ماهان شبکه ایرانیان

از مهارتهای زندگی چه می دانید ؟

زندگی مملو از حوادث ریز و درشتی است که نیازمند به تصمیم گیری ما دربرابرهریک ازآنهاست. به عبارت دیگر باید بتوانیم خود را بدان گونه تربیت کنیم که درهریک از موقعیت‌های حساس امکان بهترین تصمیم گیری را برای خود فراهم کنیم.

از مهارتهای زندگی چه می دانید ؟

تحریریه زندگی آنلاین

 

1- چقدر خودتان را می‌شناسید؟ اگرشخصی ازشما سوال بپرسد که چه جور شخصیتی دارید در پاسخ به این من کیستم چه جوابی می‌دهید؟چگونه خودتان را توصیف می‌کنید ویا اینکه چطورخودتان را می‌بینید؟

2- تا چه اندازه‌ای نسبت به بعدهای مختلف شخصیتتان مانند:بعد بدنی وجسمی- بعد هیجانی وعاطفی - بعد شناختی وهوشی - بعد معنوی آگاهید؟

3-به چه میزان از استعدادها و توانایی‌ها و محدودیت‌های خود مطلعید؟ آیا نقاط قوت و ضعف شخصیتتان را می‌دانید؟ اگر پاسخ شما مثبت است آیا تا به حال سعی کرده‌اید عادات مثبت خود را ارتقا دهید و عادات منفی خود را اصلاح کنید؟

4- آیا نسبت به هیجانات و احساسات خودتان شناخت کافی دارید؟ برای مثال: آیا شما فردی عصبی هستید؟ اگر هستید چه چیزهایی، چه افرادی و یا چه موقعیت‌هایی منجر به بروز عصبانیت در شما می‌شوند؟ زمانی که دچاراحساس خشم می‌شوید چطور نسبت به این احساستان واکنش نشان می‌دهید؟ و یا اینکه چطور خشم خودتان را ابراز می‌کنید؟ آیا فردی هستید که به طور مکرر احساسات خودش را سرکوب می‌کند و یا بر عکس از آن دسته افرادی هستید که به رفتارهای پرخاشگرانه (همچون کتک زدن، توهین کردن و...) متوسل می‌شوند؛ و یا اینکه به خوبی یاد گرفته‌اید در چنین شرایطی بعد از آرام سازی خودتان خشمتان را به شیوه‌ای سازنده ابراز کنید؟

5- آیا احساسات و عواطف دیگران (همسر، فرزند، دوست و...)را به راحتی درک می‌کنید و آیا این مهارت را آموخته‌اید که گاهی خودتان را به جای دیگران قرار دهید و مسایل آن‌ها را از دریچه چشم خودشان ببینید؟

6- آیا می‌توانید به راحتی تعریف‌های دیگران را درمورد خودتان بپذیرید؟

7- آیا می‌توانید نارضایتی‌های خودتان را به راحتی بیان کنید؟

8- آیا قادرهستید به خواسته‌های غیرمنطقی دیگران نه بگویید؟

9- آیا فرد مضطربی هستید؟ اگراضطراب شما مانع عملکرد مثبتتان شود، برای کاهش آن از چه راهکارهایی استفاده می‌کنید؟بدون شک همه ما اغلب نمونه‌هایی از این سوالات را از خودمان پرسیده‌ایم و یا اینکه از طرف دیگران مورد سوال قرار گرفته‌ایم.

اما هدف از طرح این سوالات چیست؟

همه ما به این امرآگاهیم که یکی از سرمایه‌های مهم در هر جامع‌های نیروی انسانی (یعنی نیروی ذهن و نوع عملکرد) افراد جامعه است. به طوری که می‌توان گفت سعادت یک جامعه در گرو داشتن نیروی انسانی کارآمد و سالم است. چرا که نوع عملکرد افراد یک جامعه با سلامت آن جامعه ارتباط مستقیمی‌دارد.
بنابر این هر جامعه‌ای تلاش می‌کند افرادی را پرورش دهد که مجهز به یک سری مهارت‌ها و توانایی‌های بالا باشند و به خوبی بتوانند به هنگام برخورد با مسایل و موانع و شرایط دشوار به طرزی منطقی و عاقلانه پاسخگو باشند.اما امروزه با توجه به اینکه نوع نیازها، خواسته‌ها و تمایلات انسان‌ها و همچنین ساختار و بافت زندگی‌ها نسبت به دوره‌های گذشته تغییر پیدا کرده است و ما شاهد گستردگی اطلاعات در جهان امروز هستیم؛ همه و همه موجب آن شده است که ما بارها با موقعیت‌هایی مواجه شویم که استرس‌ها و فشارهای روانی زیادی را تجربه کنیم.
از طرفی دیگر همه ما در طول زندگی پر پیچ وخم خود با موانع بسیاری برخورد کرده‌ایم که برای حل منطقی آن‌ها نیازمند آن هستیم که مهارت‌های خاصی را آموزش ببینیم. تا بتوانیم مسایل پیش آمده را یک به یک و به درستی حل کنیم و پشت سر بگذاریم.

