میانسالی فصلی از زندگی است که در محدوده سنی 40- 65 سالگی قرار دارد. افراد در این دوره از زندگی با تغییرات مختلف فیزیولوژیکی و جسمانی، شناختی و اجتماعی مواجه میشوند.
به گزارش ، آرمان نوشت: اصطلاح میانسالی مفهومی است که از اوایل قرن بیستم به تدریج در ادبیات روانشناسی مطرح شد. این اصطلاح توسط «الیوت جیکز» در دهه 1950 رسما در کتب روانشناسی رشد ظاهر شد و سپس در دهه 70، یک خبرنگار آمریکایی به نام گیل شی هی، کتابی با عنوان «بحران میانسالی» را نوشت که پر فروشترین کتاب آن سالها شد. میانسالی سنی است که در آن فرد با تجاربی بسیار متنوع و گهگاه ضد و نقیض مواجه میشود. از یک سو زندگی در این دوران بحرانی و پر تلاطم است و از سوی دیگر از آرامش نسبی برخوردار است. فرد میانسال به این آگاهی میرسد که دیگر جوان نیست و بسیاری از فعالیتهای گذشته را نمیتواند انجام دهد. همچنین دوران میانسالی میتواند با آغاز بیماریها و بازنشستگی همراه باشد. با این تفاسیر بروز بحران میانسالی همچون بحران نوجوانی لزوما پدیدهای عام و همگانی نیست. بسیار مشاهده شده که افراد در میانسالی دورانی آرام و توام با سکون را تجربه کردهاند. آنچه در ادامه میخوانید نظرات شیوا دولتآبادی، رئیس انجمن روانشناسی ایران، در گفتوگو با «آرمان» درباره میانسالی و ویژگیهای این دوران از زندگی است.
بحران میانسالی چگونه بروز میکند؟
در بسیاری از موارد سنین میانسالی میتواند بدون بحران به سراغ افراد بیاید. بر اساس بررسیهای انجام شده سنین 40 تا 65 سالگی دوره میانسالی محسوب میشود. هم اکنون به دلیل افزایش سن امید به زندگی در دنیا به نسبت دامنه سنین میانسالی نیز افزایش یافته است. در برخی تعاریف علمی سنین 45 تا 70 سال دوره میانسالی تعریف شده است. بنابراین در دوره میانسالی نیز همچون دیگر مراحل زندگی فرد با تجربیات متفاوت از زندگی، تغییرات جسمی و روابط اجتماعی روبهرو میشود. برای مثال دوره میانسالی برای زنان با یائسگی همراه است. در مردان نیز این دوران از زندگی با تغییرات هورمونی مرتبط با افزایش سن اتفاق میافتد. بنابراین تغییرات جسمانی در این سنین کاملا طبیعی است. اکثر افراد در سنین میانسالی از بعد روانی با خودآگاهی نسبت به عملکردشان به گذشته فکر میکنند. در این شرایط افراد نسبت به سالهای گذشته و سالهای باقیمانده از عمرشان حساس میشوند. برخی افراد در این ارزیابی دچار بحران شده و از یافتهها و عملکردشان رضایت ندارند. برای مثال برخی افراد در این سنین هنوز جایگاه مطمئن شغلی نداشته یا از روابط عاطفی قابل اتکا برخوردار نیستند. این گونه مسائل شاید به تدریج در هر سنی بروز کند، اما در میانه زندگی این سوالات بیشتر و فشردهتر میشود. انتظار میرود افراد از لحاظ اجتماعی در میانسالی تشکیل روابط عاطفی داده و مسائل شغلیشان را تثبیت کنند. این مسائل انتظارات ناگفته و نانوشتهای هستند که هر فرد با ارزیابی از خود دارد. بنابراین در میانسالی سه بعد از تغییرات جسمی، روان و تواناییهای افراد مورد توجه قرار میگیرد. اگر فرد در این مرحله از زندگی به هر دلیلی از این تغییرات ناراضی باشد میتواند به بحران میانسالی نزدیک شده یا نشانههایی از آن را تجربه کند. معمولا بیشترین نشانههای بحران میانسالی مشکلات خفیف روانی، اضطراب، افسردگی و ترکیب این دو با یکدیگر است. بنابراین در این مرحله فرد از لحاظ روحی حساس شده و آستانه تحملش کاهش مییابد. در این وضعیت افراد بیشتر برای استرس و اضطرابهای موجود انرژی صرف کرده و به افسردگی دچار میشوند. این گونه افراد ارزیابیشان از خود منفی است. افراد در دوران میانسالی روند طبیعی گذشت زمان را در یک مقطع زمانی با یک آگاهی نسبت به خود میاندیشند و به این شکل خود را زیر بار فشارهای متعدد زندگی حس میکنند. این وضعیت برای افراد بحران نام دارد.
برای رهایی از بحران میانسالی باید چه اقداماتی انجام داد؟
توجه به جسم یکی از اقدامات تاثیرگذار در روحیه و رفتار افراد است. برای مثال انسان از لحاظ فیزیولوژیکی در سنین میانسالی به دلیل تغییرات هورمونی مستعد افزایش وزن و چاقی است. این افزایش وزن و از دست دادن تناسب اندام میتواند یکی از عوامل بروز افسردگی باشد. بر اساس گفتههای متخصصان تغذیه فرد بهطور روزانه با دریافت صد کالری بیشتر از نیاز بدن در پایان ماه با یک کیلوگرم اضافه وزن مواجه میشود. بنابراین افراد در سنین میانسالی میتوانند آگاهتر نسبت به تغذیه و با مدیریت بدن از افزایش وزن جلوگیری کنند. در این سنین ورزش میتواند در تغییر سوخت و ساز، افزایش کارایی بدن، چالاکی و کنترل وزن تاثیرگذار باشد. بنابراین یک میانسال آگاهتر از دیگر افراد در ردههای سنی جوانتر باید به مسائل جسمانی خود توجه داشته باشد تا بتواند در این مرحله از زندگی به خود کمک کند.
در سنین میانسالی افراد از بعد روانی با چه تغییراتی روبهرو میشوند؟
افراد در مواجهه با مشکلات باید گفتوگو کنند و این امر میتواند به روشهای گوناگون مورد توجه قرار گیرد. برای مثال افراد میتوانند با گروههای همسنوسال خود گفتوگو کنند. این گفتوگو نیز میتواند در درون فرد شکل بگیرد. در ضمن افراد در صورت بروز مشکل میتوانند به مشاوره یا روانشناس مراجعه کرده و از آنها رهنمودهایی برای گذران دوران میانسالی اخذ کنند. از بعد اجتماعی نیز افراد با آگاهی از اینکه از چه روابطی برخوردار هستند و چگونه میتوانند این روابط را ارتقا دهند میتوانند نسبت به نگهداشت و تقویت روابطشان اقدامات اساسی انجام دهند. افراد در سنین میانسالی بیشترین کارایی را دارند، چون در دنیای امروز افراد تا سنین بالا تحصیل کرده و با ارتقای شغلی و افزایش مسئولیت روبهرو میشوند. در این سنین باید هر یک از سمتها و جایگاههای اجتماعی افراد به شکل حفاظت شده باقی بماند. بنابراین افراد با این آگاهی که یک موجود اجتماعی هستند باید به روابط عاطفی نزدیکانشان، روابط حرفهای، شغلی و اجتماعی گستردهتر توجه کنند. آنها نباید تحت تاثیر تغییرات هورمونی و افکار اضطراب آور قرار بگیرند.
بحران میانسالی را چگونه میتوان مورد ارزیابی قرار داد؟
از 50 سال گذشته اصطلاح «بحران میانسالی» در ادبیات روانشناسی وارد شده است. این امر به این معنا نیست که اغلب میانسالان جامعه باید یک دوره بحرانی را بگذرانند. این در حالی است که اگر افراد زندگی عاطفی مناسب، مسئولیتهای خانگی، اجتماعی و هویت قابل قبولی را تشکیل داده باشند دیگر با بحران و کاهش کارایی مواجه نمیشوند. فرد میتواند دوران میانسالی را با آگاهی بیشتر از وضعیت جسمانی، روانی و اجتماعی بگذراند تا به این شکل این دوران را به عنوان یک سرمایه برای ورود به دوران کهنسالی ذخیره کند.
هم اکنون وضعیت میانسالان جامعه را از بعد روحی و روانی چگونه ارزیابی میکنید؟
بر اساس توضیحات ارائه شده هر مفهومی از یک ترکیب چند بعدی تشکیل شده است. برای مثال یک خانم 45 ساله، خانهدار با پنج فرزند و 15 نوه به نسبت دوران میانسالی را به سهولت میپذیرد. از سوی دیگر فرد دیگری در سن 45 سالگی، ناراضی از شغل و درآمدش و ناامید از آینده با بحرانهای فراوانی روبهرو میشود. بنابراین باید میزان امنیت روانی افراد مورد بررسی قرار گیرد. در این شرایط نمیتوان یک بیان کلی درباره وضعیت روحی و روانی میانسالان جامعه ارائه داد. این امر در هر یک از افراد به میزان رشد آنها در زندگی بستگی دارد. هرگونه رضایت افراد در سنین میانسالی با ارزیابی دستیاوردهای بیرونی و درونی آنها از خود متجلی میشود. اغلب افراد در جامعه خوشبختی را با دستاوردهای بیرونی مورد ارزیابی قرار میدهند. این در حالی است که میزان شکوفایی افراد از بعد روانی و ویژگیهای فردی در ارزیابی خوشبختی مهم است.