معماران برجسته: این روزها سخن از اصل «پایداری» نقل محفل بسیاری از جمعهای بزرگ و کوچک شده است؛ از دورهمیهای کوچک دوستانه تا گردهماییهای سالانه بزرگان این حوزه در اقصی نقاط دنیا! که در این میان بازار مباحث معماری پایدار بیشتر خریدار داشته است. اما واقعیت این است که گاهی باور نداریم اصل هر چیزی در گذشته خود ما نهفته است؛ گذشتهای که شاید نیاز است به آن سری بزنیم و المانهای پایداری را در آن جستوجو کنیم. این موضوع بر هیچکسی پوشیده نیست که معماری بومی ما، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است و ضمن توجه به نیازهای زیباییشناختی با ظرفیتهای مختلف طبیعی، اکولوژیک و... بستر خود نیز منطبق بوده و درواقع این معماری نهتنها از کیفیتهای محیط خود نکاسته، بلکه ماهیت آن را نیز ارتقا بخشیده است. در حقیقت، مفهوم معماری پایدار نیز به همین موضوع اشاره دارد: «روشی از طراحی که به تقلیل مصرف منابع تجدیدناپذیر و بهینهسازی مصرف منابع تجدیدپذیر میپردازد و اظهار میدارد آنچه را ما برای بقا نیاز داریم میتوانیم از محیط زیست به دست آوریم.»
چیدانه در این مطلب قصد دارد دیدگاه جمعی از معماران برجسته کشور را در زمینه معماری پایدار و رابطه آن با المانهای معماری ایرانی با شما در میان بگذارد. شما هم در این مسیر با ما همراه باشید.
معماران برجسته ای که امروز در چیدانه به گفت و گو با آن ها پرداختیم:
- مهرداد ایروانیان:
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته ی معماری از دانشگاه USL آمریکا
موسس و مدیر آتلیه گسترش فرآیند لایه ها
مسئول آتلیه معماری سازمان طراحی معاصر و مشاور معماری پاراکوهه
موفق به کسب جوایز متعدد معماری در مسابقات معتبر داخلی و بینالمللی - سهراب رفعت:
تحصیلات: کارشناسی ارشد معماری از ایتالیا
موسس و مدیر دفتر معماری سهراب رفعت
موفق به کسب جوایز متعدد معماری در مسابقات معتبر داخلی و بینالمللی - امیر عباس ابوطالبی:
تحصیلات: دانشآموخته رشته عمران از دانشگاه خواجه نصیر طوسی تهران، کارشناسی ارشد معماری از دانشکده ی هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران
موسس و مدیر دفتر معماری AA Design
صاحب امتیاز و سردبیر فصلنامه معماری ویلا
موفق به کسب جوایز متعدد معماری در مسابقات معتبر داخلی و بینالمللی
مهرداد ایروانیان: چیزی به درون پایداری دیوارها رسوخ کرده است؛ چیزی مثل یک گاز، یک تراکم غایب که انبساطش غیرقابل اندازهگیری است؛ چیزی که اجزای دیوارها را به حال تعلیق درمیآورد، آنها را به ذرات تبدیل میسازد و میزان خالی بینشان را به بیشمار میرساند؛ انگار که دیگر مفهوم«پر» یک پارامتر قراردادی است. آیا در این حال میتوان به انحلال پایدار اشاره کرد؛ یعنی بیپایانی انحلال؛ یعنی ویرایش دوباره و دوباره اضمحلال تا حد باریک شدن بدون ضخامت؛ یعنی از میان رفتن بعد؛ یعنی پراکندگی ذرات بدون انسجام که یادآور مهاجرت دائم است. همهچیز در حال مهاجرت است. در جهان ناپایدار پایداری مولکولها بیمعناست.
جهان در حال تجزیه شدن و ترکیب به نهادینهسازی رفتار برای شناخت و بقا میپردازد. پروسه طولانی تجزیه همهچیز؛ یعنی جدایی عناصر؛ یعنی جدایی جمعیت؛ یعنی جدایی در مقیاس کوانتوم. آیا مفهوم جدایی و متعاقب آن عملکرد بر اساس این سرفصل و دوباره ترکیب همهچیز به اخلال میانجامد. بروز اطلاعات بیشتر؛ اطلاعاتی که انباشتگی آن همهچیز را به عقب میراند و انبوه آن پیشینه را دورتر و دورتر به طبقهبندیهای جهان تعلیق وامیگذارد. در جهان بیجا مفهوم طبقهبندی و سلسله مراتب بیمعنا میشود. همهچیز تلف شده تلقی میشود به مجرد ورود پارامتر زمان به حیطههایی که دائما به وجود میآید و دائما از میان میرود؛ شوق بینهایت برای تجزیه سریعتر به اشکال نوین از روابط و قرارگیریها دست مییازد. ما میدانیم که باید موجودیت نوین را بهوجود آوریم. ما قدم به ناپایداری بیوسنتتیک گذاشتهایم. تخریب جهان برای ثبات ناپایداری محسوسات و دوبارهسازی جهانی دیگر که در آن همه چیز جهش یافته است؛ یعنی فزونی مقاومت؛ یعنی پیوندهایی که به آسانی از میان نرود؛ یعنی ویروسهای مقاوم به آنتیبیوتیکها؛ یعنی موزههایی برای حفظ طبقهبندی اطلاعات؛ یعنی کنار هم قرار گرفتن قراردادی همه چیز در کنار همه چیز؛ یعنی رسوخ بیپایان؛ یعنی ناپایداری. دیگر جستوجو برای ادامه در طول تاریخ نخواهد بود؛ چراکه عناصر به تعیین این وضعیت میپردازند. عناصر میتوانند مکانها را به تغییر بنیادی اتصال دچار سازند و با فزونی قدرت عناصر مفهوم خطی بودن پروسه ترکیب که اساسا بر تجزیه طرحریزی شده دچار خلل میشود. بروز مفهوم حالت، به تجزیه موزهها نیز میپردازد؛ موزههایی که یکی بعد از دیگری در جهان ناپایدار به حیات خویش میرسند؛ یعنی ایجاد موزه پایداری در جهان ناپایدار.
سهراب رفعت: معماری ﺳﻨﺘﯽ اﯾﺮان دارای ارزﺷﻬﺎی ﺑﺴﯿﺎری در ﺷـﯿﻮهﻫـﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺘﻔﺎده صحیح از اﻧﺮژی و ﺑﻬﺮهﺑﺮداری اﮐﻮﻟﻮژﯾﮏ از انواع اﻧﺮژی هاست. با نگاهی به گذشته و نیز شیوه ساخت و ساز سنتی میتوان ارزشهایی را یافت که اکنون در مانیفست معماری سبز مطرح میشود. ﮔﺮﭼـﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﺣﺮﮐﺖ ﻫﻮا و نیز ﻣﺼﺎﻟﺢ بجا و ﻓﻨﻮن ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﯽ راﯾﺞ در ﮔﺬﺷﺘﻪ باعث ذﺧﯿـﺮه اﻧـﺮژی و ﻣﺘﻌـﺎدلﺳـﺎزی ﺣـﺮارت در بنا ﺑﻮده، ﺑﺎ اﯾﻦ ﺣﺎل ﻫﻤﻪ ﻋﻨﺎﺻﺮ ارﺑﻌﻪ (آب، باد، خاک و خورشید) دارای ﮐـﺎرﺑﺮد ﻋـﺎﻟﯽ زﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ در ﻣﻌﻤﺎری اﯾﺮان ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻮده اﺳﺖ.
با نگاه به اصول بنیادین معماری ایران یعنی مردمواری، پرهیز از بیهودگی، خودبسندگی، درونگرایی و برونگرایی، خلاقیت و نوآوری، استفاده از ارکان اصلی طبیعت، توجه به فرهنگ و ... میتوان اشتراکاتی بین این ویژگیها و اصول معماری پایدار یافت که تجسم فیزیکی این اشتراک همان المانها و عناصر سنتی بناهای ایرانی است. بادگیرها، آسیابهای بادی، سیستمهای آبرسانی در باغات و تصفیه آب، گنبدها، ساباطها، آبانبارها، گودالباغچهها، شوادانها، یخچالها، فاکنها، کندوجها، غلامگردها، نوع کرسیچینیها، تلارها و ... اینها تماما تلاشی بوده در جهت تطابق با محیط طبیعی و نه تحمیل به آن. به عنوان مثال ساباط در جهت ایجاد تعادل در دمای محیط کاربرد مهمی داشته است که امروزه جایگزینی برای آن در شهرهای کویری ما وجود ندارد و رفتهرفته رو به فراموشی رفته است. بسیارند از این دست عناصر سنتی که زمانی جزء جداییناپذیر بنا بودهاند ولی به دلایل مختلف که نیاز به بررسی ریشهای دارد، از بین رفتهاند ولی نکته اساسی این است که باید خوانشی امروزی از آنها به وجود آورد تا با حفظ هویت، اصول معماری پایدار را بیش از پیش دنبال کنند.
امیر عباس ابوطالبی: بدون تردید طراحی عناصر معماری ایرانی کمتر فرمال و بیشتر در راستای حل کردن مسائل اقلیمی، فرهنگی، ماندگاری، اقتصادی و تکنیکهای ساخت ذهنیت و عینیت یافتهاند. اینکه در جستوجوی مفاهیم معماری پایدار در آنها باشیم کمی بیانصافی به نظر میرسد؛ چراکه خود این عناصر بازتابی بیادعا و درخشان از انطباق با محیط و زمینه اطراف خودشان هستند. راز ماندگاری عناصر معماری ایرانی در استادانه حل کردن مسائل مربوط به اقلیم، جغرافیا، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و تکنیکهای ساخت توسط طراحان آن عناصر است. ناگفته نماند طراحی و خلق برخی از این عناصر به شیوه غریزی و اکتسابی بوده است.
اینکه ما امروزه در معماری معاصر خودمان بحثی به نام «کاربرد مفاهیم پایداری» و «اهداف توسعه پایدار» در حیطه معماری و شهرسازی و در جهت کاهش اتلاف انرژی و آلودگی محیط زیست بهوجود آوردهایم، بیشتر ناشی از «صنعتی شدن» یا به عبارت بهتر «شناخت ناقص از صنعت خوب» است که در زمان خلق عناصر ماندگار معماری ایرانی معماران و شهرسازان آن دورهها به خوبی و در کمال شگفتی از عهده آن برآمدهاند.
ایوانها، ارسیها، بادگیرها، باغها، حیاطهای مرکزی، گودالباغچهها و... همه و همه همچنان الگوهای ارزشمند و بینظیری برای الهام و استفاده پژوهشگران، طراحان و معمارانی هستند که در جستوجوی مفاهیم پایداری هستند.
به نظر میرسد انسانهایی که در دورانهای گذشته این عناصر را خلق کردهاند از انسانهای امروزی عاشقتر بودهاند و درک بسیار قویتری از مولفههای پیرامون خودشان داشتهاند. معماری آنها در عوض پیدا کردن راههای جاهطلبانه برای غلبه بر طبیعت به دنبال همزیستی مسالمتآمیز با آن بوده است؛ هر چند که به ماندگاری و زنده بودن آثارشان بیتوجه نبودهاند. همچنین اعتقاد داشتند روزی فرامیرسد که آنها به زمین بازمیگردند؛ همه ما به سوی آن بازمیگردیم.
مجله منزل :شماره 95 تیر ماه 1395
مطلب معمار سرزمین من از شماره 95 مجله منزل برای شما انتخاب شده است. برای خواندن مطالب جذاب دیگر و دیدن دکوراسیون داخلیخانه های ایرانی های خوش ذوق، می توانید این مجله را از کیوسک های روزنامه فروشی یا فایل فشرده ی آن را از سایت طاقچه تهیه نمایید.
منبع: مجله منزل؛ نویسنده: ثمینا فراهانی؛ تحریریه چیدانه