تعریف مهارت‌های زندگی:

سازمان جهانی بهداشت، مهارت‌های زندگی را این گونه تعریف کرده است: توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه‌ای که فرد بتواند با چالش‌ها و ضروریات زندگی روزمره کنار بیاید (1994، who)به طور کلی مهارت‌های زندگی توانایی‌هایی هستند که به ما کمک می‌کنند با تکیه بر آن‌ها بر استرس‌ها، فشارهای روانی، هیجان‌های منفی (خشم، حسد، نفرت و...) فایق آییم.

ضرورت آموزش مهارت‌های زندگی:

مسلماً همه ما با موقعیت‌هایی مواجه شده‌ایم که منجر به بروز عصبانیت در ما شده‌اند. اما به دلیل آگاه نبودن به روش‌های کنترل خشم و مدیریت صحیح آن؛ ضررهای جسمی‌و روانی فراوانی را متحمل شده‌ایم؛ و یا اینکه به دلیل ناتوانی در گفتن نه به خواسته‌های دیگران در روابط اجتماعی خودمان احساس راحتی نداریم؛ و اگر چه علیرغم تمایلات درونی خودمان درخواست‌های دیگران را می‌پذیریم، اما از درون احساس نارضایتی می‌کنیم. ممکن است در برقراری یک ارتباط موثر دچار مشکل شویم و اکثر ارتباطات ما به دعوا، گریز و یا سازش از روی اجبار ختم شود؛ و یا اینکه استرس‌های بیش ازحد وغیر منطقی ما لطمات فراوانی به موقعیت‌های خانوادگی و شغلی ما بزند وعملکردمان بسیار کمترازتوانایی‌های بالقوه‌مان ظاهر شود.

همه مطالب گفته شده و اثرات و تبعاتی که می‌توانند در زندگی شخصی و اجتماعی ما بر جای گذارند می‌توانند دلایلی خوبی باشند بر اینکه خود را مجهز به مهارت‌هایی کنیم که بتوانیم مسائل پیش آمده را به درستی حل کنیم و احتمال خطرات فردی و اجتماعی را کاهش دهیم.


زمانی که فردی اقدام به یادگیری این مهارت‌ها می‌کند و سعی بر این دارد که با تمرین وتکرارهرچه بیشتر، آن را در وجود خود نهادینه کند وجزئی ازمنش شخصیت خود سازد نه تنها با این اتفاق مبارک موجب ارتقای سطح زندگی شخصی خود شده، بلکه می‌تواند در پیشرفت و ارتقای جامعه خود نیزسهمی‌بسزا داشته باشد.  اما در این بین لازم است که بدانیم داشتن یک مهارت با علم به آن متفاوت است.برای مثال فردی با خواندن کتابی در زمینه شنا و اصول آن، علم به شنا پیدا می‌کند اما شنا کردن نمی‌آموزد.

بنابراین تنها علم به این مهارت‌ها کافی نیست بلکه ما باید با تمرین و تکرار، شاهد نتایج رضایت بخش آن‌ها در زندگی خود باشیم؛ تا بتوانیم زندگی مثبت و کارآمدی را در کنار دیگران تجربه کنیم. اما علاوه بر عوامل گفته شده، دلایل دیگری که ضرورت هر چه بیشتر این مهارت‌ها را بر ما عیان می‌کند تحقیقات فراوانی است که توسط محققین در این راستا انجام گرفته است.

تحقیقات فراوان نشان داده‌اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلال‌های روانی ریشه‌های روانی - اجتماعی دارند( از جمله پژوهش در مورد سوء مصرف مواد نشان داد که 3 عامل با سوء مصرف مواد در ارتباط اند:1- عزت نفس پایین 2- ناتوانی در بیان احساسات 3- فقدان مهارت‌های ارتباطی. با این وجود، با توجه به همه شواهد علمی‌همه ما می‌توانیم با مجهز ساختن خود به این مهارت‌ها پیشگیری در سطح اولیه را شروع کنیم و از بسیاری از آسیب‌های اجتماعی همچون اعتیاد، رفتارهای بزهکارانه و اختلال‌های روانی جلوگیری کنیم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان