فرادید؛ ما هرروز زمانی را صرف فکر کردن به گرفتاریهایمان، آرزوهای از دست رفتهمان و نقشههای دور و درازمان میکنیم. البته در فرهنگ امروز ما، میگویند حرف زدن از مشکلات حالمان را ناخوش میکند و ما را به انفعال میکشد. پس باید «مثبت فکر کنیم» و «برروی هدف خود تمرکز کنیم» تا موانع را راحتتر از پیش رو برداریم. حتی شاید گمان کنیم «خوشبینی» علاج فلاکت مفرط هم خواهد بود. اما حاصلِ تحقیق علمی و روشمند گابریله اوتینگن، یکی از سرآمدانِ روانشناسی انگیزش، چیز دیگری است.
به گزارش فرادید، او خوشبینی را در حیطههای مختلف زندگی شخصی و همچنین در روابط گستردهتر اجتماعی بررسی کرده و میگوید که خوشبینی، بر خلاف تصور رایج، ما را دچار انفعال میکند و احتمال رسیدن به موفقیت را پایین میآورد، اوتینگن در این کتاب روش چهارمرحلهای «مقابلۀ ذهنی» را پیشنهاد میکند و نشان میدهد که چطور میتوان از این روش در سه حیطۀ سلامت فردی، روابط دوستی، و مدرسه و محیط کار استفاده کرد.
راه حل این نیست که رویای مثبت و مثبت اندیشی را از بین ببرید. در عوض، این ماجرا از تخیلات ما بیشترین بهره را میبرد که آنها را در برابر چیزی که بیشتر ما یاد گرفته ایم نادیده بگیریم یا کاهش دهیم. "لطفا موانعی که سر راه ما قرار دارند را بر طرف سازید.
بنابراین اغلب در زندگی روزمره ما با مشاورهای روبرو میشویم که "مثبت فکر کنیم". از موسیقی پاپ گرفته تا سخنرانیهای سیاسی گرفته تا تبلیغات، پیام کلی یکسان است: به سمت روشن نگاه کنید، در برابر مشکلات خوش بین باشید و رویاهای خود را متمرکز کنید؛ و خواه تلاش کنیم انگیزه خود را برای کاهش وزن، به دام انداختن ارتقا در محل کار و یا شرکت در ماراتن ایجاد کنیم، بارها و بارها به ما گفته میشود که تمرکز بر تحقق خواستههای ما آنها را تحقق میبخشد.
کتاب «مثبت فکر نکنید» به تحریر «گابریله اوتینگن» که بیش از بیست سال تحقیق در زمینه دانش انگیزه انسان برای یافتن دلیل کوتاهی خرد متعارف انجام داده است. موانعی که فکر میکنیم مانع تحقق عمیقترین آرزوها میشوند، در واقع میتوانند منجر به تحقق آنها شوند. خواب رویایی ستارهای تمام آنچه را که ترکیده است نیست و همانطور که به نظر میرسد، رویاپردازان اغلب انجام دهنده نیستند.
در حالی که خوش بینی میتواند به ما کمک کند تا از رنج فوری بکاهیم و در مواقع چالش برانگیز استقامت داشته باشیم، اما صرف خواب دیدن در آینده مردم را در طولانی مدت ناامیدتر و ناخوشایند میکند و کمتر به اهداف خود میرسند. در حقیقت، لذتی که از خیالات مثبت به دست میآوریم به ما امکان میدهد آرزوهای خود را به صورت واقعی تحقق بخشیم و انرژی خود را برای انجام کار سخت در مواجهه با چالشها و دستیابی به اهداف در زندگی واقعی صرف کنیم.
اوتینگن بر اساس تحقیقات پیشگامانه و مطالعات علمی کلان خود، روشی جدید برای تجسم آینده به نام تضاد مشارکتی معرفی میکند. این ترکیب تمرکز بر رویاهای ما با تجسم موانعی است که بر سر راه ما قرار دارند. با تجربه رویاهای خود در ذهن و مواجهه با واقعیت میتوانیم ترسهای خود را برطرف کنیم، برنامه ریزیهای مشخصی انجام دهیم و انرژی لازم برای اقدام را کسب کنیم.
بخشهایی از کتاب
یکی از دوستانم مرد چهلوچندسالهای است که اینجا بن صدایش میکنم. او به خاطر میآورد که اواخر دههٔ 1980 وقتی در دانشگاه تحصیل میکرده احساس یکطرفهٔ شدید و تا حدی لوس به یکی از همکلاسیهایش داشته است. بن چندین بار هنگام صرف شام با دوستانش در کافهتریای محوطهٔ دانشگاه آن زن را دیده بوده است. صبحها که بن صورتش را اصلاح میکرده یا وقتی تلاش میکرده که سر کلاس حواسش را روی درس متمرکز کند، ذهنش منحرف میشده و تصور میکرده که رابطه با آن زن چطور میتواند باشد. خیال میبافته که زنی هنرمند است و همراه او در خرابههای باستانی رم سیاحت میکند و دوتایی به سقف کلیسای سیستین خیره میشوند.
شاید زن هوس میکرده او را که زیر آفتاب روی زیراندازی دراز کشیده و کتاب میخواند طراحی کند یاای بسا مانند خودش که معمولاً آخر هفتهها پیانو میزده تا پول بیشتری دربیاورد، زن هم نوازندهٔ پیانوی جز باشد. آیا گذراندن لحظاتی آرامشبخش در کنار کسی که میتوانست درکش کند و در خلاقیتش سهیم شود معرکه نبود؟ چقدر خوب میشد اگر زنی داشت که میتوانست با او به سینما برود، غروب خورشید را تماشا کند و همراهش توی اتوبوسی بپرد و به شهرهای اطراف سفر کند!
بن چیزی از این رؤیابینیها به دوستانش نگفت. این رؤیابینیها را راز کوچک خودش میدانست، تصوراتی که فوقالعاده رضایتبخش بودند، اما شوربختانه در همان مرحلهٔ تصور باقی ماندند. راستش بن نتوانست خودش را قانع کند که از آن زن بخواهد با او قراری داشته باشد. با خودش میگفت که او کاملاً غریبه است و اگر بخواهد سر صحبت را باز کند خودش را پیش او ضایع کرده است. از این گذشته، به قدری سرش به درسومشق گرم بود که وقت نداشت با کسی بیرون برود. بن میخواست نمرات خوبی بگیرد و اینطور هم نبود که آخرهفتهها دوستانی برای وقتگذرانی نداشته باشد.
چرا بن انرژی و انگیزه نداشت که قدم پیش بگذارد و کاری بکند؟ او کاری را انجام میداد که بسیاری از ما برای موفقیت ضروری میدانیم: رؤیاپردازی دربارهٔ رسیدن به آرزوهایی که داریم. چه چیزی جلوی بن را گرفته بود؟
نظرهایی درباره این کتاب
Nurtureshock: ذهن ما هر روز به افکار خصوصی منحرف میشود - آرزوهای آینده ما، پشیمانیها و نشخوارهای ناشی از اتفاقات اشتباه دیروز، انتظار عصبی درباره فردا. کتاب گابریل اوتینگن بهترین راهنمای قدرت و نتیجه این افکار خصوصی است. چیزی بیشتر از اینکه چگونه بهتر فکر کنید به شما میآموزد
Mindset: چگونه از رویا به انجام کار میرسید؟ این کتاب مهیج و مهم به شما نشان میدهد که چگونه رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید. تعجب خواهید کرد که چطور خرد متعارف را کاملا زیر و رو میکند.
University of Chicago: گابریل اوتینگن کتابی برای کمک به خود و مبتنی بر شواهدی که قابل تأمل است. این کتاب یک رویکرد جذاب برای غلبه بر چالشهای زندگی در همه سنین است.
درباره نویسنده
پرنسس اوتینگن، که به عنوان حرفهای به عنوان گابریل اوتتینگن شناخته میشود، (متولد گابریل الیزابت آلوزیا نوتگرا Prinzessin zu Oettingen-Oettingen und Oettingen-Spielberg؛ 22 ژوئیه 1953 مونیخ) یک دانشگاهی و روانشناس آلمانی است. او استاد روانشناسی دانشگاه نیویورک و دانشگاه هامبورگ است. تحقیقات او در مورد نحوه تفکر مردم در مورد آینده و چگونگی تأثیر این شناخت، احساسات و رفتار تأکید میکند.