ماهان شبکه ایرانیان

کارگردان موفق سینمای تجاری مسیر عجیبی را در سینما طی کرده است

این فیلمساز محبوب مسعود فراستی است! ؛ کارگردانی که نمی‌خواهد با فیلم‌هایش مردم را غمگین کند(+عکس)

مسعود اطیابی که فیلم‌های دوم، سوم، پنجم و ششم جدول پرفروش‌ترین‌های سینمای ایران به او تعلق دارد، معتقد است با فیلم‌های مفرحش خانواده‌ها را دور هم جمع می‌کند و خوراک سالمی به آنها می‌دهد.

در اطلاعاتی که از مسعود اطیابی در اینترنت پیدا می‌شود، آمده که او «فیلمسازی را از سال 1364 با فیلمبرداری از جبهه‌های جنگ آغاز کرد.» منبع و منشاء تمام وب‌سایت‌ها و خبرگزاری‌هایی که این نکته را درباره اطیابی ذکر کرده‌اند، بانک جامع اطلاعات سینمای ایران «سوره سینما» است که وابسته به حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی است.

به گزارش همشهری آنلاین، اتفاقا اطیابی هم سال‌ها پیش، قبل از اینکه به عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردانان سینمای تجاری ایران نامی برای خودش به هم بزند، به عنوان فیلمساز نزدیک به حوزه هنری شناخته می‌شد. او کارش را در سینما با تهیه فیلم «عروس حلبچه» (حسن کاربخش، 1369) که درباره ایستادگی کردها در برابر حزب بعث عراق بود آغاز کرد.

باز مطابق «سوره سینما»، اطیابی متولد «فارغ‌التحصیل دوره مدیریت تولید از مؤسسه آموزش عالی سوره است.» اطیابی سال‌ها به عنوان مدیر تولید یا مجری طرح یا تهیه‌کننده در پروژه های فیلمسازان منتسب به جریان انقلاب فعالیت کرد تا بالاخره در سال 1385 اولین فیلمش را با عنوان «مصائب دوشیزه» با موضوع بحران هویت دختری مسیحی ساخت.

فیلم‌های بعدی او هم فیلم‌های داستانگو برای مخاطب عام بودند که دغدغه اشاعه ارزش‌ها و انتقال پیام اخلاقی به تماشاگر را داشتند.

در فیلم دومش، «خروس جنگی» (1386)، با رضا عطاران و مریلا زارعی در یک کمدی رمانتیک محافظه‌کارانه همکاری کرد که پیام‌های اخلاقی‌اش بر قواعد و الگوهای آشنای ژانری‌اش می‌چربید.

چهارمین ساخته‌اش، «شرط اول» (1388)، به دل مسعود فراستی، منتقد برنامه تلویزیونی «هفت»، نشست و درباره آن گفت که این فیلم از فیلم برنده اسکار «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی، 1389) فیلمی بهتری است.

البته شاید حالا کمتر کسی به یاد بیاورد که «شرط اول» چه بود و بازیگرانش که بودند و چه داستانی داشت، اما مهم نظر فراستی است که در تاریخ نقد می‌ماند و عیار منتقد همیشه استاد را نشان می‌دهد. بگذریم.

تقریبا تا سال 1395 که اطیابی هشتمین فیلم بلند سینمایی‌اش با عنوان «ماه‌گرفتگی» را ساخت، او به فیلمسازی تمام‌شده بدل شده بود که فیلم هایش نه گیشه داشتند و نه تحسین منتقدان را، با این حال بودجه ساخت‌شان فراهم شده بود. ناگهان در سال 1397 با اکران قسمت اول «تگزاس» ورق برگشت.

6 فیلم دوره متاخر فیلمسازی اطیابی از سال 1396 به این طرف جفت شش آوردند.

فروش پشت فروش. رکورد پشت رکورد. اگر «فسیل» (کریم امینی، 1402) نبود، حالا اطیابی سلطان بلامنازع گیشه بود. از 10 فیلم اول جدول پرفروش‌ترین‌های سینمای ایران 4 فیلم متعلق به اطیابی است، «هتل» دوم، «انفرادی» سوم، «دینامیت» پنجم و «بخارست» ششم. همچنین «تگزاس 2» در رده چهاردهم و «تگزاس» در رده سی‌وهفتم.

سر اکران «دینامیت»، رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر طی نامه‌ای به رئیس‌جمهوری نگرانی های خود را درباره این فیلم و «گشت ارشاد 3» ساخته سعید سهیلی عنوان کرد.

