سوگ و سوگواری در کودکان و نوجوانان

همیشه مرگ در جامعه به عنوان یک موضوع ناخوشایند برای بحث و گفت و گو بوده است. وقتی صحبت از مرگ و یا مردن پیش می‌آید، بیشتر بزرگ‌تر‌ها از آن طفره می‌روند و با گفتن این که؛ بحث درباره این مسئله

سوگ و سوگواری در کودکان و نوجوانان

د‌کتر پروانه صفایی مقد‌م - رو انشناسی بالینی

 

تحریریه زندگی آنلاین : همیشه مرگ در جامعه به عنوان یک موضوع ناخوشایند برای بحث و گفت و گو بوده است. وقتی صحبت از مرگ و یا مردن پیش می‌آید، بیشتر بزرگ‌تر‌ها از آن طفره می‌روند و با گفتن این که؛ بحث درباره این مسئله با افراد جوان‌تر، صلاحیت ندارد، با یک معذرت خواهی خود را از آن جو کنار می‌کشند. به نظر می‌آید که صحبت در مورد مرگ، ناراحتی، استرس، پریشانی، و رفتاری بازدارنده را در افراد بزرگ‌تر برمی‌انگیزد. به تازگی شاهد هستیم که همه افراد این موضوع را قبول دارند که؛ بحث کردن درباره مرگ به افراد کمک می‌کند که آن را به عنوان بخشی از زندگی بپذیرند و تلاش کنند بر احساس‌هایی که در اثر تصور مرگ در آن‌ها رسوخ می‌کند، مقابله کنند.

قبل از آن که به مباحث مربوط به علائم و درمان سوگ وارد شویم، ضروری است که در ابتدا با مقدار درک از مفهوم مرگ توسط کودکان در هر مرحله سنی مشخص آشنا شویم: به طور کلی، همانند بزرگسالان، کودکان هم در مواجهه با پدیده مرگ و از دست دادن عزیزان و نزدیکان خود، به تنیدگی و غم و اندوه فراوان دچار می‌شوند. واژه‌هایی همانند؛ مرگ، مردن، مرده، کشتن، خود کشی، از طریق گفت و شنود در فرهنگ لغات کودک، بازی‌ها و رویا‌های او ظاهر می‌شود، اما درک کردن این موضوع‌ها بر اساس مرحله‌های تحول روانی به عللی چون ؛ نگرش‌ها، تجربه‌های عاطفی، آموزش‌ها و باورهای مذهبی وابسته می‌باشد.

 بیشتربخوانید:

کودک من افسرده است یا خیر؟

سوگ و کودکان

بر اساس نظریه «ماری نگی» یکی از اولین دانشمندانی که در باره موضوع سوگ در کنار کودک به تحقیق و جستجو پرداخته است، کودکان تا رسیدن به درک کامل از مفهوم حقیقی مرگ، از سه مرحله جدا از هم عبور می‌کنند:

  • مرگ به عنوان فرایندی قابل برگشت (سه تا پنج سالگی):

در این مرحله، امکان دارد شخص مرده به زندگی عادی برگردد و کودک منتظر است که چنین روزی فرا برسد و فرد مرده به نزد او بازگردد.

  • مرگ به عنوان رویدادی مجسم (شش تا نه سالگی):

در این مرحله، کودکان متوجه می‌شوند که مرگ پایان زندگی است و واقعیت آن را می‌پذیرند، اما در واقع به آن جسمیت می‌دهند و بر این معتقد هستند که از خارج می‌آید و احتملا قابل دیدن است.

  • مرگ به عنوان پایان اعمال حیاطی (ده تا دوازده سالگی):

در این مرحله، مرگ در کنار کودک به عنوان رویدادی طبیعی و برگشت ناپذیر بیان می‌شود.

 

عوامل سوگ و عزاداری در کودکان

کودکان در زندگی روزمره خود درجات متفاوتی از سوگ را تجربه می‌کنند. تنها سوگ یکی از اعضای خانواده یا اقوام نزدیک نیست که باعث می‌شود کودکان با رویداد مرگ مواجه شوند. در صورتی که اتفاق‌های بی‌شمار دیگری نیز وجود دارند که با اینکه کوچک و بی‌اهمیت به نظر می‌رسند، ولی برای کودکان مهم و قابل توجه می‌باشند. به آن دلیل که امکان دارد، کودکان توانمندی کافی در بیان کردن هیجانات درونی خود را نداشته باشند، چنین امری؛ درک یک کودک عزادار و کمک به او از طریق بزرگسالان را با مشکل مواجه می‌کند.

