دکتر پروانه صفایی مقدم - متخصص رو انشناسی بالینی
تحریریه زندگی آنلاین : دلبستگی و وابستگی هر دو به عنوان ارتباطی طبیعی در انسان وجود دارد و حتی با عبور از دوران کودکی از بین نمیرود؛ دلبستگی در واقع برقراری پیوند عاطفی و احساسی با خانواده، دوستان و یا هر فردی دیگری است که در تعامل با آنها میتواند در شخص احساس شعف و آرامش به وجود آورد. دلبستگی زمانی اتفاق میافتد که اشخاص از لحاظ فکری و احساسی به هم شباهت دارند و مکمل روابط احساسی و اجتماعی هم میشوند؛ وقتی روابط حمایتی مثل رابطه پدر و مادر با فرزند به دلیل نیاز فرزند شکل میگیرد، حمایتهای عاطفی و اجتماعی از سوی پدر و مادر دریافت میشود و هرگاه حمایتهای مالی آنان از فرزند شکل گیرد، وابستگی به خانواده به وجود میآید. دلبستگى ایمن براى بقاء بشریت طبیعى ولى وابستگى مکانیزمى بیمارگونه هست. در دلبستگی احساس «تعلق» وجود دارد در حالی که در وابستگی احساس «تملک» بروز میکند. در دلبستگی ایمن به سختی میتوان ربطهای را قطع و رابطه جدیدی را شروع و جایگزین رابطه قبلی کرد، اما در وابستگی میتوان رابطه جدید را جایگزین کرد، چون هیچ حالت احساسی وجود ندارد.
بیشتربخوانید:
فواید و ضررهاى دلبستگى کودکان
رابطه عاطفی میان مادر و نوزاد به روابط اجتماعی کودک در آینده شکل داده و نحوه برخورد مادر با کودک در چگونگی اجتماعی شدن فرزند تاثیر بسزا دارد، در واقع دلبستگی بین مادر و کودک نقش زیربنایی برای سالهای آینده کودک دارد. این پیوند در رشد سالم کودک نقش بسیار مهم و اساسی دارد. عشق مادری در دوره نوزادی و کودکی برای سلامت روانی همانند ویتامینها و پروتئینها برای سلامت جسمانی ضروری است. داشتن رابطه گرم، صمیمی و مداوم بین مادر و کودک امری حیاتی است. دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر میشود به این ترتیب احتمال بقای کودک را افزایش میدهد. موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که نیازهای کودکانشان را برآورده میکنند، نوعی حس امنیت در آنها به وجود میآورند. دلبستگی موجب کاهش اضطراب میشود. کودک میداند که پرستارش قابل اتکا است و این امر، پایه مطمئنی برای او به وجود میآورد تا به کشف جهان بپردازد. پایگاه ایمن، کودک را قادر به دل کندن از دلبستهها و کاوش در محیط میسازد و کودک میتواند با دلگرمی و اطمینان پیش رود. اینکه کودک مادر خود را میجوید و به او میچسبد، موید وجود دلبستگی میان آنها است. کودک حدود 6 ماهگی شروع به دلبستگی میکند و پس از آن ترس از غریبهها را نشان میدهد، اگر دلبستگی در 2 تا 3 سال اول زندگی رخ ندهد، بعد از آن احتمالا خیلی دیر و با دشواری شکل میگیرد. نوزاد از ابتدای تولد رفتارهای خاصی دارد که برانگیزاننده هستند و موجب تعامل بین مادر و نوزاد میشود. این رفتارها، رفتارهای دلبستگی نامیده میشود. در واقع به نقش دلبستگی برای ترغیب احساس ایمنی و امنیت کودک تاکید شده است. دلبستگی موجب مستقل شدن کودک میگردد و بدینصورت وابستگی با دلبستگی تفاوت دارد. رفتار وابستگی منشا زیستی دارد و اساس پیوندهای عاطفی درازمدت را تشکیل میدهد. در واقع قصد اصلی و اولیه نظریهپردازان دلبستگی این بود که علت ایجاد نوعی رابطه امن و کسب امنیت روانی نوزاد است که بین مادر و فرزند چنین رابطه گرم و سرشار از صمیمیت ایجاد میشود.
انواع دلبستگی
موقعیتی را تصور کنید که فرزندتان را به طور موقت برای یک ساعت جدا کنیم. در این بین سه حالت دلبستگی ایجاد میشود. نوع اول حالتی است که کودک پس از رفتن مادر کمی ناراحت میشود و پس از بازگشت مادر به طرف او میرود و زود آرام میشود. حالت دوم کودکانی که از رفتن مادر شکایت نمیکنند و به هنگام بازگشت او با رضایت به بازی خود ادامه میدهند و حالت آخر کودکانی را تصور کنید که در غیاب مادرشان به شدت مضطرب میشوند و پس از بازگشت مادرشان یا به شدت به او میچسبند و یا او را از خود میرانند و دور میکنند.
بیشتربخوانید:
در تلاش برای توجیه تفاوتهای کودکان در زمینه دلبستگی چهار دلبستگی در کودکان تعریف گردد:
1- دلبستگی ایمن
2- دلبستگی دوریجو (اجتنابی)
3- دلبستگی مقاوم
4- دلبستگی آشفته - سردرگم
کودکان ایمن به دسترسپذیری مادر بیشتر اعتماد دارند و بیش از کودکان ناایمن از وی به عنوان پایگاه امن استفاده میکنند.
هنگام بازگشت مادر پس از جدایی کوتاه مدت، کودکان ایمن با وی به سهولت تماس و تعامل برقرار میکنند.
کودکان اجتنابگر با گسستن و اجتناب ورزیدن واکنش نشان میدهند و کودکان اضطرابی دوسوگرا با افزایش تردید و دوسوگرایی بین دلبستگی و عصبانیت واکنش نشان میدهند.
دلبستگی ایمن: این کودکان از والد خود به عنوان پایگاهی امن برای کاویدن محیط استفاده میکنند. زمانی که آنها تنها میمانند ممکن است گریه بکنند یا نکنند، اما اگر گریه کنند به علت غیبت والد است، زیرا او را به فرد غریبه ترجیح میدهند. هنگامی که والد او بر میگردد، فعالانه تماس با او را میجویند و گریه او فورا کاهش مییابد.
دلبستگی دوریجو (اجتنابی): این کودکان هنگام حضور والد نسبت به او بیاعتنا هستند. زمانی که والد آنها را ترک میکند، معمولا ناراحت نمیشوند، و به فرد غریبه که خیلی شبیه والد خود است واکنش نشان میدهند.
دلبستگی مقاوم: کودکان قبل از جدایی، نزدیک والدین می مانند و اغلب به کاویدن محیط میپردازند، زمانی که والد آنها بر میگردد خشم و رفتار خصمانه و گاهی کتک زدن از خود نشان میدهند و نمیتوان به راحتی آنها را آرام کرد.
دلبستگی آشفته- سردرگم: این الگو بیشترین ناامنی را نشان میدهد، این کودکان هنگام پیوند مجدد، انواع رفتارهای سردرگم و متضاد را نشان میدهند.
بیشتربخوانید:
آیا اختلال وابستگى درکودکان، همان وابستگى است؟
به همین دلیل روانشناسان کودک، توصیههای مهمی را برای شکلگیری دلبستگی درست و ایمن در کودکان پیشنهاد میکنند. برخی از این موارد عبارتند از:
توصیه میشود وقتی والد میخواهد کودک را ترک کند، با او راجع به علت ترک محل و موقعیت صحبت کند و به او اطمینان دهد که مجددا پیش او بر میگردد.
نوزاد یا نوپا باید آماده شدن و یا به عبارتی دقیقتر، لباس پوشیدن والد خود را برای رفتن به بیرون ببیند. در همین زمان، صحبت با کودک را نباید فراموش نکرد. به طور مثال، مادر باید در هنگام آماده شدن، به کودکش توضیح دهد که تا قبل از شیر خوردن ظهرت، بر میگردم.
پس از بازگشت و رسیدن به منزل، مادر باید به نوزاد و یا نوپای خود ابراز همدردی کند و بگوید از اینکه کودک دلبندش در نبودِ او چقدر اذیت شده، ناراحت است و او را میفهمد و درک میکند. نگران نباشید! نوزاد شما، حرفهایتان را درک میکند.
شاهدی از اینکه نوزادان، حرفها و کارهای اطرافیان به خصوص مادر خود را متوجه میشوند و درک میکنند این است که در یک تحقیق، مادرانِ باردارِ سیگاری، وقتی سیگار میکشیدند؛ جنین آنها دچار تپش قلب میشد. وقتی هم که به مادران سیگاری گفته شد، فکر کنید که در حال سیگار کشیدن هستید؛ باز هم جنین آنها به تپش قلب مبتلا شد.
پس مطمئن باشید وقتی مادر با نوزادش صحبت میکند، او آرام میشود و به صحبت مادر گوش میدهد. طبق دیدگاه اریکسون، صحبت مادر با نوزاد، آرامش را برای او به ارمغان میآورد. وقتی دلبستگی صورت میگیرد، کودک صبر میکند و میفهمد اگرچه در زمانی نیازش برآورده نمی شود، اما اطمینان دارد والدین یا مراقبش میآیند و این نیاز او را در زمانی دیگر جبران میکنند، بنابراین همزمان با دلبستگی مطلوب، مفهوم اطمینان و انتظار هم در نوزاد شکل میگیرد و این اطمینان در نوزاد شکل میگیرد که انتظارِ من، مرا نا امید نمیکند. در نتیجه باید گفت زیر بنای اطمینان، دلبستگی است. در کنار صحبت مادر با کودک، لحن کلام هم مؤثر است، چرا که کودکان متوجه این لحن و آهنگ کلام و رابطه ضمنی موجود در آن میشوند. به کودکِ دلبندِ خود اجازه بروز عواطف را بدهید. مثلا به او نگویید: «من که به تو گفته بودم دارم میرم بیرون! تو چرا باز گریه کردی»
با دادن آگاهی به کودک راجع به علت حضور و غیاب و دلیل رفت و آمدهایمان، او را جستجوگر و فعال تربیت میکنیم تا مبادا به اشتباه برداشت کند که هر چیزی در این دنیا میتواند بیدلیل بیاید و بیخود و بیجهت هم از بین برود! در هنگام بازگشت والد، علیرغم اینکه او با خوشحالی و گشادهرویی با کودک خود ارتباط برقرار میکند، اما ممکن است کودک، ترشرو و عصبانی باشد. در این حالت باید افزون بر محبت کلامی، از چاشنیهای دیگر محبت مثل نوازش کردن، در آغوش گرفتن و بوسیدن فرزند هم استفاده کرد. کیفیت دلبستگی میان مادر و کودک، چه مطلوب باشد و موهبت و چه بد باشد و ناپسند، در شکلگیری عزت نفس کودکان مؤثر است و حتی میتواند در آینده زمینههای ناسازگاری با جامعه را ایجاد کند که جبران آن خیلی پر دردسر و هزینهبر است. دلبستگی در کودکان به اندازهای اهمیت دارد که خود شالوده و بنیانِ موضوعات دیگری از قبیل لبخند اجتماعی، اضطراب غریبگی و واکنش اضطراب جدایی در کودکان میشود.