برترین ها - محمودرضا حائری: در این شماره از خواندنی ها با نامه ابراهیم گلستان به سیمین دانشور، اثری درباره حماقت ترامپ، رمانی جدیدی از ادبیات فرانسه و... آشنا شوید.
نامه به سیمین
- ابراهیم گلستان
- انتشارات بازتاب نگار
- چاپ اول:96
در مقدمه کتاب به قلم عباس میلانی آمده است: چند سال پیش، در دیداری با ابراهیم گلستان، سخن از آفت سادهانگاران پرمدعای گاه بیپروایی به میان آمد که نیم قرنی بر ذهن و زبان نسلی از ایرانیان نفوذ زیانبار داشتهاند. از فردید و شریعتی و طبری سخن به میان آمد و طبعا پس از چندی، بحث به آل احمد هم کشید. گلستان از سابقه دوستی و آشنایی بیست و چندسالهاش با آل احمد میگفت. از سیمین دانشور میگفت و از سجایای اخلاقی ستودنیاش...
به تأسف پرسیدم: «چرا اینها را نمینویسد؟» میدانستم بختک این دسته سادهانگاران پرمدعا فضا را برای فکر آزاد در ایران تنگ کرده است. دریافته بودم مهمترین خصم فکر آزاد و آزادیخواه، وعدههای کاذب و جذاب دلالان ایدئولوژیهای گونهگونی است که پیچیدگیهای جهان را ساده میکنند و به نوید یقینی سستبنیاد، ریشههای شک و کنجکاوی را، که دو شرط اول تفکرند، برمیکنند...
آن شب پرسشم را تازه تمام کرده بودم که او از جا برخاست، به طرف یکی از میزهای کارش رفت و از کشویی، که امروز میدانم پر از دستنویسهای چاپنشده آثارش است، متنی بیرون کشید و به دستم داد. به تواضع گفت: «بعضی از این حرفها را اینجا نوشتهام.»
صدوچند صفحه ای بود. دستخط گلستان بود، مخاطبش سیمین دانشور و پاسخی بود به نامهای از او...
بی شعورها (نظریه ای درباره دونالد ترامپ)- آرون جیمز
- ترجمه ی مریم احمدی
- نشر تیسا
- چاپ اول:96
در میان گونههای موجود در اکوسیستم بیشعوری، ترامپ دقیقاً به کدام گونه تعلق دارد؟ چرا ظاهر ترامپ تا این حد فریبنده است؟ چرا این مرد موطلایی و عاشق طلا، دوستداشتنی به نظر میرسد؟ اصلاً، چرا ترامپ اینقدر باعث بیثباتی میشود؟ چرا ما در برابر او احساس حیرت، گیجی و سردرگمی میکنیم و در هالهای از آشفتگی به او مینگریم؟ او دمکراسی را با چه خطراتی مواجه میکند؟ همة ما قبول داریم که ترامپ، نمونة «حب نفس» یا «میل بهرسمیتشناسی خود توسط دیگران» است.
او عاشق جلب توجه و ارتقای جایگاه خود در چشم دیگران است، و به طور خستگیناپذیری درحال اثبات این مدعاست که از همه بزرگتر و بهتر است و بر خود تسلط بیشتری دارد. ترامپ، به رغم ضعفهایش، برای کسانی که به سیستم سیاسی موجود بیاعتمادند، همچون کورسوی امیدی برای تغییر وضع موجود است. در این سیستم فاسد، برنده شدن یک بیشعور در رقابت قدرت، پرسشی را پدید میآورد: «آیا ممکن است یک بیشعور تمامعیار، چنین لطف بزرگی در حق ما انجام دهد و با فساد مبارزه کند؟» «لودگی» شیوة خاص بیشعوری ترامپ است.
این شیوه نشاندهندة علت موفقیت اوست، اما از طرفی نشاندهندة انحطاط تدریجی و تبدیل شدن او به قدرتی است که از خشونت پشتیبانی میکند. آیا ترامپ میداند خودبزرگبینیاش او را به کجا میکشاند؟ احتمالاً نمیداند، و بیتوجهی چنین افرادی به رفتارشان، در حالی که تلاش میکنند به بالاترین مقام کشورشان و حتی جهان برسند، ما را با نگرانی همهجانبهای دربارة آیندهمان مواجه میکند.
هایدریش مغز هیملر است- لوران بینه
- ترجمه ی سیامند زندی
- نشر قطره
- چاپ اول: 96
بهترین کتاب سال به انتخاب فایننشال تایمز برگزیدهی نویسندگان نیویورک تایمز نامزد نهایی جایزهی انجمن ملی منتقدان کتاب امریکا هایدریش مغز هیملر است، اولین رمان لورانبینه، با موفقیت چشمگیر در فرانسه و سراسر دنیا مواجه شد.
این رمان ماجرای ترور راینهارد هایدریش،از برجستهترین چهرههای رایش سوم،را روایت میکند،عملیاتی که جنبش مقاومت چک آن را با کمک انگلستان برنامهریزی کرده بود. تمام ماجراها واقعیاند،اما نگاه ظریف و خلاقانه یلورانبینه و بازآفرینیهای او چنان هنرمندانه است که خواننده را از ابتدا تا انتهای کتاب کنجکاو و مشتاق نگه میدارد.
کاناپه چی- پوریا عالمی
- انتشارات مروارید
- چاپ اول: 96
من تنها کاناپه چی دنیا هستم که مثل فروید قصه ی آدم هایی را که روی کاناپه ام دراز کشیده اند برای شما تعریف می کنم.
«کاناپه ی پوریا عالمی که در چند سال اخیر به آن وفادار مانده سبکی چندضلعی است که نویسنده تنها یکی از این ضلع هاست. آن ها که به اقتضای سوژه ی پوریا عالمی روی کاناپه ی او می نشینند خود راوی داستان خویش هستند. لکنت بیانی، تناقض های گفتاری و ابهام گویی های ناخودآگاه یا عمدی و بالاخره نتیجه گیری های نقیض باورهای سوژه های پوریا عالمی از مجموع گفت وگوهای این سبک، هجو سرشاری تولید می کند که فقط در این سبک ممکن می شود.
پوریا عالمی برای تنوع بخشی به این سبک خود، گاهی خود در مقام پرسش کننده ظاهر می شود و با پرسش های پارادوکسیکال سوژه ی خود را به خطاگویی سوق می دهد و با تمجیدهایی که پرسش کننده از اظهارات سراسر غلط سوژه به عمل می آورد، سوژه ی پوریا عالمی به وجد می آید و مکنونات قلبی خود را روی کاناپه می ریزد!
این اوج توانایی یک طنزنویس است. دیگر بیش از این نباید از برجستگی های طنز پوریا عالمی سخن گفت. باید به مخاطبان این مجموعه اجازه داد دیگر ویژگی ها را کشف کرده و از آن لذت ببرند.» (ماشاالله شمس الواعظین)
پدر خوانده- ماریو پوزو
- ترجمه ی منیژه اذکایی
- انتشارات نیلوفر
- چاپ اول: 96
از سال 1969 تا امروز رمان پدرخوانده در کانون علاقه رمانخوانان جهان بوده است. سبک مردانه و پرخون این کتاب به راستی خواندنی است. آفریننده اثر، ماریو پوزو، با خلق شخصیت دون ویتو کورلئونه به جاودانگی رسید. دون کورلئونه، رئیس یکی از بزرگترین باندهای مافیاست. اما شگفت آنکه، دون را به رغم تمام دلایلی که در محکوم ساختن او و اعمالش در دست داریم، دوست میداریم. هنر پوزو همین است: آفریدن چیزی زیبا از امری مخوف. پدرخوانده روایتی است عمیقا اسطورهای از مناسبات سطحی گانگستری. دون کورلئونه آمیزه شگفتی است از خیر و شر. او آشتیبخش این دو نیروی ناسازگار است.
«مجله اینترنتی
برترین ها» از تمامی ناشران، نویسندگان، مترجمان، منتقدان و علاقه مندان به
حوزه نشر و کتاب دعوت می نماید مطالب خود را در حوزه معرفی و یا نقد و
بررسی کتاب به آدرس زیر ارسال نمایند:
Bartarinha.editorial@gmail.com
همچنین
برای ارتباط و هماهنگی های لازم می توانید با شماره 23051492 تماس بگیرید.
منتظر پیشنهادات و انتقادات سازنده شما عزیزان می باشیم.