دکتر سید امیر میرباقری؛ فوقتخصص بیماریهای گوارش
سوءهاضمه یک واژه غلط و مرسوم است که از زمان قدیم به کار میرفته است. در واقع، اشکالی در هضم وجود ندارد، ولی به درد ناحیه اپیگاستر، سوءهاضمه میگویند. این اصطلاح در واقع در مورد افرادی به کار میرود که از یک یا مجموعهای از علائم شامل: درد اپیگاستر، احساس پری و سنگینی، سیری زودرس، آروغ زدن مکرر، تهوع و یا احساس گیر کردن هوا رنج میبرند.
باید توجه داشت که رفلاکس (GERD) مربوط به سوءهاضمه نیست و کسی که از این مشکل رنج میبرد، نباید در طبقهبندی تشخیص درمانی سوءهاضمه قرار گیرد.
سوءهاضمه به دو دسته بزرگ تقسیم میشود:
1- ارگانیک: در این نوع، هنگام بررسی نکته غیرطبیعی یافت میشود.
2- فانکشنال: در این نوع سوءهاضمه، با اینکه بیمار از علائم بیماری رنج میبرد، هیچ یافته غیرطبیعی دیده نمیشود.
اکثر بیمارانی که سوءهاضمه دارند، جزء طبقهبندی دوم هستند و این مقاله بیشتر در مورد مشکل اینگونه بیماران است.
سوءهاضمه فانکشنال
توافق کلی برای تعریف این نوع سوءهاضمه بر مبنای طبقهبندیای است که در شهر رم به دست آمده و اصطلاحا به آن معیار رم III Rome III Committee گفته میشود که بدین شرح است:
- احساس سنگینی به دنبال مصرف غذا به نام سندرم دیسترس بعد از غذا معروف است.(Post Prandial distress syn)
- سیری زودرس (به معنی عدم توانایی در اتمام یک وعده غذای معمولی است.)
- درد اپیگاستر (یا سوزش) که سندرم درد اپیگاستر نام دارد. (epigastvic pain sundrome)
این معیارها برمعیارهای قبلی (Rome II) که الزاما درد و یا ناراحتی متمرکز در ناحیه اپیگاستر است ترجیح دارد.
در برخورد با این بیماران باید تشخیصهای افتراقی زیر را در نظر داشت:
- زخمهای پپتیک (درد مربوط به کیسه صفرا)
- درد مزمن جدار شکم (کانسر معده)
- کانسر مری (کانسر پانکراس)
- گاستر و پارزیس (پانکراتیت مزمن)
- مصرف NSAID (ایسکمی عروق رودهها)
درباره علت ایجاد دیسپپسی فانکشنال چندین تئوری وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:
- افزایش اسید معده
- اشکال حرکتی دستگاه گوارش
- اختلال عملکرد اتونولیک
- کاهش تطابق معده
- کاهش آستانه تحریک درد
- عفونت هلیکوباکترپیلوری
- عوامل روحی روانی
پنج مورد اول با وجود مطالبات فراوان و بررسیهای دقیق هنوز در مورد سوءهاضمه اثبات نشده است. درباره عفونت اچ - پیلوری گرچه ارتباط تنگاتنگی هنوز به اثبات نرسیده، ولی اکنون بیشترین اتهام به آن وارد است.
شاید مهمترین عامل در میان عوامل بالا مورد آخر یا همان مساله روحی روانی باشد.
برای تشخیص قطعی، مانند همه بیماریها، شرح حال دقیق و معاینه فیزیکی لازم است؛ ولی برخلاف هر مشکل دیگری در بهترین مطالعات انجام شده فقط بر مبنای شرح حال و معاینه میتوان حداکثر در 25 درصد موارد سوءهاضمه (ارگانیگ و فانکشنال) را افتراق داد. اکنون سوال اینست که:
آیا برای افتراق این دو باید همه افرادی را که از سوءهاضمه رنج میبرند، آندوسکوپی کرد.
نتیجه 17 مطالعه گسترده که در سال 2001 در مجله Gut به چاپ رسید، نشان میدهد:
1- آندوسکوپی در شروع بررسی باعث کاهش عود علائم نخواهد شد.
2- اثبات اچ - پیلوری به وسیله آندوسکوپ تنها یک هزینه اضافی است و علائم را بهتر نمیکند.
3- تست اچ - پیلوری (غیر اندوسکوپی) به همراه درمان اچ - پیلوری به همان اندازه آندوسکوپی موثر است و از هزینههای اضافی جلوگیری میکند.
بنابراین انجام آندوسکوپی فقط در بیماران با علائم زنگ خطر توصیه میشود که این علائم شامل:
کاهش وزن، دیسفاژی پیشرونده، استفراغهای مکرر، شواهدی دال بر خونریزی گوارش، شرح حال خانوادگی کانسر، وجود جراحی قبلی معده، کمخونی و لمس توده شکمی میباشد.
در صورت فقدان علائم فوق در برخورد اولیه با بیمار مبتلا به سوءهاضمه نیاز به انجام آندوسکوپی نیست.