فردی که غربی ها با نام جک ما می شناسند در سال 1964 میلادی و در جریان انقلاب فرهنگی چین با نام اصلی Ma Yun در شهر هانگژو متولد شد. در آن دوران والدین وی به خاطر برخی فعالیت های حزبی والدین شان تحت تعقیب دولت چین قرار داشتند و ابدا اوضاع خوبی را پشت سر نمی گذاشتند.
بنابراین اگر بخواهیم پیشینه، تحصیلات و مسیر این فرد موفق را در چند کلمه خلاصه کنیم می توانیم از عباراتی نظیر شکست، طرد شدن، مبارزه، تصمیم قاطع، سخت کوشی، سختی در برابر مشکلات و بینش وی یاد کنیم. جک ما از همان دوران که کودکی خردسال بود تا زمانی که یک غول تکنولوژی چند میلیارد دلاری را تاسیس کرد، بارها و بارها طعم شکست را چشید، طرد شد و از سوی پدرش که مرتبا وی را به خاطر افکار خطرناکش در رابطه با دولت سرزنش می کرد، دیوانه خطاب شد.
اما درس هایی که او از شکست های خودش و دیگران گرفت به مراتب کاربردی تر از چیزی بودند که در داخل سیستم آموزشی سنتی کشورش فرا گرفته بود. او در جریان رشد و پرورش یاد گرفت که بهتر شکست بخورد و با هر شکست به سمت جلو حرکت نماید.
خودش در این باره گفته:
من دو بار در یکی از امتحانات اصلی دبستان، سه بار در راهنمایی و دوبار در امتحانات ورودی کالج رد شدم و وقتی مدرکم را گرفتم بارها و بارها در مصاحبه های شغلی دست رد به سینه ام زدند.
جالب است بدانید Ma تنها فردی بود که از میان یک گروه پنج نفره متقاضی پیوستن به نیروی پلیس چین نتوانست نمره قبولی را کسب کند و از 24 نفری که برای مدیریت شعب KFC درخواست داده بودند هم Ma تنها فردی بود که قبول نشد.
او در خصوص شکست های دیگرش اینطور می گوید: من ده بار برای پذیرش در دانشگاه هاروارد اقدام کردم و هر ده بار هم قبول نشدم اما هیچگاه امیدم را از دست ندادم و به خودم گفتم بالاخره روزی در این دانشگاه درس خواهم داد.
در اواخر دهه 1990 میلادی و بعد از تاسیس علی بابا، او دست به کار شد تا از سیلیکون ولی برای خودش سرمایه گذار پیدا کند اما به خاطر تبعیت از یک الگوی کاری بدون سود، با درخواستش موافقت نشد و اینطور شد که Ma با دست خالی و بدون هیچ سرمایه ای به چین باز گشت.
Ma برخلاف دیگر کارآفرینان موفق نظیر استیو جابز و بیل گتیس که درس و دانشگاه را ترک کرده بودند، در دهه 2000 میلادی و همزمان با تلاش هایش برای پا گرفتن علی بابا، مدرک MBA خود را از دانشگاه Cheung Kong گرفت. وی که از مخالفان سرسخت نظام آموزشی سنتی به شمار می رود، عاشق دانشگاه و مراکز آموزشی است. خودش قبلا به عنوان مدرس زبان انگلیسی کار کرده و بارها و بارها گفته که در آینده بار دیگر شغل معلمی و تدریس را دنبال می کند.
جک ما در جوانی
جک ما گرچه در دبستان و راهنمایی عملکرد موفقی را از خود نشان نداد اما در دروسی که علاقه قلبی اش بودند درخشش خوبی داشت و برای نمونه توانست به صورت خودخوان و به تنهایی زبان انگلیسی را فرا بگیرد.
Ma همیشه می گوید:
اگر تلاشی نکنید چطور می توانید مطمئن باشید که شانسی برای موفقیت وجود ندارد؟
اگر به سال های نخست زندگی وی نگاهی دقیق تر داشته باشید درخواهید یافت که اغلب دانسته های وی با تجربه، مشاهده و به چالش کشیدن شرایط موجود به دست آمده اند. همانطور که گفته شد جک جوان خودش در منزل انگلیسی را فرا گرفت و برای آنکه مهارت هایش در این زمینه را ارتقاء دهد به عنوان راهنمای توریست های خارجی که به کشورش می آمدند، شروع به فعالیت کرد. در نتیجه همین معاشرت ها و تعاملات با خارجی ها درون کشورش، او توانست به تدریج با بستنگان این افراد در خارج از مرزهای چین نیز ارتباط برقرار کرده و به این ترتیب با جهان خارج آشنا گردد.
مهم تر از همه اینکه او یاد گرفت در مورد افکار و آموخته های قبلی اش سوال کند، البته این روحیه پرسشگری لزوما هر موضوعی را شامل نمی شد اما جک ما حتی امروز هم همینطور است و تا زمانی که در مورد موضوعات مورد علاقه اش تحقیق و بررسی نکند آرام نمی نشیند.
Ma به خاطر روحیه پرسشگری اش یاد گرفت که به شرایط از زوایای دیگری نگاه کند
به موجب همین امر، Ma یاد گرفت که به شرایط از زوایای مختلف نگاه کند و در جایی که دیگران صرفا مشکلات و مصائب را می دیدند او فرصت ها را شناسایی می کرد. برای نمونه، وقتی اغلب مردم چین به خاطر سیستم پرداختی غیرقابل اطمینان کشورشان دست به انجام تجارت الکترونیک نمی زدند، او از علی بابا برای راه اندازی سرویس پرداخت Alipay استفاده کرد و حالا شمار معاملات تجاری صورت گرفته با Alipay در سرتاسر دنیا از PayPal نیز بیشتر است.
در مورد تحصیلات این نابغه می توان گفت که هم از نظام آموزشی رسمی فارغ التحصیل شده و هم از سیستم غیررسمی. اگر تحصیل را «آموزه های زندگی از تلخی هایش» در نظر بگیریم آنگاه ما در آن مدرک دکترای افتخاری دارد و همانطور که در بالا اشاره کردیم یک مدرک MBA هم از دانشگاه Cheung Kong گرفته.
Ma سخت تحت تاثیر ورزش رزمی تای چی است
این کارآفرین چینی همچنین سخت تحت تاثیر آموزه های ورزش رزمی به خصوص تای چی است که به باور خودش باعث شده توازن خوبی را در زندگی شخصی و کاری اش ایجاد نماید.
داستان موفقیت
هدف جک ما این است که از اینترنت و تاثیر علی بابا برای تسهیل مبادلات جهانی بیشتر در آنسوی مرزهای چین استفاده کرده و از این طریق همزمان به سازمان های کوچک و بزرگ در سرتاسر دنیا کمک کند. او معتقد است که کمک به موفقیت این سازمان ها برای او بیشتر شبیه به یک ندای دینی است.
به هر صورت، Ma که از ناکامی های پشت سر هم خود در دهه 1990 برای استخدام شدن بعد از فارغ التحصیلی به شدت ناامید شده بود، تصمیم گرفت برای امرار معاش از مهارت های زبانی خود استفاده کند و در یکی از دانشگاه های محلی که چند سال قبل در آن تحصیل کرده بود تدریس نماید و همزمان نوعی سرویس ترجمه را هم راه اندازی کند.
در سال 1995 میلادی که او برای نخستین بار از ایالات متحده آمریکا بازدید کرد یک مترجم بود و در آنجا توانست اولین بار با دنیای مجازی و اینترنت آشنا شود. وی در نخستین تجربه اش نام نوعی نوشیدنی را سرچ کرد و متوجه شد نتایج جستجوی وی در اینترنت به همه کشورها مربوط می شود، غیر از چین.
در ادامه او به همراه دوستانش تصمیم گرفتند که وبسایتی را در مورد چین و محصولات آن راه اندازی کنند و در همان روز نخست، ایمیل هایی از مردم سرتاسر دنیا به دستش رسید که خواهان همکاری با وی بودند.
این تجربه وی را با قدرت بالای ارتباط و البته اثرات شگرف اینترنت روی مبادلات و تجارت جهانی به خصوص برای سازمان های کوچک و بزرگ آشنا کرد.
وبسایت او «چاینا پیج» نام داشت و MA مصمم و مطمئن بود که در آینده بودجه بیشتری را دریافت خواهد کرد؛ به همین خاطر وی با یکی از نهادهای دولتی وارد همکاری شد که کنترل بالایی روی صنایع مختلف چین داشت.
متاسفانه اما، شریک Ma به جای آنکه دستش را در پروژه های مختلف بازتر کند، وی را درگیر کاغذبازی های اداری کرد و اینگونه شد که او با ناامیدی، دست از بسیاری پروژه های خود کشید و در نهایت نیز همکاری اش را با آن سازمان قطع کرد.
بعد از این اتفاق، ما در نیمه دوم دهه 1990 میلادی برای یک مدت کوتاه در وزارت تجارت خارجه و همکاری های اقتصادی چین مشغول به کار شد و در آنجا با افراد تاثیرگذار زیادی آشنا گردید که نقش بسزایی را روی زندگی و آینده کاری وی ایفا کردند. یکی از این افراد جری یانگ از بنیانگذاران یاهوست. جالب است بدانید که جری در سال 2005، یاهو را متقاعد کرد که یک میلیارد دلار روی علی بابا سرمایه گذاری کند.
جک ما در وزارت وزارت تجارت خارجه و همکاری های اقتصادی چین با جری یانگ از بنیانگذاران یاهو آشنا شد
وی به لطف تجربه ای که در این وزارتخانه کسب کرد و البته شکستی که پیشتر در نتیجه همکاری اش با یکی از سازمان های دولتی چین پشت سر گذاشت، بیشتر از هر زمان دیگری بر ناکارآمدی دولت چین و علل عدم همکاری با آن در عرصه تجارت آگاه شد.
Ma در جریان یکی از مصاحبه های رسانه ای خود در این باره گفته است: «عاشق دولت ها بشوید اما با آنها ازدواج نکنید». برای نمونه زمانی در جریان یکی از فستیوال بهار که همه ساله در چین برگزار می شود، سیستم فروش خودکار بلیط این جشنواره دچار مشکل شد و چند تن از مقامات دولتی مجبور شدند برای کمک به علی بابا رجوع کنند.
جک ما درخواست را قبول کرد و همراه با تیم جوانش آن مشکل را به صورت رایگان برطرف نمود، منتها به این شرط که دولت چین کاری به فعالیت های تجاری اش نداشته باشد.
(عکس ها در این قسمت صرفا جنبه تزئینی دارند)
فستیوال بهار در سال 2016 که به مناسب آمدن سال جدید برگزار می شود
در سال 1999 میلادی، بعد از آنکه او از کار دولتی اش استعفا داد، گروهی 18 نفره شامل خودش و همسرش در منزل شخصی شان تشکیل شد تا با همراهی آنها بودجه لازم برای علی بابا تامین گردد و از این طریق رویای انجام مبادلات بین المللی توسط شرکت های کوچک و بزرگ مستقر در چین محقق شود.
Jack Ma که پیشتر درگیر کاغذبازی های دولتی شده بود و پیشنهاداتش برای فروش اینترنتی کالاهای تولید چین در بازارهای جهانی مرتبا رد شده بودند، بالاخره موفق شد به علی بابا رنگ واقعیت بدهد.
و این داستان ادامه دارد...