تعدادی از رویدادهایی که کودکان را با واکنش سوگ مواجه می‌کند، عبارتند از؛

 مرگ والدین و اقوام

 مرگ حیوانات خانگی

 طلاق والدین

  نبود یک یا هر دو والد به دلایلی غیر از طلاق

 نقل مکان و مهاجرت

 آزار جنسی

  از دست دادن وسایل شخصی و اسباب بازی‌ها

 از دست دادن یا نداشتن توانایی و مهارتی خاص

 حوادث و بلایای طبیعی مثل سیل، زلزله و از دست دادن خانه و مدرسه بر اثر آن

 مجروح شدن والدین و بستری شدن طولانی مدت آن‌ها در بیمارستان

 بیشتربخوانید:

علائم و پیشگیری افسردگی کودک

سوگ و سوگواری در کودکان و نوجوانان

اصطلاحات سوگ، سوگواری و داغدیدگی به واکنش‌های روانشناختی در بازماندگان، متعاقب یک فقدان بزرگ و قابل توجه اطلاق می‌شود.

تظاهر سوگ به عوامل مختلفی بستگی دارد از جمله:

هنجارها و انتظارات فرهنگی، به طور مثال در بعضی از فرهنگ‌ها هیجانات شدیدی ابراز می‌شود، ولی در برخی از فرهنگ‌ها انتظار می‌رود که شخص صبورتر و با هیجانات کنترل شده تری واکنش نشان دهد. هر ساله تعدادی کودک و نوجوان با مرگ روبرو می‌شوند، به طور مثال به دنبال بیماری‌های تهدید کننده حیات، چهار درصد کودکان تا قبل از 10 سالگی یکی از والدین خود را از دست می‌دهند. مرگ خواهر/ برادرها دومین علت تجربه سوگ در میان کودکان است، البته اگر به رقم فوق مرگ اقوام، آشنایان، دوستان، معلم و حیوانات خانگی را نیز بیفزاییم می‌بینیم درصد زیادی از کودکان این احساس را تجربه کرده و مجبور به مدارا با آن هستند. واکنش‌های سوگ در کودکان به سطح رشدی و تکاملی آنها و درک آنها از مفهوم مرگ بستگی دارد و ممکن است مشابه واکنش‌های بزرگسالان نباشد.

 کودکان مانند بزرگسالان سوگواری نمی‌کنند. آنها مانند بزرگسالان توانایی‌های شناختی و کلامی برای بیان احساسات خود ندارند. آنها بیشتر تمایل دارند که با حرکات بدنی و بازی احساسات خود را ابراز کنند. کودکان در تفکرات خود ظاهری فکر می‌کنند. باید به آنها در مورد مرگ توضیحات ساده و صادقانه داده شود. کودکان سوگواری را تکرار می‌کنند. آنها ممکن است سوالات تکراری را بارها و بارها بپرسند. آنها ممکن است بخواهند داستان مرگ فرد مورد علاقه شان را بارها بشنوند.

 

واکنش‌های رایج کودک به داغدیدگی

 به دنبال شخص متوفی گشتن

  دیدن خواب فرد متوفی

 احساس حضور فرد متوفی در کنار خود

 چسبیدن به آغوش والدین یا نزدیکان

 بدخلقی

 حساس شدن

 کنار کشیدن از جمع

 بازگشت به عقب در مرحله رشد، مثلا چهار دست و پا رفتن یا از شیشه شیر خوردن، انگشت مکیدن و شب ادراری

 انکار

کودکان گمان می‌کنند که او دوباره بر می‌گردد.

 مشکلات بدنی

تنگی نفس، از دست دادن اشتها، خستگی، دل درد، مشکلات خواب و سردرد. بعضی کودکان ممکن است نگران باشند و ابراز کنند که همان بیماری یا مشکلی را که فرد از دست رفته داشته، دارند.

 خشم

یک واکنش طبیعی به سوگ می‌باشد. لازم است که خشم در مسیر مناسب ابراز شود. گاهی خشم به فردی که از بین رفته بر می‌گردد؛ او چرا مرد؟ یا به دیگران،راننده پدرم را کشت یا به خداوند.

- احساس گناه

کودکان در سنین پایین یاد می‌گیرند که چیزهای بد زمانی رخ می‌دهد که او شیطنت کند.

بعضی کودکان ممکن است فکر کنند که آنها باعث مرگ فرد محبوب خود شده‌اند، چون شیطنت یا بدرفتاری کرده بودند. باید به آنها اطمینان داد که مقصر نبوده‌اند.

 احساس تنهایی، و بی‌یاور ماندن

 احساس ترس

این اتفاق ممکن است برای من هم رخ دهد. من هم مانند او شده‌ام.

 اضطراب

نگرانی از اینکه افراد دیگر را هم از دست بدهد.

 وحشت

چه کسی از من مراقبت خواهد کرد. چه کسی به ما پول خواهد داد.

 مشکلات تحصیلی

 برخی بدرفتاری‌ها در مدرسه یا گوشه‌گیری و انزوا ممکن است رخ دهد.

 

درک کودکان از مفهوم مرگ

نوزادی تا 2 سالگی

هیچ درکی از مرگ ندارد، اما به جدا شدن از مراقبین واکنش نشان می‌دهد و ممکن است بی‌قراری کند.

کودکان 2 تا 5 سال

تصور می‌کنند مرگ بازگشت‌پذیر است. افراد می‌میرند و دوباره به زندگی بر می‌گردند. فکر می‌کنند بدن مرده هنوز می‌تواند ببیند، فکر کند و احساس کند. به معجزه و جادو فکر می‌کنند، مثلا آنها می‌توانند آرزو کنند که او برگردد و او باز می‌گردد.

ممکن است رفتار پرخاشگرانه نشان دهند.

ممکن است سوالاتی را بارها و بارها تکرار کنند.

مرگ را ممکن است به عنوان یک تنبیه برای خود تلقی کنند و احساس مسئولیت داشته باشند.

مواظب استفاده از لغات باشید. به خواب رفته یعنی او به رختخواب رفته و او گم شده یعنی او را پیدا نمی‌کنیم. از لغات مرگ و مرده استفاده کنید.

 

کودکان 6 تا 8 ساله

کم‌کم می‌فهمند که مرگ پایان است.

نمی‌توانند بفهمند که مرگ برای همه پیش می‌آید.

در مورد مرگ احساس گیجی می‌کنند و نمی‌فهمند چه اتفاقی می‌افتد.

شخصیت‌هایی مانند عزرائیل ممکن است باعث شوند کودک فکر کند مرگ یک فرد است.

ممکن است پرخاشگری و بدرفتاری نشان دهد.

ممکن است جزئیات مرگ را سوال کند.

ممکن است در مورد سلامتی احساس نگرانی کند. اغلب نگران است که خود او یا والدینش در معرض خطر باشند.

این کودکان احساسات خود را بیشتر، ابراز می‌کنند به جای اینکه آن را پنهان کنند.

 

کودکان سنین 8 تا 12 سال

در مورد اینکه برای بدن مرده چه اتفاقی می‌افتد و همین طور در مورد فرایند مرگ کنجکاوی نشان می‌دهند.

در تعامل با همسالان دچار مشکل می‌شوند. ممکن است احساس کنند که چرا این اتفاق برای من افتاده و چرا من مانند دیگران نیستم. در این موارد مهم است که راه‌هایی را پیدا کنیم که اعتماد به نفس آنها خدشه دار نشود.

شوکه شدن، انکار و خشم از عوارض شایع است.

رفتار بازگشتی با چسبیدن بیش از حد به بزرگسالان ممکن است دیده شود.

بیان شدید احساسات ممکن است در کودکان این سن ایجاد شود. بهتر است به آنها گوش دهیم؛ از آنها پذیرش داشته باشیم و حمایت کنیم.

ممکن است به نظر برسد مرگ بر آنها هیچ تأثیری نداشته در نظر آنها هیچ اتفاقی نیفتاده است.

نوجوانان

بهتر می‌فهمند که مرگ پایان زندگی است.

به این که روزی نوبت او هم می‌رسد فکر می‌کنند.

در مورد آینده احساس ناامنی می‌کنند. ممکن است به مفهوم زندگی شک کنند.

ممکن است احساسات بد خود را در سایر مشکلات نشان دهند.

اغلب سعی می‌کنند احساسات خود را پنهان کنند تا دوستانشان آنها را غیر طبیعی ندانند.

ممکن است نتوانند به راحتی بادوستان و خانواده صحبت کنند. نمی‌دانند باید به چه کسی رجوع کنند

سوالات مذهبی یا فلسفی می‌پرسند. در مود روح سوال می‌کنند.

 

عوامل موثر بر داغدیدگی کودک

نحوه داغدیدگی و سوگواری کودک، نسبت به مرگ عزیزان، به عوامل زیادی وابسته است:

 سن

 جنسیت

 مرحله رشد

 شخصیت

 نحوه واکنش کودک به احساسات و استرس‌هایش

 رابطه‌اش با متوفی

 تجربیات قبلی از مرگ و فقدان

 شرایط خانوادگی

 نحوه سوگواری دیگران

 میزان حمایت عاطفی از کودک

 

مراحل سوگ درکودکان و نوجوانان

١. شــوک و انکار

احســاس کرختی، بهت و

 گیجی و ناباوری

٢. خشـم، اعتراض، احساس آشفتگی و دلخوری

ناامیدی و درهم

ریختگی بی‌قراری، گریه

٣. احساس گناه

٤. احساس تنهایی

٥. بهبودی و سازمان‌یابی مجدد

 

چگونه می‌توان به کودکان داغدیده کمک کرد تا با مرگ عزیزان‌شان کنار بیایند و مراحل سوگ را با کمترین مشکل طی کنند؟

در خصوص کودکان حل شدن سوگ و طی کردن مراحل آن از اهمیت خاصی برخودار است، چرا که کودکان همیشه این امکان را ندارند تا در مراسم شرکت کنند و هیجانات خود را بروز دهند. گاهی نیز به غلط تصور می شود که چون فعال هستند و بازی می کنند مشکلی ندارند.

افکار و عقاید کلیشه‌ای فراوانی پیرامون مسئله مرگ و درک کودکان از مرگ، در بین بزرگسالان وجود دارد. این افکار باعث می‌شود، در فرایند سوگواری کودک خلل ایجاد کند.

نمونه‌هایی از این افکار کلیشه‌ای را در زیر آورده‌ایم:

 بهتر است جلوی کودک داغدیده راجع به مرگ صحبت نکنیم!

 بهتر است از صحبت‌هایی که در بچه ایجاد گریه می‌کند اجتناب کنیم!

 بهتر است بچه‌ها درمراسم سوگواری شرکت نکنند!

 بچه‌های خردسال آنقدر کوچک هستند که سوگ و اندوه را نمی‌فهمند!

 هنوز بچه‌ای، بزرگ که شوی همه چیز فراموشت می‌شود!

 او به یک مسافرت طولانی رفت!

 او به یک خواب عمیق رفت!

 خدا او را از ما گرفت، چون خیلی خوب بود. خدا انسان‌های خوب را زودتر می‌برد! • او تو را از آسمان نگاه می‌کند؛ بنابراین بهتر است مواظب رفتارهایت باشی!

 اینقدر گریه نکن، عصبی و بیمار می‌شوی!

 چه خوب بازی می‌کند، انگار نه انگار اتفاقی افتاده!

 سوگ بزرگ‌ترها روی کودک سوگوار تأثیر نمی‌گذارد!

 بزرگ‌تر‌ها همه چیز را باید درباره سوگ، مرگ و روح بدانند و می توانند توضیحات کامل و کافی دراین باره به بچه بدهند.

هم‌اکنون که با عوامل و خصوصیات سوگ در کودکان آشنا شدید، ضروری است که وظیفه خود را به عنوان والدین و مشاوره در این زمینه بدانید.

 

 

نکته‌هایی که پدر و مادر در برخورد با واکنش سوگ کودکان‌شان باید عمل کنند؛

همان‌گونه که فرزندان شما دوره‌های رشد و بلوغ را طی می‌کنند، به تناسب افزایش سن، سوال‌هایی که پاسخ‌های پیچیده‌تری دارند را مطرح می‌کنند.

