ماهان شبکه ایرانیان

نامهربانی ها برزخ دوران پیری

برای سخن گفتن از سالمندان باید ابتدا سالمندی و دنیای سالمندان را شناخت." دیشب آینه روبرویم گفت، کی جوان، وقت پیری تو رسید." سالمندی را باید شناخت قبل از تجربه کردن آن. برخلاف نگاه عمومی رایج، در تعریف سالمند

نامهربانی ها برزخ دوران پیری

به قلم : حسن غفوری  - روانشناس

 

تحریریه زندگی آنلاین : برای سخن گفتن از سالمندان باید ابتدا سالمندی و دنیای سالمندان را شناخت." دیشب آینه روبرویم  گفت، کی جوان، وقت پیری تو رسید." سالمندی را باید شناخت قبل از تجربه کردن آن. برخلاف نگاه عمومی رایج، در تعریف سالمند می‌توان گفت که اگر سنین بین  65 سال تا سالخوردگی را به توافق بسیاری از نظریه‌ها دوره سالمندی بنامیم، اطلاق الفاظی مانند بازنشسته و از کار افتاده و... بی‌رحمانه و بی‌ملاحظه‌ترین نام‌گذاری است. برای دوره" خبرگی هیجانی" این پیران میوه خویش بخشیده، که گویی سرسام زندگی پر سرعت امروز به چیزی برنگیرد سکه هاشان را، گویی از شاهی است بیگانه یا ز میری دودمانش منقرض گشته.  گوشزدهای برخی همکاران، مبنی بر تفاوت فرهنگی عصر و دوره و دوری سالمندان از نیازهای امروز جای شگفتی دارد که چنان بر جهان بیرون نظر داشتن، از توجه به دنیای کمتر متفاوت درون، آنان را باز داشته است.

 بیشتربخوانید:

 

گرد فراموشی

 آنچه بر سالمند نشسته، خستگی و گرد پیری نیست، بلکه گرد فراموشی دیروز ماست و بی‌تجربگی فردا را در پیش خواهد داشت. "انسجام من" به تعبیر وایلانت (روانشناس ) استعلای من به سخن پک(روانشناس ) شاخص‌های کلی دوران سالمندی است. ترمیم تاریخچه زندگی به عنوان سرفصل روان‌درمانی سالمندی بر پایه حذف و تعدیل احساس شرم، اندوه، افسوس، پشیمانی و اضطراب هستی و نیستی، استوار است که شرح و تفصیل آن در این مقال نگنجد. انسجام نیروهای انگیزشی نیازها و واقعیت‌های تلخ و ناکام کننده و خود ایده آل، به شکل کلی بازتاب مفهوم انسجام من در نظر گرفته می‌شود. در این میان رابطه سالمندان با دیگر اعضای جامعه چگونه است و نقش اجتماعی خانوادگی آنان چیست؟ آیا قبل از ترک جسمانی دنیا، رشته‌های تعلق را گسسته می‌یابند؟ این مهم به نگرش و رفتار ارتباطی جوانان، نوجوانان یا حتی میان‌سالان با آن‌ها دارد. پیوستگی تاریخی و تجربی تصمیم‌های اینان به ارتباط سازنده با سالمندان بستگی دارد.

بیشتربخوانید:

تقسیم یا شکستن عاطفه؟!

 

 

 

مهربانی با سالمندان

در واقع ملاطفت با سالمندان، مهربانی با خود است. بسیاری نظریه‌ها از سهم غیر قابل‌انکار رشد روانی کودک و نوجوان در ارتباط با سالمندان حمایت می‌کند و نقش ارتباطی آن‌ها را در وضعیتی که امروزه زوجین هردو در معیشت خانواده درگیر هستند و در رابطه نزدیک با فرزندان قصور دارند، بیش از پیش جلوه‌گر می‌سازد.  از دیگر موانع نگرش سازنده به مقوله سالمندی، تعارض درونی افراد با قدرت نصیحت‌گر و محدود کننده درونی خود است که روی سالمندان فرافکنی می‌شود، در ضمن عدم درونی سازی ارزش‌ها و هنجارهای اخلاقی و عرفی در دنیای استیلای تمناهای لذت که سالمندی را نماینده بیرونی همان مهارت فرا نگرفته _خود کنترلی و خود پرهیز مداری_ می‌یابد که باید نادیده گرفته شود تا اضطراب اخلاقی ما کاهش پیدا کند. اما از گفتمان تا حدی تخصصی که بگذریم، به انبوهی از ناملایمات رفتاری با سالمندان می‌رسیم: مزاحمان سفر، اهداف خوب تمسخر برای تظاهر به تجدد، دوری از آنان برای انکار اضطراب مرگ در خودمان، بی‌حرمتی به آنان حتی در ادارات و سازمان‌های مرتبط با امور آن‌ها، رنج و خستگی و ملال و ترس از تنهایی در خانه سالمندان را در آنان دو چندان می‌کند.

بیشتربخوانید:

پله پله تا سالمندی

 

 

 

آرامش سالمندان

 در نظر نگرفتن اسباب آسایش و آرامش اجتماعی آنان در نادیده گرفتن تمهیدات لازم جهت حضور و مشارکت سازنده آن‌ها در اجتماع، ناسپاسی امروز ما به فردای ماست. از دیگر سو عدم صمیمیت در خانواده‌ها با آن‌ها، احساس جدا افتادگی را در آن‌ها می‌افزاید ." بچه تا وقتی زنده باشم هنوز بچه من است" این سخن آشنا زمانی که بدون به کار بردن لفظ مادر، پدر، مامان، بابا، مامان‌بزرگ، پدربزرگ، با آنان ارتباط برقرار می‌کنیم نمایانگر خواسته آنان در پیوستگی همیشگی با ماست، نه اینکه این نام‌گذاری‌ها نشانه دقیقی باشد، بلکه لحن و آوای به کار بردن آن بیش از خود واژه اهمیت دارد.

 بیشتربخوانید:

زنان بیشتر از مردان به آلزایمر مبتلا می‌شوند؟

 

 

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان