سرویس فرهنگ و هنر مشرق - در روزهای گذشته حمایت برخی سلبریتیها، چهرههای مشهور و برخی جریانات رسانهای در فضای مجازی در حمایت فیلم قاتل و وحشی منتشر شد و در بسیاری از متون منتشر شده توام با تشویق و تهدید هیئت داوران فجر، اصرار بر برجسته شدن «قاتل و وحشی» دارد. بر اساس اطلاعات دریافتی، فیلم قاتل وحشی، اثری است که در ادامه سیاست توسعه خشونت در آثار نمایشی ساخته شده است و نخستین اثر سینمایی تاریخ سینمای ایران است که به صورتی آشکار به موضوع بردگی جنسی میپردازد. اما توسعه خشونت از دریچههای سینما نیاز به مرور آثار پیشین و حمایتهای وزارت ارشاد از این آثار دارد.
گزارشی درباره کمرنگ شدن نظارت در وزارت ارشاد :
حسن روحانی و عباس صالحی در توقیف قورباغه چه نقشی دارند؟
1- بازگشت به گذشته - فلاش بک
بر اساس تحلیل عملکرد مدیریت فعلی وزارت ارشاد در سه سال ونیم گذشته، میتوان اذعان داشت که سکان نظارت توسط این نهاد متولی، به سویه نامعلومی چرخیده است و امید بستن به سیاستگذاری این وزارتخانه و در ذیل آن نظارت بر حوزه سینما درسی و نهمین جشنواره فیلم فجر، حاشیهساز خواهد شد. استدلال لازم برای اثبات این موضوع رویکرد و عملکرد دبیر جشنواره در مقام معاونت اداره نظارت و ارزشیابی است.
محمد طباطبایینژاد در دورهای که عنوان معاونت نظارت و ارزشیابی را یدک میکشید، در سال 1398 در جلسهای تعاملی، همراه با علیرضا رضاداد، معاونت حقوقی و چند نماینده دیگر از وزارت ارشاد حضور پیدا میکند و قبل از اکران خانهپدری، وعده میدهد که اصلاحات این فیلم انجام شده است. به فاصله یک هفته پس از برگزاری این جلسه، فیلم بدون اصلاحات روی پرده سینما میرود. این رویه دبیر جشنواره و حسین انتظامی (رییس سازمان سینمایی) و وزیر ارشاد است که رضایت هنرمندان و سلبریتیهای برایش اولیتر از حفاظت از فرهنگ عمومی کشور است.
در نمونه دوم میتوان به عملکرد وزیر ارشاد اشاره کرد. سریال قورباغه مراحل اخذ مجوز را طی میکند. لیست اصلاحیههای وزارت ارشاد میتواند به لطیفه بزرگ قرن بیست و یکم شود و مهمترین بخش سریال یعنی پلیسکشی در سریال با توصیههای مختلفی حذف نمیشود، کما اینکه چون یک صحنه گذری است، پیشنهاد اینکه ماموری که در قسمت اول سریال کشته میشود، تبدیل به مواد فروش شود، مورد پذیرش قرار نمیگیرد، آنهم در شرایطی که در کشورمان یک ترور بزرگ رخ داده است. وزیر ارشاد در مکاتباتی عملا سعی در صیانت از سلیقه هنرمندان (سلبریتیها) را دنبال میکند تا حذف یک سکانس مهم که اعمال خشونت را در برابر پلیس را عادی سازی میکند، از سریال حذف نشود.
اگر صیانت از تولیدات نمایشی به یکی از کمپانیهای معتبر فیلمسازی آمریکایی (هالیوودی) سپرده میشد، قطعا سریال قورباغه از متن تا اجرا با ممیزی بیشتری مواجه میشد. تعداد آثاری که در آمریکا خشونت بیواسطه را تبلیغ و ترویج میکند از انگشتان یک دست فراتر نمیرود، اما تولید خشونت در بستههای نمایشی در حیاط خلوت ارشاد به سادگی مجوز میگیرد.
کارگردان سریال قورباغه خشنترین اثر نمایشی پس از انقلاب را ارائه میکند و مرزهای ممیزی جابجا میشود تا خشونت در ذات سینمای ایران نهادینه شود، خشونت عریانی که ارائه آن تقریبا غیرممکن بود.