مناسب‌ترین راه برای آموزش بهداشت روحی در مقابله با مرگ عزیزان، زمانی می‌باشد که رویدادی اتفاقی در ارتباط با مرگ یک موجود رخ می‌دهد. خواه این موجود زنده، حشره‌ای مانند مگس یا مورچه باشد، یا یک پرنده یا حیوانی دیگر باشد. همین اتفاق باعث می‌شود که فرزند شما، مردن موجود زنده را از نزدیک ببیند، تا وقتی که در زندگی خود با مرگ انسان‌ها، به خصوص مرگ عزیزان خود مواجه شد، آمادگی روحی و احساسی و عاطفی لازم را برای قبول داشتن این رویداد داشته باشد. هنگامی که کودک فرد مرده را می‌بیند، بهتر این است که بزرگ‌تر‌ها، توجه کودک را به خاطرات و وقایعی که از مردن حشرات و حیوان و پرندگان داشته است جلب کنند، تا واقعیت مرگ را بتواند به آسانی درک کند.

نکات مهمی که باید از طرف والدین در شرایط سوگ و داغ دیدگی کودک مورد توجه قرار گیرند عبارتند از:

 صداقت و صراحت در گفتار.

 استفاده از کلمات عینی و واقعی.

 صداقت و صراحت در گفتار

بیشتر کودکان توانایی این را دارند که نیات پنهانی والدین را از پشت گفته‌هایشان درک کنند. برای آن که مرگ پدر بزرگ یا مادر بزرگ را توجیه کنید، بهتر است بگویید: آن‌ها به سفری طولانی رفته‌اند و هرگز بر نمی گردند. که این یک دروغ کاملا واضح و بدون اساس است.

نزدیکان و اعضای خانواده که تلاش بر این موضوع دارند که حقیقت مرگ عزیزی را از کودکان خود پنهان کنند، پیامدهای ناگوار این عدم صداقت‌شان را دیر یا زود در رفتار کودکان خود خواهند دید. در نتیجه؛ پدر و مادر حقیقت را باید همان گونه که هست، با توجه به ظرفیت و توان و نگرش کودک خود به مرگ و در شرایط مناسب، صادقانه بیان کنند. و سعی بر فریب و تحریف و پنهان کردن واقعیت نداشته باشند.

 استفاده از کلمات عینی و واقعی

اگر با گنجینه واژگان کودک و توانایی ادراکی او و همچنین با اصطلاحاتی که بیان می‌کند، آشنایی داشته باشید، این امر می‌تواند به والدین درانتخاب صحیح واژگان عینی قابل درک برای کودکان‌شان و دنیای حقیقی آن‌ها کمک کند. والدین می‌توانند به فرزندان خود بگویند: «همان طور که حیوانات می‌میرند، آدم‌ها هم روزی می‌میرند»، اما گفتن این موضوع که مردن مشابه با خوابیدن است، می‌تواند برای کودک بی‌خوابی و اضطراب در هنگام به خواب رفتن و کابوس‌های شبانه به وجود بیاورد.

 

در بیان کلمه «خدا» دقت کنید

در عین حال که مشارکت و هم حسی پدر و مادر با غم و ناراحتی کودک خود بسیار حایز اهمیت می‌باشد، اما باید به این امر توجه داشت که تبادل باورهای والدین با باورهای فرزندشان نباید به نوعی باشد که برداشتی اشتباه و یا تصویری گنگ از جایگاه خداوند در ذهن کودک به وجود بیاید. اگر کودک از خداوند به حالت عجز و ناتوانی در خواست می‌کند که عزیز از دست رفته اش را به او بازگرداند، و منتظر دریافت پاسخ از خداوند است، در این زمان باید کودک را در مورد عملی نبودن و یا امکان پذیر نبودن درخواستش، آگاه کرد تا این ناامیدی سبب رفتار خشمگینانه کودک نسبت به خداوند نشود. اینکه بعضی از پدر و مادر‌ها به فرزندان خود اینگونه وانمود می‌کنند که فردی که فوت شده به سوی خداوند رفته و برنمی‌گردد، یا خداوند او را از ما گرفته است، از همان اول آموزه‌های اشتباهی را در ذهن کودک نسبت به خالق عالم هستی القا می‌کنند و درسنین بعدی رشد، مسائل پیچیده‌تری را در اعتقادات دینی کودک به وجود می‌آورد.

 

همدردی و همراهی در احساسات کودکان

همانطور که ما بزرگسالان موقع اتفاق افتادن یک واقعه مصیبت بار به کسی نیاز داریم که با او همدردی کنیم و غم خود را به او بگوییم. کودکان نیز وقتی که استرس دارند، تمایلی به بیان احساسات خود به دیگران ندارند. والدین بهتر است که شرایط و موقعیت‌هایی را فراهم کنند که کودکان بتوانند استرس‌ها، ناراحتی‌ها و درد و دل‌های خود را به آسانی بیرون بریزند. به همین دلیل، نقش پدر و مادر در تلطیف و تعدیل احساسات کودک، بسیار حساس است. والدین نباید کودک را هنگام غم و اندوهشان تشویق و تثبیت کنند و همین طور نباید به احساسات واقعی آن‌ها بی‌توجه باشند یا آن‌ها را مورد تمسخر گیرند، بلکه باید نسبت شایسته ای بین هم دلی و هم حسی و خارج کردن کودک از این فضای اندوهگین برقرار سازند.

در این قسمت فهرستی از توصیه‌هایی که از روش‌های علمی کسب شده‌اند، به والدینی که کودکان‌شان با استرس فقدان مواجه شده اند بیان می‌شود. با استفاده و به کارگیری این توصیه‌ها، می‌توان گام‌هایی در تأمین بهداشت روانی این گونه کودکان برداشت.

 باید‌ها (اقدامات تجویزی)

 باید به کودکان با مشاهده روزمره آن‌ها با مردن گیاهان و حیوانات و ... با توجه به قابلیت درک و فهم‌شان کمک کرد که به تدریج با مفاهیمی چون مرگ و مردن آشنا شوند.

 هنگام مرگ، باید بزرگسالان، کودکان را تشویق کنند که بتوانند احساس خود را نسبت به مرگ بیان کنند و بگویند چه فکری می‌کنند و چه می‌دانند.

 هنگام برخورد با مرگ عزیزان، باید به پرسش‌های کودکان مطابق با قدرت درک و فهم‌شان و به صورت واقع بینانه و توأم با آرامش و صادقانه و بدون احساسات افراطی پاسخ داد.

 باید کودکان را از این جهت که مرگ؛ تنبیهی در مقابل رفتار غلط آن‌ها نیست و رنج و مرگ را نباید با مجازات یا گناه و تنبیه الهی مرتبط ساخت، اطمینان خاطر داد.

  باید به کودکان اجازه دهید، احساسات خود را در مورد مرگ عزیزان‌شان به صورت آزادانه بیان کنند.

   اگر کسی که فوت شده است را کودک بسیار دوست می‌داشته، باید تلاش کرد که شرایط زیستی و محیطی سابق برای کودک مهیا شود، زیرا کودکان برای کنار آمدن با اتفاق‌های تنش زا به ثبات نیاز دارند.

 توجیه و تفسیر مرگ عزیزان باید با سن، جنس، فرهنگ، اعتقادات و تفاوت‌های فردی کودکان متناسب باشد.

  باید در غم و اندوه خانواده، کودکان را سهیم ساخت و صادقانه احساس غم و اندوه خود را به آن‌ها گفت.

  باید به کودکان اجازه داد که غم و ناراحتی خود را به هر روشی که می‌خواهند مانند؛ گریه، بازی، خشم، احساس گناه، ناامیدی، ابراز محبت و … بیرون بریزند، زیرا کودکانی که مدام « فقدان» را انکار می‌کنند و در نشان دادن علائم و تخلیه احساسات خود تلاشی ندارند، امکان دارد که این فرایند را به تأخیر بیندازند که این مقاومت خود نیز آسیب زننده می‌باشد.

  کودکان، مرحله‌های تحولی سوگواری و انبوه (شوک، خشم، پر حرفی، افسردگی و پذیرش) را باید به سرعت و با روشی خاص طی کنند (از طریق تخیل، بازی، تصورات جایگزینی، رویاهای ساختگی).

  در مواقع بحرانی مرگ و سوگواری، باید انعطاف بیشتری نسب به خواسته‌های کودکان نشان داد.

  کودک باید در گفتن تخیلات درونی خود، ترس‌هایش و احساسات خود آزاد باشد و از هر فرصتی بتواند برای درد و دل کردن و یاد آوری شخص فوت شده استفاده کند.

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان