هنر از زمانهای بسیار قدیم به شکلهای مختلف وجود داشته است. هنر بخشی از زندگی روزمره ماست و در همه فرهنگهای سراسر دنیا وجود دارد. اغلب مردم هنر را تحسین میکنند و از دیدن و خلق کردن آن لذت میبرند. حتی ممکن است از نظر مالی یا معنوی آن را حمایت کنند.
به این دلیل هنر به جزء لاینفک فرهنگ ما تبدیل شده است که درکی عمیقتر از احساسات، خودآگاهی و بیشتر به ما میدهد. در زیر به دلایلی اشاره میکنیم که ثابت میکند همه انسانها در زندگی خود به هنر نیاز دارند.
1. بخشی طبیعی از وجود ماست. در درون همه ما میلی به خلق کردن و ابراز خودمان از طریق هنر وجود دارد. اگر به بچهای که یک ورق کاغذ و چندین مداد رنگی در دست داشته باشد نگاه کنید متوجه میشوید. این میل درونی از نیاز به دست یافتن به تعادل درونی ناشی میشود. این توازن زمانی حس میشود که چیزی را درست همانطور که میخواهید خلق میکنید. گاهیاوقات انواع دیگر ارتباط نمیتوانند به ابراز کامل ما کمکی کنند. در این زمانهاست که به هنر روی میآوریم.
2. احساسات جامعه را ثبت میکند. خیلی مهم است که تاریخچه خودمان را بدانیم. ما تاریخها، آدمها و مکانهای اتفاقات مهم را یاد میگیریم. حتی یاد میگیریم که چرا و چطور این اتفاقها افتادهاند. هنر بینشی متفاوت از تاریخچهمان به ما میدهد. نشانمان میدهد که چطور این رویدادها بر آدمهایی که آنها را زندگی کردهاند اثر گذاشته است. به واسطه هنر با لذتی که در طول زمانهای شادی یا درد و ناامیدی که در زمانهای رنج و سختی حس میشده، آشنا میشویم. با هنر درک بهتری پیدا میکنیم که چطور رویدادهای در طول تاریخ ما را به چیزی که امروز هستیم شکل داده است.
3. کمکمان میکند به خودآگاهی بهتری برسیم. ما در دنیایی پرسرعت از تصمیمات سریع و افکار پراکنده زندگی میکنیم. خلق هنر به ما این امکان را میدهد که سرعتمان را کم کرده و بتوانیم دامنه کاملی از احساساتمان را تجربه کنیم. نگاه کردن به هنر دیگران احساسات درونی ما را تقویت کرده و کمکمان میکند حسهایمان را کشف و تفسیر کنیم. درک احساسات و عواطفمان به التیام یافتن، رشد و ارتقای شخصی ما کمک میکند. بالا بردن خودآگاهی به واسطه هنر منجر به موفقیت شخصی و شغلی بیشتر ما خواهد شد.
4. تفکر انتقادی و ارتباط بهتر را تقویت میکند. وقتی هنر خلق میکنیم، در کل این فرایند مشغول تصمیمگیری هستیم. وقتی به اثر هنری نگاه میکنیم، درمورد اینکه چطور چیزی که میبینیم را تفسیر کنیم تصمیم میگیریم. ما از منطق برای معنا دادن به چیزی که میبینیم یا حلق میکنیم استفاده میکنیم. ازآنجاکه هنر چنین ارتباط احساسی قوی با ما دارد، این انتخابها برایمان بسیار مهماند. یاد میگیریم که از آنها دفاع کرده و برای دیگران توضیحشان دهیم. هنر نه تنها مهارتهای تفکر انتقادی ما را تقویت میکند، بلکه نحوه بیان افکار و احساساتمان برای دیگران را هم بهبود میبخشد.
5. پلی میشود روی شکاف بین فرهنگها. از طریق هنر درکی بهتر از فرهنگهای گذشته پیدا میکنیم اما بینشی عمیقتر نسبت به فرهنگهای مختلف زندگی امروز نیز به دست میآوریم. هنر هیچ مانع زبانی یا مکانی ندارد. هنر پدیدهای جهانی است. با مشاهده چیزهایی که دیگران از فرهنگهای مختلف خلق کردهاند، درکی بهتر نسبت به زندگیهای آنها پیدا خواهیم کرد. از طریق هنر میتوانیم از چشمان دیگران پی به وجود آنها ببریم. هنر ابزاری بسیار قدرتمند است که میتواند روابط بین فرهنگها را تقویت کند.
6. زندگی روزمره ما را ارتقا میبخشد. هنر میتواند جامعه را زیباتر کند. فضایی که در آن کار میکنیم را به محلی مهیجتر تبدیل میکند. خانههای ما با هنری که در آن استفاده میکنیم، نشاندهنده شخصیت ما هستند. هنر میتواند به ما انگیزه داده. شادمان کند و الهامبخشمان باشد. زندگی کردن در دنیایی که فقط کارکردی است برای ما انسانها مفهومی کم خواهد داشت. نیاز خواهیم داشت که خودمان را از طریق هنر ابراز کرده و نمودهایی از دیگران را اطرافمان داشته باشیم.
کمی هنر وارد زندگیتان کنید.