نگاهی به فیلم «مرد شمالی»:

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و دوپینگ اعتقادی سربازان غربی

هاینریش هیملر، دومین فرد پرقدرت حکومت رایش سوم در آلمان نازی، کسی که در راس یگان نخبه و مخوف «اس اس» قرار داشت، از علاقمندان و ارادتمندان متعصب اسطوره‌شناسی شمالی و افسانه‌های ژرمانی-اسکاندیناوی بود.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- سهیل صفاری: چند سالی هست که رجوع به اسطوره‌های باستانی شمال اروپا، سرزمین‌های اسکاندیناوی کهن، اساطیر نوردیک، نمادها و ادبیات فولکلور وایکینگ‌ها بسامد بالایی در آثار هالیوودی یافته است. به طور خاص، جهان سینمایی ماروِل، با ساخت مجموعه فیلم‌هایی چون «تور» و نتفلیکس با ساخت سریال‌های «آخرین پادشاهی» و «رگناروک»  و البته مترو گلدوین میر با ساخت مجموعه «وایکینگ‌ها» و «وایکینگ‌ها: والهالا»  نقش مهمی در این نهضت احیای فرهنگ پاگانی اروپای باستان در هالیوود داشته‌اند.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

یکی از تازه‌ترین فیلم‌های در حال اکران با بن‌مایه‌ی اساطیر کهن شمال اروپا، فیلم «مرد شمالی» ساخته‌ی رابرت اِگِرز است که فیلمنامه را به اتفاق نویسنده و فیلمنامه‌نویس معروف ایسلندی، «Sjón»، نوشته است.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

رابرت اِگرز برای ساختن یک داستان حماسی نوردیک(شمالی) تمام‌عیار، یک منبع مکتوب درخشان در دست داشت و آن چیزی نبود جز داستان «افسانه‌ی اَملِت»، نوشته‌ی «ساکسو گراماتیکوس»، مورخ و نویسنده‌ی دانمارکی قرون دوازده و سیزده میلادی، یعنی همان منبعی که الهام‌بخش ویلیام شکسپیر، برای نگاشتن معروف‌ترین تراژدی زبان انگلیسی یعنی «هملت» شد. مهم‌ترین بن‌مایه‌ی مشترک کار اِگرز، غیر از شباهت اسمی و برخی خصلت‌های شخصیتی، تم «خیانت» برادر به برادر و مساله‌ی «انتقام‌کشی» از یک جنایت خانوادگی توسط بازمانده‌ی پادشاه خیانت‌دیده است. در دنیای اسطوره‌های باستانی اروپایی، «انتقام»، نه یک کنش احساسی-عاطفی، که رسالتی است که جداکننده‌ی مرد از نامرد و «شریف» از «پست» خواهد بود.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

اوروَندیل(ایتان هاوک)، پادشاهی خیانت‌دیده که خود به استقبال مرگ می رود و برای حفظ جان خود لابه و التماس نمی کند، اما برادر خائن را به محتوم بودن تقدیر بافته شده، هشدار می دهد. این تقدیرگرایی و نقش‌آفرینی پنهان، ولی قطعی سرنوشت، از مبانی تراژدی‌های کلاسیک است. فیولنر بی‌رحم(کلائِس بانگ)، اوروَندیل را می کشد و شهر در کودتایی سیاه به دست عوامل برادر نامشروع می افتد و همه بستگان و وفاداران اورباندیل کشته می شوند. فیولنر، که با کشتن برادر به «فیولنر بی‌برادر» معروف شده، فرمان کشتن و قطع سر برادرزاده‌اش اَملِت را می دهد تا پیشگویی برادر مقتولش به سرانجام نرسد، اما تقدیر، در افسانه‌های نوردیک،  چیزی است که بافته و سرشته است. داستان عمویی حرامزاده که برادر شریف خود را می کشد، تخت او را غصب می کند و ناموسش را به نکاح خود در می آورد، و آتش انتقامی که در دل یک پسر نوجوان شعله می کشد و ماهیت و هویت او را چون آهنی گداخته در آتش شکل می دهد، از قوی‌ترین دستمایه‌های دراماتیک است که هیچ‌گاه کهنه نمی شود، به ویژه وقتی «شاهزاده»ی سابق، مجبور باشد برای چشیدن لذت انتقام، مدتی را به تحمل خفت و خواری از سوی عموی خیانتکار و خویشان او بگذراند! اسپانیایی‌ها ضرب‌المثلی دارند: "انتقام غذایی است که باید سرد سرو شود."

