سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. 7:30 هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
تاجزادهها در صف انتخابات خبرگان
سعید حجاریان، از حامیان روحانی و تئوریسین اصلاحطلب اخیراً با انتشار یادداشتی با عنوان "سیاستورزی در عالم ممکنات" به نمایش گفتوگوی خود و مصطفی تاجزاده پیرامون بحث اصلاحات ساختاری ادامه داد.
او در بخشی از این یادداشت و پیرامون تجویزهای خود برای کاربردیسازی نسخه تاجزاده برای اصلاحات ساختاری در نظام به مفهومی به نام "خبرگانسازی" اشاره کرده و نوشته است:
"فرض کنیم ساختار موجود پذیرفتنی است و بناست ترکیب قانون اساسی و مجلس خبرگان و رهبری برقرار بماند. در این شرایط ابتدا باید خبرگانسازی کرد؛ به این معنا که در انتخابات مجلس خبرگان 70 نفر روحانیِ فاضلِ اصلاحطلب را بهمصاف معمرین مجلس خبرگان فعلی فرستاد، بهنحوی که آنها پیشاپیش اعلام کنند در بدو ورود راهی متفاوت خواهند رفت. این کشور مجتهد جوان و روشناندیش دارد و چنین تلاشی عبث نخواهد بود؛ چه شورای نگهبان آنها را رد کند و چه تأیید کند. از طرفی، این کار نسخه پیشرفته ثبتنام تاجزاده در انتخابات ریاست جمهوری است و گمان نمیکنم راهی مستحکمتر از این برای اشاعه گفتمان اصلاحات ساختاری وجود داشته باشد."
حجاریان در این یادداشت با اشاره به حرکت مجاهدین خلق در قبل از انقلاب پیرامون بحث "تبلیغات مسلحانه"؛ روش تاجزاده را "تبلیغ مصلحانه" عنوان کرده و البته دست به نقد این مصلحانه بودن زده است. [1]
*حاقّ هدفی که حجاریان دست به ترسیم آن زده؛ در نوشتار فوق به روشنی هویداست و برای یک ذهن جوینده حقیقت مشخص است که اینان از پروژه "خبرگان سازی" چه مسیری را دنبال میکنند!؟
آن مسیر این است: هدف گرفتن شریان اصلی قلب نظام (ولایت فقیه) یعنی "مجلس خبرگان" به نحوی که رجال سیاسی بدنام و ساختارشکن عبا و عمامه بپوشند، سپس توسط رسانههای اصلاحطلب آیتا... خطاب شوند و به عرصه انتخابات خبرگان بیایند و پس از قرار گرفتن در دامن مردم با فرایند "رأی بد"؛ اصلاحات ساختاری تاجزاده و حجاریان را پی بگیرند.
این فرایند تلخ تا حدی عجیب به نظر میرسد اما عجیبتر آنکه نسخه اصلی و اصیل این تراژدی با "داوطلب شدن مصطفی تاجزاده برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری 1400" برای همه مردم ایران اجرا و تجربه شد.
رجلی ساختار شکن، بد سابقه، ناکارآمد و دارای پرونده براندازی که خود را در قامت نامزد ریاستجمهوری مطرح کرد و پس از رد صلاحیت شدن؛ پروژه تحریم انتخابات 1400 را رقم زد.
چه اینکه گروهی از همین افراد و همفکرانشان طی 40 سال گذشته از عمر نظام اسلامی توانستهاند به مناصب بالای امنیتی، دولتی و فرهنگی برسند، دولت بیاورند و دولت ببرند و حتی نظام و مردم را به پرتگاه خطرناک فتنه بکشانند.
***
رهاورد علم سیاست بدون "عقلانیت و نهجالبلاغه"
اگر حاجقاسم حرف نقیبزاده را پذیرفته بود!
احمد نقیبزاده، استاد علوم سیاسی و از نظریهپردازان اصلاحات اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است:
"اساسا مواجهه مداوم با بحران در خارج از مرزها باعث تحلیل رفتن قوا در داخل میشود. نتیجه این است که جای پای دولت در داخل سست میشود و دولتی که نتواند در داخل تکیهگاه محکم مردمی داشته باشد، توان مقابله با بحران را نخواهد داشت! "[2]
*این همان حرفی است که اصلاحطلبان و مخالفان محور مقاومت در اوایل فتنه سوریه نیز مطرح میکردند و از همین رو مخالف حضور امنیتی ایران در خارج از مرزهای کشور بودند.
همان حرفی که بعداً مشخص شد اگر رهبر مظلوم انقلاب به آن تن داده بود و حاجقاسم سلیمانی و مدافعان حرم مبانی آنرا پذیرفته بودند، امروز باید در کرمانشاه و اصفهان و تهران با دواعش و تکفیریها میجنگیدیم.
حرف نقیبزاده اولا مبنای عقلانی ندارد زیرا هر ذهن آگاهی میداند که باید خطر را در نطفه خفه کرد. نه اینکه اجازه داد خطر ریشه کند و دست و پا در بیاورد و تناور شود و به میدان مبارزه با ما بیاید!
ثانیا اظهارات نقیبزاده با تاریخ هم ناهماهنگ است و در طول تاریخ صرفا حکومتهایی موفق بودهاند که تهدیدات پیرامونی خود را در نطفه خفه کردهاند و منافعشان را ولو در فراتر از مرزها به دست آوردهاند.
و ثالثا تجربه موفق سوریه و لبنان و عراق و یمن و... به ما نشان داد که حضور در فرا مرزها اتفاقا تضمینکننده منافع ملی ایران و مردم ایران در جهات مختلف است.
چه اینکه حکما آقای نقیبزاده هم واقف است که اگر امروز با یک "ایران قوی" که هژمون امنیتی و اقتصادی خود را تا سواحل مدیترانه گسترانیده، مواجه نبودیم؛ نه تنها نفت و غذایمان در دریاها به تاراج دشمن تا دندان مسلح میرفت بلکه نه مرزهای امنی داشتیم و نه میتوانستیم با قدرتهای جهانی تعامل داشته باشیم.
چیزی شبیه به حکومتهای تو سری خور و درجه چندمی در اقصی نقاط جهان که یا مجبورند به آمریکا پایگاه نظامی بدهند، یا طعم آزادی و استقلال را نمیچشند و یا اقتصادشان به انگشت اشارت آمریکا و انگلیس وابسته است.
همان رهاوردی که از علم سیاست بدون "عقلانیت و نهجالبلاغه" حاصل میآید...
***
وقتی فقط "سگ و گربه" جزو حیوانات محسوب میشوند!
خانم شهیندخت مولاوردی، معاون سابق رئیسجمهور روحانی و از چهرههای پر حاشیه، به طرح نمایندگان مجلس برای مقابله با آزار حیوانات خطرناک واکنش نشان داد.
مولاوردی در بخشی از یک مصاحبه با امتداد، در این باره اظهار کرده است: اگر حقوق عامه را همان حقوق شهروندی بدانیم، جای سوال خواهد بود که در شرایط حاضر، طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر، جزو کدام حقوق شهروندی اولویتدار است که مجلس یازدهم، احساس نیاز کرده تا از آن صیانت کند؟ همچنین، اگر حقوق عامه را مترادف با حقوق عموم مردم تلقی کنیم، این سوال مطرح خواهد شد که این طرح، پاسخگوی کدام نیاز مبرم عموم جامعه است؟ اساسا، این طرح در نظر دارد تا چند درصد مردم را مخاطب خود قرار داده و پاسخگوی نیاز آنها باشد؟ در آستانه دومین سالگرد انتخابات مجلس یازدهم به نظر میرسد که لازم است تا عملکرد این مجلس مورد بررسی قرار گرفته و ارزیابی شود.
او در بخش دیگری از مصاحبه خود نیز میگوید:
"یکی از آثار و عواقب همین طرح صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک، میتواند بیکاری گسترده دامپزشکان، متخصصان و کارشناسان این حوزه باشد. قطعا در این شرایط که دغدغه اصلی دولت، اشتغال عنوان شده به نظر میرسد که ما جز اینکه این طرح را یک طرح غیر واقعبینانه، غیرضرور و غیراصولی بدانیم، عنوان دیگری نمیتوان برای آن در نظر گرفت."[3]
*صد البته در اظهار نظرها و تحلیلهای چهرههای سیاسی؛ ابتدا باید به کارنامه و سوابق آنها رجوع کرد تا غلط و درست مسیر آنها مشخص شود.
در همین راستا و با توجه به کارنامه خانم مولاوردی در دولت ناکارآمد آقای روحانی؛ ما قضاوت درباره اظهارات او علیه طرح معقول مجلس برای "صیانت از حقوق عامه در مقابل حیوانات مضر و خطرناک" را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
البته بیان این نکته هم ضروریست که در جهان این قبیل افراد گویا فقط سگ و گربه جزو حیوانات محسوب میشوند و نیاز به دامپزشک دارند! و در صورت ممنوعیت نگهداری این حیوانات در محیطهای آپارتمانی و شهری هم گویا دامپزشکان مورد اشاره خانم مولاوردی هیچ تمایلی به رسیدگی به سایر حیوانات را ندارند و لذا بیکار میشوند...
جالب است که خانم مولاوردی به این سؤال هم پاسخ نمیدهد که برای ایشان بیکار شدن چند دامپزشک شهرنشین اولویت دارد یا خطر حمله سگهای خانگی به کودکان در خیابانها و پارکها!؟
در کنار مولاوردی، برخی محافل سیاسی و رسانهای نیز هجمههایی را نسبت به طرح عقلانی مجلس در دفاع از حقوق مردم مقابل حیوانات مضرّ و خطرناک؛ شکل دادهاند که این مسئله به شدت جای تأمل دارد. [4]
***
1_ https://mashghenow.com/?p=5200
2_ https://etemadonline.com/content/524188
3_ http://emtedad.news/?p=4950
4_ mshrgh.ir/1302011