خشونت در اغلب آثار سینمایی جهان یک وجه سانتیمانتال و مینی مال دارد که در فرم و ساختارهای نوین لحاظ میشود، کشتار و خونریزی در بسیاری از آثار هالیودی به صورت واقعگرایانه نمایش داده نمیشود و خشونت در ساختاری سانتیمانتال جلوهای فانتزی به خود میگیرد.
اما سیاستگذاری اخیر اهالی سینما پس از نمایش خانه پدری، اعطای مجوز به اثار نمایشی است که خشونت عینی و واقعگرایانه را تصویر میکند و مدیران فعلی ارشاد و سازمان سینمایی نمیتوانند به شکل دقیق و صحیح خطوط ممیزی را در نسبت با خشونت مهار کنند.
یکی از عالیترین مراجع تصمیمگیری در وزارت ارشاد، خشونت ارائه شده در سریال قورباغه را غیرطبیعی توصیف میکند و وزیر ارشاد در مکاتبات اخیرش در پاسخ به خشونت سریال قورباغه به برخی مصوبات کارگروهها در همراهی با جریان هنرمندان و سلبریتیها و دلجویی از آنان اشاره میکند.
2- بازگشت به زمان حال
با سیاستکنونی وزارت ارشاد و انتخاب 62 فیلم برای داوری در جشنواره فیلم فجر، این جشنواره ملتهبترین جشنواره فیلم فجر خواهد بود. مدیران ارشاد و سازمان سینمایی در صیانت از ممیزیهایی که در بسیاری از کمپانی معتبر فیلمسازی سرفصل اساسی هستند، اصراری ندارند و اهالی سینما بر حوزه نظارت مدیران سازمان سینمایی تاثیر بیشتری میگذارند.
متاسفانه با نگاهی به لیست داوران جشنواره و عدم صدور پروانه نمایش برخی آثار، به بسیاری از داوران این دوره فجر نمیتوان امید بست که داوری بر اساس صیانت از مرزبندیهای رایج در حوزه نظارت باشد. در میان لیست داوران یک فیلمساز معتبر ژنرال حضور ندارد. علاوه بر این عدم همسویی با سیاستهای عمومی کشور در تولیدات یکسال گذشته وضوح فراوانی دارد.
مصطفی کیایی از داوران جشنواره فیلم فجر با آخرین ساخته خود، مطرب، بسیاری از مرزهای سانسور در سینمای ایران را جابجا کرد و خروجی سینمایی او تبلیغ «عایشه گل جوشکن» بود.
نیما جاویدی فیلمساز موفق کشورمان با فیلم سرخپوست عملا افسران آدمخوار پهلوی را تطهیر کرد.
بهرام توکلی کارگردان ناموفقی است که از بهترین سوژههای سینمایی مثل روایت تنگه ابوقریب و پرتره تختی با بدسلیقگی در لیست آثار ضعیف سینمای ایران ثبت کرد. سید جمال ساداتیان با اینکه نماینده غیررسمی یک مجموعه خاص محسوب میشود، اما در رویه جشنواره تاثیر صنفی خواهد داشت، در نتیجه تنها فرد قابل اعتماد هیات داوران محمد احسانی است که میتواند از داوری شدن آثار ملتهب و ساختارشکنی مثل شیشلیک، روشن و قاتل و وحشی حداقل گامهای ممکن را بردارد.
محمد احسانی از آن چهرههایی است که در تمامی دولتها، حتی پس از 1400، قصد دارد همچنان چهره سینمایی مورد اعتماد تمامی دولتها باشد و این جشنواره آزمون دیگری برای او خواهد بود.
3 - قاتل و وحشی
قاتل و وحشی که این روزها توسط جریانی مجازی و آلوده تبلیغ میشود و حلقهای خاص قصد دارد بر روند انتخاب این فیلم تاثیر بگذارند، فیلمی است که بر اساس عدم اجرای سیاستهای نظارتی وزارت ارشاد ساخته شده و نکته جالب بر علاوه ترویج خشونت فراوان، دنبال کردن خط القاء اشاعه بردگی جنسی روی پرده سینماست.
فیلمنامه اولیه حمید نعمتالله با عنوان «قاتل و وحشی» درباره زنی به نام زیباست 45 ساله است که از همسرش طلاق گرفته و با مادر 70 سالهاش زندگی میکند. مادر زیبا معتاد است و زنی به نام افروز نیازهای او را تامین میکند.
چند روزی از افروز خبری نیست تا اینکه زیبا مجبور میشود برای تامین نیازهای مادرش به سراغ افروز برود. در ساختمان محل کار افروز، او به همراه پدرش توسط گروهی متشکل از «پاشا»، عینکی، شهرام و سهیلا به قتل رسیده است. زیبا با اصرار وارد ساختمان افروز میشود و پی به راز قتل این دو نفر میبرد و در چنگال این گروه گرفتار میشود.
شهرام جادوی یک افعی بزرگ را در اختیار دارد که آنرا از قبیله ترکمن سرقت کرده است و ادامه این روایت دارای ویژگیهایی است که فراتر از سینمای ایران است و آنقدر جذاب است که اگر نسخه اولیه قاتل و وحشی ساخته میشد تبدیل به «درخشش» سینمایی ایران میشد. اما این فیلم ساخته نشده و فیلمنامه تبدیل به اثری اسلشر و خشن شده است که با نسخه اولیه فیلمنامه بسیار متفاوت است. خشونت فیلمنامه اولیه بسیار فانتزی و مخاطب پسند است اما نسخه نهایی قاتل و وحشی، یکی از خشنترین اثار سینمای ایران است.
گروهی از اهالی سینما و رسانههای غیررسمی با علم به اینکه میدانند وزارت ارشاد نمیتواند سهلانگارانه مثل اصلاح سریال قورباغه از آن عبور کند، یک پروپاگاندای غیررسمی را گسترش میدهند. هدیه تهرانی و پرویز پرستویی و محسن تنابنده، تا نوید محمدزاده و حبیب رضایی و هومن بهمنش در فضای مجازی از این اثر حمایت کردهاند. و جالب اینجاست که نویسندگان بولتنهای چند صد میلیونی جشنواره فتوای صادر کردهاند و با انتشار مطالبی در فضای مجازی مشغول تطهیر فیلمی خشن با محتوای بردگی جنسی در سینمای ایران هستند.
افراد وابسته به طیفهای انحرافی منتسب به جریان انقلابینما کاملا مشخص است به چه دلایلی به بخشی از این پازل تبدیل شدهاند. با وجود کمکهای چند صد میلیونی و بولتنسازی ظاهرا منتسب به جناح انقلابی، هیچ جریانسازی خاصی رخ نداده است. آیا حامیان انقلابینمای فیلم باید اهرم اشاعه و القای خشونت در جامعه باشند. به هر حال چنین پستها و حمایتهای مجازی نباید تاثیری در ممیزی فیلم داشته باشد. یکی از بدمنهای فیلم به نام بیجه موهای لیلای حاتمی را در مقابل دوربین میتراشد و رفتار این کاراکتر با پرسوناژ لیلا حاتمی به مثابه برده جنسی، نمود بسیار خشن در نیمی از فیلم دارد.
متوقف کردن فیلم خشن «قاتل و وحشی» نیازی به ایستادن به پشت هیچ جریانی ندارد، سازمان سینمایی باید به وظیفهاش، یعنی نظارت مبتنی بر صیانت از فرهنگ عمومی عمل کند و فتوای هیچ فردی نباید مبنای قضاوت قرار گیرد. دست کم حامیان امروز فیلم قاتل و وحشی در سالهای گذشته مدعی بودند که آثار حاضر در جشنواره باید نسبتی با گفتمان فجر داشته باشد. چه اتفاقی افتاده که سرفصلهایی که را خودشان در رسانههای مطرح میکردند را به بوته فراموشی سپردهاند!؟
بدیهی است در جریان داوری فیلمها و اعطای پروانه نمایش، فیلم باید بررسی و تایید شود و نام و شناسنامه یک فیلمساز نباید در روند اعطای مجوز و ممیزی تاثیر بگذارد. نعمتالله فیلمهای خوبی در گذشته ساخته است اما وقتی قرار است برای آلترناتیو بودن، مرزهای فرهنگ عمومی را پشت سر بگذارد، باید اثرش مورد نقد قرار گیرد و مسئولان جشنواره فجر باید این پمپاژ مستمر خشونت در آثار سینمایی و سریالی را متوقف کنند.