در بخشی از این نامه آمده بود:

«کارگردان فیلم دینامیت با حضور در این ستاد ضمن پخش قسمتی از حذفیات فیلم اظهار کرد: در این فیلم حدودا 27 دقیقه از فیلم به امر به معروف و نهی از منکر صحیح و جنبه‌های مؤثر این دو فریضه می‌پردازد، اما این قسمت‌ها توسط وزارت ارشاد دولت دوازدهم بدون ارائه هیچ گونه دلیلی حذف شده است ...» حتی فیلمسازی که روزگاری خودش از فیلمسازان ارزشی بوده و با حسایت‌ها به خوبی آشناست، با ساخته‌های تجاری‌اش مرزهایی را رد می‌کند و فیلمش گرفتار جرح و تعدیل می‌شود و اعتراض مذهبیون را رقم می‌زند.

این فیلمساز محبوب مسعود فراستی است! ؛ کارگردانی که نمی‌خواهد با فیلم‌هایش مردم را غمگین کند

حالا سوال این است که آیا اطیابی دوره متاخر تغییر کرده و دیگر باوری به فیلم‌های دوره متقدمش ندارد؟ اطیابی در اسفند 1397 گفت‌وگویی در «تسنیم» انجام داد که مرور حرف‌هایش در این مصاحبه در یافتن پاسخ این سوال مفید است:

رفتار انقلابی در این عرصه [عرصه فرهنگی و به خصوص سینما] فقط ظاهر انقلابی به وجود آوردن نیست. هر فیلم که با موضوع انقلاب ساخته می‌شود معنای یک فیلم انقلابی را به خود نمی‌گیرد.

رفتار انقلابی در این عرصه یعنی به وجود آوردن شرایطی که به واسطه آن نوروز 98 به عنوان نوروز 40 سالگی انقلاب مفرح‌ترین نوروز چند سال اخیر باشد. مردم باید در این 15 روز شاد باشند. مردمی که به لحاظ اقتصادی تحت فشارند نباید در سینما که به عنوان یک تفریح آن را نتخاب کرده‌اند باز هم تحت فشار و غم قرار بگیرند.

من تلاش کردم در این شرایط از تفریح و نشاط در فیلمم حرف بزنم. «تگزاس» را فقط با تعبیر یک کار مفرح ساختم. از همان اول هم نگاهم برای اکران «تگزاس» عید نوروز بود اما مسئولان در آن زمان کار را اکران نکردند. اما متاسفانه شاهد اکران فیلمهای تلخ در ایام نوروز هستیم.

در شرایطی که برخی فیلمهای سینمایی کانون خانواده را هدف قرار داده‌اند باید هشیار باشیم. یک فیلم فقط به خیانت می‌پردازد و فیلم دیگری ملاک ازدواج را اموال همسرش اعلام می‌کند و در این سینما مفاهیم انسانی هیچ ارزشی ندارد.

اما در این فضا حداقل کاری که فیلمهای مفرح می‌کنند این است که خانواده را به مدت چند ساعت کنار هم جمع می‌کند. در کنار این گردهمایی شاهد مستحکمتر شدن کانون خانواده هستیم.

زمانی که در جبهه جنگ بودیم لطیفه گفتن فراموش نمی‌شد. در سخت‌ترین لحظات برای بازگرداندن رزمندگان به روحیه قبلی خود از لطیفه استفاده می‌کردند.

جانبازی را به یاد می‌آورم که زمان قطع شدن پایش حتی برای پای از دست داده‌اش لطیفه می‌گفت انگار ما این فرهنگ را فراموش کرده‌ایم. این گونه برخوردها در جبهه جنگ رواج داشت. زمانی که رزمندگان در عملیاتی شکست می‌خوردند یا مجبور به عقب‌نشینی می‌شدند یک تابلویی برایشان نصب می‌شد که رویش نوشته شده بود «لبخند بزن بسیجی». همین لبخند بود که در ادامه دشمن را شکست می‌داد و باعث حفظ روحیه رزمندگان می‌شد و اگر نبود، شکستهای دیگر را در جبهه به ارمغان می‌آورد.

اطیابی متاخر معتقد است با فیلم‌های مفرحش خانواده‌ها را دور هم جمع می‌کند و خوراک سالمی به آنها می‌دهد. کاری را که می کند با آن تابلوی «لبخند بزن بسیجی» توضیح می‌دهد. می‌شود با او موافق بود یا نبود، اما به هر حال فعلا رگ خواب توده سینماروهای ایرانی در دست اطیابی است و فروش فیلم‌هایش به او اجازه می‌دهد که از هر توجیه و ادله‌ای برای توضیح موفقیت فیلم‌هایش استفاده کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان