«ترفند «چای شیرین» همیشه در طول تاریخ یکی از پربازدهترین ترفندهای کسب ترقی در بین ایرانیان در همه جای دنیا بوده است.
بعضی به غلط فکر میکنند استفاده از ترفند چای شیرین مختص کسانی است که از هوش و استعداد خاصی برخوردار نیستند یا زیاد سرشان به درس و کتاب نیست، اما این باور غلط است.
موارد تاریخی بسیاری داریم که نیاکان ما حتی آنان که جایگاه علمی بالا و پیشرفت سریعی داشتند نیز از این ترفند غافل نمیشدند.
البته میتوان گفت این ترفند در دوران حکومت پادشاهی در ایران، چه قاجار و چه پهلوی به نوع نظاممندی بین مردمی که با دربار رفتوآمد داشتند به شکل سینهبهسینه تعلیم داده و نهادینه میشد.
مهندس میرزا مهدیخان شقاقی، ملقب به ممتحنالسلطنه، از اولین دانشآموزان ایرانی بود که برای کسب علوم عالیه به فرنگ اعزام شد. این آقازاده باهوش و محترم پس از تحصیل در رشته مهندسی معماری در فرانسه به عنوان اولین مهندس معمار ایرانی به وطن برگشت و آثار به نامی نیز از خودش به جا گذاشت که هنوز شناسنامه معماری ایرانی به شمار میآیند.
وقتی مدارس جدید در ایران پایهگذاری شد و پس از طی تعلیم علوم ابتدایی در این مدارس، تصمیم بر اعزام دانشجویان ایرانی به فرنگ گرفته شد، شکل و شمایل این اعزام دانشجو در نوع خودش جالب بود. شکل و شمایلی که با اندکی تغییر همچنان در وطن عزیزمان اجرایی است.
نمیدانیم چارچوب اعزام دانشجو دقیقا چه بود، اما در تمام ادوار اعزام دانشجو به فرنگ، به جز تعدادی انگشتشمار، دانشجوی رعیتزاده و از عوام نمیبینیم. تقریبا تمام کسانی که به فرنگ اعزام شدند از فرزندان اهالی دربار و بزرگزاده بودند.
میرزا مهدیخان شقاقی، ممتحنالدوله، نیز از فرزندان اهالی دربار بود که با خرج حکومت برای تحصیل علوم مهندسی به فرانسه اعزام شد. میرزا مهدیخان در خاطراتش، روایتی از زمان تحصیل در فرانسه نقل میکند که در آن تأثیر ترفند چای شیرین در بیرون از مرزهای وطن عزیزمان را هم میبینیم.
میرزا نقل میکند با دوستش در خیابانهای پاریس قدم میزدند که درشکه امپراتور را میبینند. میرزا آرنجی به پهلوی دوستش میزند که خودش را جمعوجور کند و وقتی درشکه رد میشود به سیاق برخورد با شاهان قاجار تا کمر خم شوند و تعظیم و ادای احترام کنند.
امپراتور که این قسم تعظیم را به عمر ندیده بود، جا میخورد. میایستد و از آن دو جوان غریبه میپرسد این دیگر چه کاری است؟ میرزا مهدیخان هم با احترام جواب میدهد اعلیحضرت! ما اهل ایرانیم و در کشورمان به شاه این طور احترام میگذاریم.
امپراتور هم که کشورش در آستانه انقلاب بود و مردم تره هم برایش خرد نمیکردند، سر کیف آمد و نام و نشان از بچهها گرفت.
چند وقت بعد نامه رسید به سفارت ایران در پاریس که این میرزا مهدیخان شقاقی، دانشجوی مهندسی هم باید در جشن سالانه کاخ امپراتوری که فقط اشرافزادگان و سفرا هستند، حضور داشته باشد. این گونه شد که این فرزند برومند ایرانزمین کارکرد این ترفند بومی را در آن سر دنیا هم به ما نشان داد.»