دکتر حسین ابراهیمی مقدم : عضو تیم تخصصی مشاوره انجمن ازدواج و خانواده کشور
تحریریه زندگی آنلاین : بارها در اطراف خود افرادی را دیدهایم که به هنگام ازدواج نتوانستهاند برای احساس «عشق» خود نسبت به فرد مقابل دلیل منطقی مطرح کنند و تنها به صرف یک احساس دلچسب ازدواج کردهاند. اگرچه نمیتوان رأی قطعی به درست بودن یا نبودن چنین عشقهایی داد و در برخی موارد نیز از دل همین عشقها، ازدواجهای موفقی شکل میگیرد اما تعداد زندگیهای مشترکی که بهواسطه تب عشقی تند و بدون منطق شکل گرفته و پس از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج، فروکش کرده و بعضاً به سمت طلاق پیش رفته است، کم نیست.
کم نیستند جوانانی که وقتی درباره علت عاشق شدنشان از آنها میپرسی پاسخهایی بیمنطق میدهند. «عاشقِ شوخطبعیش شدم»، «خندههاش حالتی داشت که دلمو برد»، «وقتی عصبانی میشد خیلی جذاب بود برام»، «هر چیزی میگفتم باهام مخالفت میکرد، عاشق جسارتش شدم»، «قیافهشو دوست دارم» و... هزاران پاسخ مشابه دیگر از جمله دلایل برای ازدواج است که بارها از زبان بسیاری از زوجین پس از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج و نمایان شدن اختلافات اساسی میان زن و شوهر شنیده میشود و بعضاً سرنوشت برخی از این موارد نیز به جدایی و طلاق میرسد.
«عاقلانه انتخاب و عاشقانه ازدواج کنید» همان جمله معروفی است که از سوی کارشناسان خانواده به هنگام مشاوره پیش از ازدواج گفته میشود و اغلب جوانان با نادیده گرفتن این نصیحت، دل به دلِ احساس داده و ازدواج میکنند. حال آنکه ریشه بسیاری از طلاقها، ازدواجهای غلطی بوده که اصلاً نباید شکل میگرفت.
به گفته کارشناسان منشاء بسیاری از این عشقهای بیمنطق به تجربیات و فانتزیهای ناکام افراد در دوران کودکی باز میگردد که میتواند کار را به جایی برساند که حتی جوان عاشق صفات منفی افراد نظیر آشوبگری و خرابکاری و یا "لات بازی" نیز بشود.
بیشتر بخوانید:
عشقهای بیمنطق بزرگسالی که ریشه در ناکامیهای کودکی دارند
بعضاً دیده میشود دختر و پسر جذب افراد شوخطبع شده و تنها به دلیل این صفت و با نادیده گرفتن تمام اختلافات میان خود و آن فرد عاشق میشوند. با بررسی این امر متوجه میشویم که ریشه آن به ناکامیها، عدم اعتمادبهنفس و تجربه تحقیرهای خاصی در دوران کودکی بازمیگردد. برای مثال افرادی که در کودکی و درون خانواده اجازه صحبت و اظهارنظر نداشتند، مشکلاتی در برقراری ارتباط اجتماعی داشتهاند؛ اکنون در بزرگسالی فردی را پیدا کرده و حس میکنند این آدم شوخطبع میتواند خلأهای عاطفی آنها را بر طرف کند. از سوی دیگر بعضاً افرادی که انگیزهای مناسب برای ازدواج ندارند اگر بنا به هر دلیلی اعم از فشار خانوادگی به ازدواج روی آورند، به دنبال افرادی غیر مشابه با ویژگیهای درونی خود میگردند و برای نمونه تصور میکنند اگر خود درونگرا هستند باید با فرد برونگرایی ازدواج کنند درحالیکه همین امر ممکن است بعدها منجر به برون اختلافات شود.
جستجوی فانتزیهای دوران کودکی در عشقهای بزرگسالی
برخی از افراد "فانتزیهای ناکام دوران کودکی" را در عشقهای بزرگسالی دنبال میکنند، برای نمونه پسری که در دوران کودکی دوست داشته عروسکی داشته باشد اما خانواده او را از داشتن عروسک منع کردند، اکنون در بزرگسالی این ذهنیت را بهطور ناخودآگاه دارد که یک عروسک را تصاحب کند، ازاینرو در بزرگسالی به دنبال دختری برای ازدواج کردن است که حالتهای یک عروسک را دارد مثلاً دستهایش کوچک است یا کلام و صدای بچهگانه و رفتارهای خاصی دارد و بهاصطلاح "بِیبی فِیس" است و اینها جنبه جذب کننده برای این فرد دارد. چنین انتخابهایی برای ازدواج نه تنها عاقلانه نیست بلکه لزوماً در دراز مدت نیز پایدار نخواهد بود و ممکن است همین صفتهای جذاب نظیر شوخطبعی، چهره عروسکی و دستان کوچک و... که اکنون برای فرد جذاب است، بعدها به صفات مضحک و یا مسخرهای برای فرد تبدیل شوند و دیگر آن حس مثبت نسبت به این صفات وجود نداشته باشد. مشکل اساسی این افراد نداشتن معیار درست برای ازدواج است و از همین روست که حکم عقل را کنار میگذارند و میتوان گفت تحت تأثیر فشارهای روانی قرار میگیرند که منجر به ایجاد کششهای عاطفی در ناخودآگاه آنها میشود.
بیشتر بخوانید:
دخترانی که عاشق افراد "لات" میشوند
گاهی نیز احتمال دارد افراد جذب و عاشق صفات منفی در دیگران شوند. برای مثال بعضاً دیده میشود دختری عاشق یک فرد آشوبگر و بهاصطلاح "لات" و دعوایی میشود. وقتی چنین مواردی را از منظر روانشناختی بررسی میکنیم درمییابیم که این دختر تصور داشته چنین فرد "لات" و دعوایی مرد واقعی است و میتواند حق تضعیف شده او را در مواقع نیاز بگیرد، یا شاید این دختر پدری قوی اما متین و غیر دعوایی داشته که بهزعم و دید دختر، ضعیف آمده چون در مواقع بحث و دعوا با دیگران، جنجال به پا نکرده و سکوت کرده است و اکنون دختر به دنبال مردی برای ازدواج میگردد که برخلاف پدرش بتواند به هنگام نیاز حق او را بگیرد.
در چنین شرایطی دختر در ناخودآگاه خود جذب فردی میشود که با دعوا بتواند حق او را بگیرد، حال آنکه این فرد بهاصطلاح "لات" و دعوایی در زندگی خصوصی و با همسر خود نیز دعوا و جنجال به پا خواهد کرد و شاید اصلاً مناسب ازدواج هم نباشد.
عشق برای "منجیگری"
برخی از این ازدواجهای غلط به خاطر داستان ناتمام دوران کودکی فرد است، مثلاً پدر فرد معتاد بوده و بچه خانواده بهجای گرفتن درس عبرت از این قضیه، به سراغ آدم معتاد برای ازدواج میرود چراکه تصور میکند باید نقش ناجی و منجی برای این فرد معتاد داشته باشد و آن منجیگری که مادرش نتوانست برای درمان پدر انجام دهد را او برای دیگر افراد درگیر با اعتیاد انجام دهد.
بیشتر بخوانید:
انتخاب عاقلانه و بعد زندگی عاشقانه داشته باشید
ریسک طلاق و جدایی در چنین ازدواجها و عشقهایی که با انتخاب درست و عاقلانه شکل نگرفتهاند بسیار بالاست، انجام مشاوره پیش از ازدواج ضروری است. انتخاب عاقلانه و بعد زندگی عاشقانه داشته باشید. عواقب روی آوردن به این عشقها چیزی جز زندگی بد، کشمکش، درگیری، استرس و افسردگی و طلاق نیست. ازدواج باید با معیارهای درست و منطقی رخ دهد تا رابطه غلط پیش نرفته و به طلاق نینجامد.