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

بعد از فرار املت نوجوان از چنگ عموی قاتلش، فیلم در برشی به چندین سال بعد در سرزمین کیوان روس(در کرانه شرقی شمال اروپا و هم‌مرز با روسیه)می رود، جایی که اَملِت جوان(الکساندر اسکارسگارد)، در هیات یک «berserker»(جنگجوی شوریده‌سر) با دسته‌ای وایکینگ کار حمله به آبادی‌ها و غارت به آن‌ها را انجام می دهد.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

در تعقیب این وایکینگ‌ها، ما شاهد چندین سکانس انجام ریچوآل(مناسک) گرد آتش با هدف تقدیس روحیه‌ی سلحشوری هستیم. در فرهنگ‌های پاگانی شمال اروپا، حیوانات توتم قبیله(حیواناتی که حامی هر قبیله یا گروه خاصی از مردمان این ناحیه بودند) نقش مهمی در نظام اعتقادی انان ایفاء می کردند. گرگ، سگ‌های وحشی، خرس، کلاغ، گوزن و...

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

در واقع، در این مناسک، آنان روح حیوان توتم را به فرو رفتن در جلد خود دعوت می کنند و مثلا در تسخیر روح گرگ در می آیند تا آماده نبرد شوند. این است که در یورشی به یک آبادی اسلاو، وقتی اَملِت جوان رزمنده دشمن را با تبر از اسب به زمین می اندازد، دندان در گردن او فرو می برد و خونش را می خورد و سپس رو به آسمان زوزه می کشد، تا این گرگ‌سانی خود را در صحنه نبرد نشان دهد.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

طبیعت در شمال اروپا، زنده است. و عارضه‌های طبیعی چون رود، کوه، برف، جنگل، همگی فعال و اثرگذار بر ماجراهای انسانی هستند. از این منظر، شباهت زیادی میان اعتقادات نوردیک و اعتقادات «زنده‌انگاری»(آنیمیسم) در آیین کهن شینتو در ژاپن هست که برای رودها، کوه‌ها و جنگل‌ها، نوعی الوهیت قائل بودند.  

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی
آتشفشان هِلکا در جنوب ایسلند که در فیلم «دروازه جهنم» لقب دارد

«درخت جهان» واقع در «ایگادراسیل» در مرکز نظام اعتقادی مردمان کهن شمال اروپا قرار داشت، درختی که به اعتقاد آنان، کل جهان از آن پدیدار شد.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

همین مفهوم بعدها در برخی آیین‌های باطنی مرتبط با جهان یهود-مسیحی در هیات مفهوم کابالیستی «درخت زندگی» ظاهر شد. جالب این که چند سده قبل از آن که این مفهوم در فرهنگ قبالا پدیدار شود، در رساله «مقامات القلوب» ابوالحسین نوری، صوفی ایرانی ساکن بغداد به ان برمی خوریم و بعدا شیخ محی‌الدین ابن عربی در رساله «شجره الکون»(درخت زندگی) به آن می پردازد. در فیلم «مرد شمالی» هم در چند صحنه این درخت را می بینیم.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

 رابرت اگرز با همین فیلم نشان می دهد که استادی چیره‌دست در ترسیم چشم‌اندازهای بزرگ است و البته از چیره‌دستی و استادی مدیر فیلمبرداری، یارین بلاشکه ، نباید گذشت. بلاشکه و اگرز در کار قبلی اگرز، «فانوس دریایی»(2019)، که به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شد، هم یک سینماتوگرافی درخشان ارایه دادند. در «مرد شمالی»، آن‌ها این زنده‌انگاری طبیعت بکر و وحشی شمال اروپا را، به عنوان عنصری زنده و موثر و حتی تعیین‌کننده به خوبی به تماشاگر القاء می کنند.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

فیولنر در جواب اعتراض پدرش که چرا باید کارهای سخت مربوط به بردگان را انجام دهند، حرفی حکیمانه منتهی از جنس ماکیاولیستی می زند:

"برای جلوگیری از برده شدن، باید به برده‌هایت نشان بدهی که به اندازه آن‌ها قوی هستی(زور جسمی داری)."

انتقام طبق روایت فیلم، یک عمل آیینی است که وسیله‌ی آن، شمشیر «دراوگر»، خود یک ابزار آیینی است. اَملِت باید این شمشیر را، در شب ماه کامل، در نبردی سهمگین،  از صاحب آن، یک جنگجوی مرده‌ی گورخواب به غنیمت بگیرد. شمشیری که تنها در «شب» از نیام خارج خواهد شد. هنر کارگردانی اِگرز در صحنه‌های مبارزه و نبرد تن به تن، یادآور اثر به یاد ماندنی پیر کهنه‌کار هالیوود، ریدلی اسکات، در «گلادیاتور» و کار اخیر او «دوئل نهایی» است. نبردها خشک، خشن، سهمگین و به دور از اطوار اگزوتیک و اغراق‌شده‌ی معمول سینمای ابرقهرمانی است.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

سیاهی ظلمانی اروپای پاگانی، اروپای پیشامسیحیت، به خوبی در فیلم نمودار است. عالمی که در سیطره نیروهای بدوی طبیعت، جادوی سیاه و روح حیوانی است. عمیقا «زمینی» و «خاکی»، بدون پرتوی از آسمان و نور الهی. جهانی که قربانی انسان برای خشنودی «ایزدان» از روح شاهزاده یا اشراف‌زاده‌ی درگذشته یک رسم است و می بینیم که دوشیزه‌ای جوان را در مراسم وداع با جسد پسر بزرگ فیولنر، قربانی می کنند تا روحش، همراه روح او باشد.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

شاهکار و نقطه‌ی عطف دراماتیک فیلم، آشکار شدن هویت و ماهیت راستین «گودریون»، مادر اَملِت(نیکول کیدمن) بر اَملِت جوان است.  سویه‌ی اهریمنی او بر زیبایی سرد و بی‌عاطفه‌ی نیکول کیدمن خوش نشسته است و انتخاب کارگردان برای این نقش فوق‌العاده است. او با فاش کردن هویت واقعی و منویات درونی خود، به شدت دنیای ذهنی پسرش را به هم می ریزد و البته در نهایت، آتش انتقام را در او تیزتر می کند.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

شرحی درباره‌ی اودین، خدای خدایان در اعتقادات پاگانی شمال اروپا، ایزدی است که طبقه‌ی سلحشور را بیش از هر طبقه‌ی دیگری در بین آدمیان دوست دارد و در تالار افتخار والهالا، سلحشورترین سلحشوران را پذیرایی می کند. والکیری، الهگان جنگ، موجوداتی فرشته‌گون هستند که سلحشور نظرکرده‌ی اودین را در میادین نبرد یاری می کنند و در نهایت روح او را نزد اودین می برند. و ما در سکانسی، الگا(آنیا تیلور جوی) را می بینیم که همچون یک والکیری پیکر نیمه‌جان اَملِت را از مهلکه به در می برد. در متن «اِدای منظوم»(poetic Edda)، مهم‌ترین مکتوب شعری باستانی به جا مانده از ساکنان کهن اسکاندیناوی، می خوانیم که نزد اودین، هیچ انسانی و هیچ عملی، به قدر سلحشوری که در میدان جنگ جان می بازد، ارزشمند نیست.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

اما به واقع چرا این میزان اقبال به اساطیر نوردیک و افسانه‌های جنگاورانه‌ی وایکینگ‌ها در هالیوود زیاد شده است؟ آیا صرفا دلیل آن مقاصد سرگرمی و پولسازی است؟

در جریان جنگ روسیه و اوکراین، شبکه‌های اجتماعی طرفدار اوکراین پر شد از تصاویر و پست‌های داوطلبان خارجی جنگ در جبهه‌ی اوکراین که از نمادها و اسطوره‌ها و  ادبیات نوردیک و وایکینگ همچون «والهالا»، «والکیری» و «اودین» برای نمایش باورهای ایدئولوژیک خود استفاده می کردند و می کنند. در واقع، چنین به نظر می رسد که آبشخور «ایدئولوژیک» دست‌کم بخشی از جنگجویان خارجی که در صفوف نیروهای اوکراینی چون یگان آزوف و گارد ملی اوکراین می جنگند، همین اسطوره‌های باستانی شمال اروپاست.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

این البته سابقه‌ی بسیار مهمی در تاریخ معاصر دارد. هاینریش هیملر، دومین فرد پرقدرت حکومت رایش سوم در آلمان نازی، کسی که در راس یگان نخبه و مخوف «اس اس» قرار داشت، از علاقمندان و ارادتمندان متعصب اسطوره‌شناسی شمالی و افسانه‌های ژرمانی-اسکاندیناوی بود. او حتی بر اساس اصول عقاید، نمادها و باورهای باستانی اروپایی، مناسک و تشریفات اس اس را طراحی کرده بود و حتی فضای داخلی کاخ مرکزی اس اس، دژ وِوِلسبورگ در وستفالیای شمالی، بر اساس همین نمادشناسی و اساطیر طراحی شده بود.

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

تلاشی دیگر برای احیای روح سلحشوری پیشامسیحی/ فیلم‌های وایکینگی و «دوپینگ اعتقادی» سربازان غربی

ماجرا تا حد زیادی قابل درک است. بعد از شکست دو ایدئولوژی فاشیسم و بلشویسم و یکه‌تاز شدن نظام لیبرال‌سرمایه‌داری، ماتریالیسم و پوزیتیویسم فکری، سکه رایج در غرب شد. به این مفهوم که هر نوع نظام عقیدتی و فکری استعلایی مبتنی بر اسطوره‌های کهن یا اسطوره‌های بازآرایی‌شده(چنان که خود مارکسیسم و پرولتاریا و خلق و نبرد طبقاتی را اندیشمندانی بازآرایی سکولاریستی مبانی و اسطوره‌های یهودی-مسیحی دانسته‌اند)، کم‌کم مشکل خلاء «معنا» و «معنازدایی» در نیروهای مسلح غربی شروع به خودنمایی کرد. این که جوانانی تربیت شده در نظام فکری لیبرال سرمایه‌داری، مبتنی بر «فردیت» افراطی، مادی‌گرایی و منفعت‌جویی شخصی، وقتی جذب ارتش شوند، خواه ناخواه به لحاظ اعتقادی و ایدئولوژیک متاثر از همان خلاء معنایی هستند که افراد غیرنظامی در زندگی روزمره دچار آن هستند. آن‌گاه در جواب این پرسش‌های مبنایی که «چرا من باید خود را فدای افراد دیگر کنم؟»، یا «چرا من باید برای حفظ منافع هموطنان خود، از منافع خود و خانواده‌ام بگذرم؟»، قطعا با مشکل مواجه می شوند. وقتی به تعبیر مرحوم دکتر شایگان، در مدرنیته از جهان و از انسان، «افسون‌زدایی» شد و تحت لوای «خردگرایی» تجربی و اصالت دادن به محسوسات، اعتقادات ماورایی و اساطیر معنابخش از زندگی بشر مدرن حذف گردید، فرد مدرن(که نمونه اعلای آن انسان غربی است)، دچار معناباختگی می شود. در زندگی فردیِ غیرنظامی می توان با پناه بردن به الکل، دراگ، واقعیت مجازی و فانتزی‌های جنسی و تخدیر ذهنی، این خلاء را تا جایی پر کرد، اما برای فرد نظامی، که طبق اصول سفت و سخت نظامی‌گری، باید زندگی منضبط و سخت و خشن و تا حدی پرهیزکارانه داشته باشد و در وقت موعود آماده‌ی فدا کردن خود باشد، این کسری معنا و این خلاء اعتقادی وضعیتی بحرانی پیدا می کند.

این‌جاست که طبعا از هالیوود، به عنوان بزرگ‌ترین کارخانه‌ی محتواسازی فرهنگی، انتظار می رود که بخشی از راه حل باشد. این روند آشکار و عیانِ احیای اسطوره‌های سلحشورانه و افسانه‌های جنگاورانه‌ی اروپای باستان و یادآوری گذشته‌ی جنگجویانه‌ی اجداد و آباء بشر غربی که متصل به یک «نظام اعتقادی-معنایی» خاص بود، قطعا قرار است در کنار سرگرمی و پولسازی، نسل جوان غربی را با فضای جنگ و رزم مانوس‌تر کند. در واقع یک کارکرد مهم این نوع آثار هنری، به صورت غیرمستقیم و ناخودآگاه، دوپینگ اعتقادی نسل‌های جدید اروپایی و آمریکایی برای جنگ‌هایی در آینده است که جنگ روسیه و اوکراین را می توان طلیعه‌ی آن در نظر گرفت.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان