‌استفاده می‌کردند... در روند تاریخی، این مطلب وقتی ذکر شده که چندین ماه به پیروزی انقلاب مانده است در حالی که سازمان مجاهدین خلق عملا از پاییز سال 57 به بعد این سوء‌استفاده را شروع کردند و داستانی که خانم بابایی می‌گویند متعلق به دو سه ماه آخر انقلاب است؛ اما در متن،‌ در جایی واقع شده که از نظر نظم تاریخی در حدود شهریور ماه است که درست نیست. ابتدا این موضوعات گفته می‌شود و در صفحه بعد به 17 شهریور می‌رسیم و خواننده حس می‌کند که مجاهدین از مرداد 57 در راهپیمایی‌ها بوده‌اند در حالی که راهپیمایی‌های سراسری از دو سه روز قبل از 17 شهریور راه افتاد و عملا تظاهراتی نبود که مجاهدین بخواهند پلاکاردهایشان را بیاورند.

این پژوهشگر تاریخ انقلاب تصریح کرد:‌ همچنین در صفحه 140 کتاب،‌سازمان مجاهدین با استنداد به منبعی به نام دانشنامه دانش‌گستر معرفی شده که اطلاعات ناقصی دارد. درباره مجاهدین خلق کتاب‌های دقیقی منتشر شده است که شایسته بود نویسندگان به آن‌ها مراجعه می‌کردند. ده ها منبع وجود دارد که اطلاعات تخصصی می‌دهد که کاش به آن منابع دست اول ارجاع می‌دادند. دانشنامه دانش‌گستر منبع دست دوم یا سوم حساب می‌شود که اطلاعات ناقصی درباره جاهدین خلق دارد.

کوشکی ادامه داد: در صفحه 153 در ادامه همین اشکالات تاریخی نویسنده در انتهای متن می‌گوید سال 58 سالی پر از بحران بود و ماجرای کردستان را می‌گوید و تصریح می‌کند: شهر پاوه و سنندج را به محاصره درآورده بودند. آن‌ها مدتی بعد با سازماندهی در جنگل‌های شمال به آمل حمله کردند... بعدش هم به ترکمن صحرا اشاره کرده است. گوینده خاطرات توالی تاریخی را در نظر نگرفته اما دقت نویسنده کتاب لازم بوده. آنچه که در کردستان رخ داد، همه‌شان گروه های مسلح چپ نبودند. حزب دموکرات کردستان، مسلح و چپ نبودند. گروه خواک و رزگاری چپ نبودند و فقط کومله‌ها چپ بودند. از همه مهمتر این که ماجرای آمل برای بهمن سال 60 است که توسط اتحادیه کمونیست‌ها اتفاق افتاد در حالی که ایشان در حال تعریف ماجرای سال 58 مثل سنندج و ترکمن‌صحرا است اما ناگهان وسط این ماجراها، ماجرای آمل را ذکر می‌کند. آنچه در سنندج و ترکمن‌صحرا رخ داد تجزیه‌طلبی و در سال 58 بود اما ماجرای آمل توسط گروه موسوم به جنگل رخ داد و برای دو سال بعد است.

این نویسنده همچنین درباره صفحه 154 کتاب و کودتای پایگاه هوایی شهید نوژه گفت: در کتاب می‌خوانیم: مدتی بعد خلبانان وابسته به حکومت پهلوی کودتایی را در پایگاه هوایی شهید نوژه شروع کردند... که از لحاظ تاریخی درست نیست چون فقط خلبان نبودند و از یگان‌های مختلف بودند که البته خلبانان از نقاط مختلف بودند که بخشی از آن‌ها پایگاه شهید نوژه بود و طبق آنچه در کتاب آمده این به ذهن می‌رسد که کودتا فقط برای خلبانان پایگاه شهید نوژه بوده که این درست نیست.

دکتر کوشکی درباره آخرین اشکالی که در این کتاب مشاهده کرده، تصریح کرد: در صفحه 190 دارد درباره سال 65 صحبت می‌کند که در این سال در جبهه‌ها جنگ به اوج رسید و... یک سطر بعد از سال 65 می‌گوید: دشمن حتی به مردم عراق هم رحم نکرد و شهر کردنشین حلبچه به طور وسیع بمباران شیمیایی شد. گفتنی است بمباران شیمیایی حلبچه یک سال بعد از سال 65 و در اواخر اسفند سال 66 بوده است.

وی در پایان ابرز امیدواری کرد دست‌اندرکاران تولید این کتاب تلاش کنند تا در چاپ‌های آینده این اشکالات را برطرف شود و همانطور که خوانندگان با یک کتاب خواندنی روبرو هستند، با بخش دقیقی از تاریخ کشورمان و تاریخ انقلاب اسلامی‌ به طور صحیح آشنا شوند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان