مطالعات، رفـتارهای پـرمـخاطره ی متفاوتی را به نوجوانان نسبت می دهند. در این میـان می توان به مواردی به این شرح اشاره کرد: ناهماهنگی های شیمیایی، فشاری که از طرف همکلاسی ها بر نوجوان وارد میـشود، فـشارهای روانی، قـرار گرفتن در معرض فشـارهای خارجی، استفاده بیش از اندازه پروتئین و عدم مصرف به اندازه کربوهیدرات، عـدم پـذیـرش از طـرف دوستـان و رسـانـه هــای گـروهـی. همچنین ممکن است رفتارهای خطر آمیز بر اساس نژاد و تبـعیـض هـای قـومی و قبیـله ای نـیـز در فـرد ایـجاد شـود. همچنین سطح درآمد خانواده نیز در این میان نقش فعالی را بازی می کند؛ اما در چاپ پاییز ژورنال روانشناسی امریکا در سال 1998، متخصص اعصاب و روان دکتر دبرا یورگلون تاد مدیر روان شناسی عصبی بیمارستان فوق تخصصی مک لین و استاد روانپزشکی بالینی دانشگاه هاروارد اظهار می دارد که رفتارهای پر مخاطره ی نوجوانان به دلیل عدم توسعه ی مناسب قشر فوقانی استخوان های جلویی مغز به وقوع می پیوندد.
پژوهشگران با استفاده از MRI برای مقایسه ی تحلیل احساسی که در مغز نوجوانان سالم 10 تا 18 ساله به وقوع می پیوندد در مقایسه با بزرگسالان، بر روی این مطلب تمرکز کردند که میزان فعالیت های مغزی در امیگدالا (اعضای بادامی شکل مغز) منطقه ای که واکنش های غریزی را هدایت می کند، قسمت جلویی مغز برای نوجوانان، و قسمتی که امر استدلال و توجیه های منطقی را بر عهده دارد برای بزرگسالان فعال تر است. آنها به این نتیجه دست پیدا کردند که “وقتی نوجوان مسئله ای را در ذهن خود تحلیل و بررسی می نماید فعالیت های بخش امیگدالا بیش از فعالیت های بخش جلویی مغز است. این امر در حالی است که واکنش ها با افزایش سن تغییر پیدا میکنند و این روند در بزرگسالان به گونه ای است که فعالیت قسمت امیگدالا به کمترین میزان خود کاهش پیدا کرده و تحریک پذیری قسمت جلویی مغز بیش از پیش افزایش می یابد. بر اساس این تحقیقات پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که:
“نوجوانان در زمان تحلیل و بررسی احساسات مختلف بیشتر از قسمت غریزی ذهن خود استفاده می کنند. این در حالی است که هر چقدر سن افراد بالاتر می رود تصمیم گیری ها منطقی تر شده و می توان گفت که بزرگسالان از بخش منطق و استدلال مغز خود استفاده می کنند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند.”
این تمایلات غریزی که در ذهن نوجوانان وجود دارد، زمانیکه با ترشح هورمون های بدن آمیخته می شود، نوجوان تحت فشار همکلاسی های خود قرار می گیرد، و استرس های زندگی بر فرد غلبه می کند – به ویژه در عصر حاضر که دنیا با موجی از جنگ و ترور روبروست – همه و همه ی این امور دست به دست می دهند و سبب می شوند که حتی باهوش ترین نوجوانان دست به کارهای احمقانه بزنند. از جمله این کارهای خطرناک می توان به استفاده از مواد روانگردان و مخدر و مشروبات الکلی، کارهایی که سبب آسیب رساندن به سلامت آنها می شود مثل بریدن قسمتی از پوست بدن، مسابقه های اتومبیل رانی در بزرگراهها، برقراری ارتباط های جنسی نادرست، تجاوز به حریم دیگران، خشونت، جرم های کوچک مانند دزدی و غیره، اشاره کرد.
به هر حال در عصر کنونی خطر پذیری و ریسک کردن برای نوجوانان تبدیل به یک عملی طبیعی شده است. باید قبول کنیم که به این صورت آنها بزرگ می شوند، رشد پیدا می کنند، و تجربیات جدیدی در زندگی خود بدست می آورند؛ اما در جایی باید نگران شد که خطر پذیری به صورت یک جزء جدانشدنی از زندگی نوجوان تبدیل شود. دکتر رابرت بلام استاد روانشناسی کودک در دانشگاه مینی سوتا در تحقیقات خود به نتایج جالبی دست پیدا کرده است . نام تحقیق او که: “محافظت از نوجوانان: فرای یک مسابقه، درآمد و ساختار خانوادگی” می باشد از این امر پرده برداری می کند که: رفتارهای ناشایست و نامتعارف به این دلیل از نوجوانان بروز می کند که دوستان صمیمی دارند که مشروبات الکلی مصرف می کنند و یا سیگار می کشند، در خشونت ها و درگیریها شرکت می کنند، و یا دوستی دارند که قبلاً خودکشی کرده است.
دکتر بلام معتقد است که: “بچه های زیادی، چه غنی و چه فقیر، به حال خودشان واگذاشته می شوند. کودکان باید نوعی ساختار متداول را در زندگی خود داشته باشند و از آن پیروی کنند تا منحرف نشوند. این وظیفه ی والدین، معلمان و مشاوران است که این ساختارها را فراهم آورده و در اختیار کودکان خود قرار دهند. این افراد باید کودک را به سمت تصمیم گیری های درست هدایت نمایند.”
بیشتر رفتارهای خطرناک نوجوانان در ساعاتی ما بین 3 تا 8 بعد از ظهر به وقوع می پیوندد. برخی از روانشناسان واژه ی “ساعات سحرکننده” را به این بازه ی زمانی اطلاق می کنند. یکی از افسران ارشد بخشداری امریکا بر این باور است که: “وقتی ما بچه ها را بعد از مدرسه بدون پذیرش هیچ گونه مسئولیتی روانه ی خیابان ها میکنیم، سبب ایجاد جرم های زیادی می شویم.”
از جمله رفتارهای خطرناکی که نوجوانان تمایل بسیار زیادی به انجام دادن آن پس از ساعات مدرسه دارند مصرف تنباکو، استفاده غیرقانونی از داروهای غیر مجاز، بازی با سلاح سرد، شراب خواری، رانندگی در حالت مستی، و برقراری روابط نامشروع جنسی است.
برخی از والدین و متخصصان سلامت نوجوانان ممکن است به این فکر بیفتند که آشنایی نوجوانان با مسائل دینی و اعتقادی می تواند آنها را از ارتکاب به جرم و جنایت باز دارد. البته نمی توان نظر قطعی در این مورد داد. برخی از نوجوانان مذهبی هستند که چه بسا دست به کارهای بسیار خطرناک تری می زنند. البته در این میان مواردی نیز هم شناسایی شده است که نوجوانانی که دارای سیستم اعتقادی محکمی هستند، کمتر دست به کارهای خلاف می زنند. برخی از نوجوانان مذهبی دارای سیستم ارزشی و اعتقادی غلطی هستند و برای توجیه کارهای نامتعارف خود اینطور می گویند که : “اگر قرار باشد بمیرم، میمیرم.”
حال والدین چه کاری می توانند در قبال نوجوانان خطر پذیر خود انجام دهند. محققان دانشگاه النویز به پدر و مادرها پیشنهاد می کنند که از مسائل کوچکتری که چندان بحث برانگیز نیستند شروع کنند. با این کار می توانند فضای مطمئنی را برای فرزند خود فراهم آورند و نوجوان هم آموزش می بیند که از قدرت خود برای انتخاب راه صحیح بهره بگیرد. به عنوان مثال به نوجوان خود اجازه دهید که انتخاب کند پس از اتمام مدرسه دوست دارد چه فعالیت سازنده ای را انجام دهد. از این طریق نوجوان شما یاد می گیرد که برای خودش تصمیم بگیرد؛ همچنین یاد می گیرد که وقت خود را تلف نکرده و کار مثبتی انجام دهد. سایر مواردی که می توانید اجازه دهید تا نوجوان خودش انتخاب کند شامل رنگ مو، تعداد گوشواره هایی که در گوشش می اندازد، و مواردی از این قبیل می باشد. در مواردی که خطری آنها را تهدید نمی کند، با خیال راحت به آنها آزادی عمل بدهید. با همین اختیارات محدودی که به او می دهید او یاد می گیرد که خودش باشد و برای زندگی اش تصمیم بگیرد. همچنین با اتکا به این روش الگوی صحیح زندگی سالم را نیز به او آموزش داده اید.
مانند هر مقوله ی دیگر از زندگی، گفتگوهای باز و بحث هایی که قضاوت های جانبدارانه در آن نباشد به عنوان عامل کلیدی در جلوگیری از حرکات خطرناک نوجوان به حساب می آید، و هم میزان وقوع و هم دامنه ی آنرا تا حد بسیار زیادی کاهش میدهد. البته نباید به این مطلب بی توجهی کرد که نیمی از زندگی ما تشکیل شده است از ریسک پذیری؛ با ریسک پذیری است که ما رشد می کنیم، یاد می گیریم و چیزهای جدید را در زندگی خود کشف می کنیم. با آرام نگه داشتن محیط خانواده و با الگوسازی مناسب و مثبت می توانیم به نوجوانان خود کمک کنیم که ریسک های کم خطر را انتخاب کرده و مرحله رشد قشر جلویی مغز خود را با آرامش خاطر به پایان برسانند