پزشکان و حتی افراد عادی جامعۀ ما، حق دارند نگران ورود شبه علم به حوزۀ سلامت مردم باشند. واقعا عجیب است که در این دوران، هنوز کسانی پیدا شوند که مثلاً به جای دارو یا واکسن کرونا، مردم را به استعمال روغن بنفشه و ادرار شتر دلالت کنند.
منکر حق آزادی بیان نیستم، همان طور که هنوز در تمام دنیای پیشرفته هم افرادی هستند که معتقدند زمین گرد نیست، بلکه یک صفحۀ تخت است که خورشید دور آن می چرخد! ولی این اعتقاد آن ها حتی اگر منظورشان طنز هم نباشد باز هم ضرری به زندگی مردم نمی زند.
ولی شبه علم پزشکی می تواند بسیار خسارت بار باشد (البته حساب طب سنتی و گیاهی ما که هزاران سال تجربه را حمل می کند و می تواند برای برخی بیماری های نه چندان سخت مؤثر باشد، از شبه علم جداست). جالب اینجاست که مدعیان شبه علم پزشکی اخیراً از موضع تدافعی خارج شده و حتی به حمله کردن به علم و تقاضای تعطیلی بیمارستان ها و ... روی آورده اند!
اما خطرناک تر از شبه علم پزشکی که صرفاً دسته ای از مردم به میل خود به سمت آن می روند، شبه علم در علوم انسانی و اجتماعی است که اقتصاد و اجتماع و سیاست و همۀ شئون زندگی کل مردم ایران را تهدید می کند.
این که کسی صراحتاً مدعی شود که علت تورم، کمبود نقدینگی است! و یا بگوید که در دنیای امروز، مثل ماقبل تاریخ می شود از طریق تهاتر کالا زندگی کرد، و یا می شود با یک میلیون تومان شغل ایجاد کرد و سایر این قبیل نظریات مشعشع که از بام تا شام شاهد مسابقه برای پراکندن آن ها هستیم، هم رسواتر از تجویز روغن بنفشه است و هم خطرناک تر از آن.
منتها اشکال کار اینجاست که تشخیص آن ها برای مردم عادی، سخت تر از تشخیص شبه علم پزشکی است. یعنی علومی نظیر مدیریت و اقتصاد و روان شناسی و ... را نمی شود به سادگی از شبه علم آن ها جدا کرد چون مدعیان این قبیل شبه علم برخلاف مدعیان شبه علم پزشکی، مدارکی هم در این زمینه ها (عمدتاً از برخی دانشگاه های خاص) کسب کرده اند و خود را دانشمند این حوزه ها می دانند و البته که وقتی از آن ها سؤال می کنی که چرا وضع مثلاً اقتصاد کشور را به اینجاها کشانده اید، آن را به گردن نئولیبرال ها می اندازند!
پس راه تشخیص این قبیل مدعیان از دانشمندان واقعی چیست؟
پاسخ خیلی ساده است: بررسی کارنامۀ آنان در انتشار مقالات در مجلات بین المللی (و نه داخلی که قابل لابی هستند) یا همان مقالات ISI که امروزه توسط همین مدعیان به یک دشنام بدل شده است.
این قبیل دوستان، همۀ مقامات علمی و اجرایی داخلی را می توانند با لابی سیاسی به دست آورند، ولی از چاپ چند صفحه حرف علمی که در یک مجله سطح اول دنیا توسط دانشمندان معتبر بین المللی داوری می شود، قطعاً عاجزند و طبیعی است که چاره ای ندارند جز این که بخواهند به اصل خود بازگردند و مثلاً فلان وزیر (که صاحب مقالات متعدد ISI است) را کتک بزنند یا الاغ خطاب کنند!
من از سال ها قبل در مورد اهمیت مقالات بین المللی نوشته ام (در دفاع از مقالات مظلوم ISI)، اما این نکته هم جالب است که در همان حال که رهبری نظام بر ارتقای رتبۀ علمی ایران در جهان (که طبعاً بر اساس تعداد مقالات خارجی است) تأکید دارند، این افراد مدعی انقلابی بودن، مقالات ISI را مذموم می دانند و به یاد ندارند که خودشان سال 93 وزیر علم وقت را ساقط کردند بدین بهانه که رشد مقالات ISI کشور کم شده است.
اما حالا می گویند که هر مقالۀ ISI ما توسط خارجی ها استفاده می شود که نوعی استعمارگری است، بدون آن که فکر کنند که اگر این مقالات این قدر قابل استفاده هستند چرا شما از 99% مقالات دنیا که توسط غیر ایرانی ها منتشر می شود استفاده نمی کنید؟ و یا اصلاً چرا از همین یک درصدی که نویسندگان ایرانی می نویسند که دم دست خودتان هم هستند استفاده نمی کنید؟
اصولاً فلسفۀ انتشار مقالات در دنیا بیش از آن که ترویج علم باشد، تربیت افراد فرهیخته است. این که به عنوان پژوهشگر، بیاموزی که جوری بنویسی که وقتی سایر افراد حوزۀ تخصصی خودت، متن تو را می خوانند، نتوانند آن را منطقی رد کنند، یعنی متن تو باید مستند و مستدل و محتاط و مبتنی بر آزمایش و دلیل بوده و از توهم و ادعاهای گزاف و تخیلات و آرزوها به دور باشد. یعنی دقیقاً همان چیزهایی که مدعیان شبه علم به آن ها آلوده هستند و به همین دلیل هم از مقالات معتبر جهانی که باطل السحر ادعاهای بی پایه است وحشت دارند.
لذا خطابم به افراد غیرمتخصص آن است که هر جا شنیدید کسی در حوزه های علمی و به ویژه علوم انسانی (و علی الخصوص اقتصاد و سیاست) ادعاهایی مطرح می کند، قبل از هر چیز، نامش را به زبان انگلیسی جست وجو کنید و پروندۀ علمی اش در سطح بین المللی را ببینید و بعد به همان میزان، به ادعاهای علمی یا شبه علمی وی ارزش بگذارید.
اما یک نکتۀ دیگر هم هست و آن خطاب به متخصصین این حوزه هاست: هر کشوری عمری خرج یک ارتش را می دهد تا شاید یک روز به درد بخورد. امروز همان روزی است باید به روشن گری و مقابله با این قبیل شبه علم (که مردم ما را این حال و روز رسانده) پرداخت، و اگر سکوت کنید، چه عذری در پیشگاه خداوند برای سرنوشت این ملت مظلوم خواهید داشت؟